پرسش و پاسخ 43


پرسش و پاسخ 43

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

   ــ  تمامی نظر در متن یک نامه رسیده به ایمیل انوش راوید در زیر:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   نظر 592 ــ  با سلام دوست عزیزم

من نیز مثل شما از بی در پیکر بودن نوشته های تاریخی در مورد کشور خود و حتی کشورهای دیگر ناراحت بودم چون مطالبی مشاهده می کردم که دور از عقلانیت و منطق بشری بود تا اینکه در موقع جستجو در مورد دروغ ها  در جستجوگر گوژلی  به وبلاگ شما برخورد کردم مطالب  وبلاگ شما برایم دلنشین بود  چون گفتمان تازه ای در مورد تاریخ بود و اگر این فکر شما در جامعه گسترش یابد و مردم بدانند که  به هر نوشته در مورد گذشته نباید اعتماد کرد آن وقت است که حماقت های بشری دوباره تکرار نخواهد شد و بشر از برهم نهی دانسته های خود کاخ بزرگ زندگی علمی  را بنیان خواهند گذاشت  و دیگر هیچ دروغگویی  با دروغهای خود مردم را فریب نخواهد داد  و تاریخ دیگر تکرار نخواهد شد  چون این تکرار تاریخ  باعث حماقت  بیشتر بشر خواهد شد.

دوست عزیز رشته تخصصی من تاریخ نیست رشته تخصصی من فیزیک است  ولی به این نتیجه رسیده ام که گذشته مردم برایشان خیلی مهم است وزندگی با باورهای گذشته پایه گذاری می شود حالا اگر کسی بخواهد تاریخ گذشته یک کشور را عوضی بنویسد بدون  اینکه مردم متوجه بشوند آنوقت چه بر سر ملت آن کشور خواهد آمد. در واقع ملت آن کشور هویت خود را از دست خواهد داد  و بازیچه این و آن خواهد شد.

آنچه از خواندن وبلاگ شما متوجه شدم این است که حمله های اسکندر و اعراب و مغول دروغ بوده و فقط یک نوع جابجایی قدرت  در داخل با توجه به باور های مردم که سازنده این باورها همان سردمداران دینی آن زمان بودند بوده است 

و در واقع یکی از پایه های حکومت همان طبقه روحانیان بوده است و اگر اختلاف بین حاکم و این طبقه بوجود می آمد و یا کسی ادعای دین جدید می کرد جامعه دچار تنش می شد و تغییر و تحولی در ان جامعه بوجود می آمد و احتمالا در اثر تنش داخلی اغتشاشاتی هم در مرز بندی جغرافیای هم صورت می گرفت.

از هر نظر  که بنگریم حمله اعراب یک داستان ساختگی است در واقع این مرحله از تاریخ  دین زرتشت در مقابل ادیان مانند مانوی و مزدکی  قدرت خود را از دست می دهد و شاه که خود زرتشتی است ولی سرداران وهمچنین حاکمان محلی منصوب شاه  دیگر زیاد ملزم به دین زرتشت نیستند  در واقع روحانیان زرتشتی دیگر قدرت انقیاد توده ها را از دست داده اند ونمی توانند مردم را در مقابل گفته های شاه به تسلیم وادارند از طرفی  مذاهب چون مانی ومزدکی یک نوع تساهل و تعامل در زندگی توده مردم خواستار هستند به تبلیغات خود ادامه می دهند تا اینکه این مذاهب جدید زبان جدید دینی غیر از زبان دینی زرتشتی به نام زبان اربی (عربی) بوجود می آورند و دینی جدید که ملغمه ای از دین های زرتشتی مسیحی و یهودی و مانی و مزدکی بوجود می آورند که دین زرتشتی در مقابل این دین جدید توان مقابله ندارد چون دین زرتشتی  پیروان خود را به انجام مراسم های سخت مجبور می کرد  و مردم به سوی دین جدید که مراسم  نسبتا ساده ای داشتند روی می آوردند.

در اینجا است که ریشه اصلی داستان حمله اعراب به  ایران ساخته می شود زرتشیان مشکل اصلی خود را فرافکنی می کنند به جای اینکه عقب نشینی خود را اعلام نمایند و شکست خود را قبول نمایند علت این شکست را نتیجه حمله   بیگانگانی که وجود خارجی ندارد نسبت می دهند و اسم آن را حمله اعراب می گذارند  درصورتی که در آن زمان قومی یا کشوری به این نام وجود نداشت مسئله حمله اعراب به ایران به مانند حمله تاجیکستان به کشور فرانسه است که تاجیکها به فرانسه حمله کنند و آنجا را پایتخت خود قرار دهند و آب هم از آب تکان نخورد و همه مردم آنجا دین مردم تاجیک را قبول کنند و هر کس نسل تاجیکی داشته باشد بشود آقای بالا سر مردم فرانسه.

در بیشتر  داستانهای حملات تاریخی بزرگنمایی صورت گرفته  دلیل  این امر هم به خاطر بزرگ و قدرتمند نشان دادن حاکمان بوده است تا حاکم جدید در دید توده ها فوق بشری جلوه داده شود شرح یک واقعه کوچک مرزی به صورت حمله و کشور گشایی بزرگ تبدیل می شود.

دوست عزیزم  با توجه نوشته های شما در رابطه با تاریخ  مطالب بالا را نتیجه گرفتم و احتمالا نتیجه گیری های من از نظرات خوب شما درست نباشد چون رشته تخصصی من نیست ولی من به عنوان یک ایرانی و یک انسان عادل معتقدم که باید گذشته های ما به طریق علمی تحلیل شود و هیچ ملتی به علت بی هویتی مورد هجوم  استکبار جهانی قرار نگیرد و ملت ها حق دارند در تعامل سازنده با یکدیگر به دور از هرگونه تعدی و تجاوز در کنار هم زندگی کنند و برتری  جویی  در دین و مذهب و نژاد و قبیله به زباله دانی تاریخ سپرده شود.  دوست عزیز این نوشته  می تواند باب گفتگوی دوستانه بین من و شما باشد.  امیدوارم (ش)

ــــــــــــــــــــــــــــــ پایان متن ایمیل  ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  بمنظور یاری و حس ایرانی،  ضمن حفظ توانایی تخصصی و حرفه ای در گرایش خودتان،  در وقت اضافه و بمنظور مطالعات عمومی تاریخی و جغرافیایی،  ملی و مردمی،  می توانید:

  1 ــ  وبلاگی باز کنید،  و مطالب وبلاگ ما را در آن کپی پیس نمایید،  و نوشته های مورد نظر خودتان را نیز در آن پست کنید،  و آنرا در اینترنت و فیسبوک و دوستان معرفی نمایید.

  2 ــ  وبلاگ ما را در همه جا معرفی کنید،  و از جوانان باهوش بخواهید بخوانند،  و جهت پیشبرد اهداف ایرانی،  پرسش های تخصصی مربوط به آن نمایند.

  3 ــ  تا می توانید مطالعه و تحقیق نمایید،  و تخصص خود را بالا ببرید،  تا در آن صورت بتوانید بیش از پیش به ایران و ایرانی خدمت نمایید.

   پرسش 953:  درباره شنگول و منگول و انگول بیشتر توضیح دهید برای خیلی جالب بود؟

   پاسخ انوش راوید:  برای من هم خیلی جالب بود،  که این نظریه کوچک تاریخی،  خیلی موافق و مخالف داشت،  فقط یک خواهش از عزیزان دارم،  درباره نظر و دیدگاه خود سعی کنید بیشتر توضیح بنویسید،  و از مخالفان هم تقاضا دارم،  علت مخالفت خود را بنویسند،  و توضیح تشریحی دهند،  نه اینکه مانند یکی دو مخالف که چند حرف زشت در شأن خودشان می گویند.

      از نظر دیدگاه من،  نقشه زیر نشان دهنده اولین پیدایش تمدن در بعد از پایان آخرین دوران یخبندان است،  در اینباره به لینکها و مطالب وبلاگ بروید و پی گیری کنید.

     نقشه خلیج فارس در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  در بخش دهانه خلیج فارس مردم دریانودری بودند،  که تا انگلستان رفتند و استون هنچ را بنا کردند،  انگلها،  در آنجا انگلو ساکسون گفته شدند،  ان = اند = انتها،  انگلستان = انگل استان یا انگلند = انگل لند،  لند = لن= تکه+ د= دنیا.  در میانه خلیج فارس شنها یا همان سینها بودند،  شن به معنی در نیمه بودن،  مانند شناور (شن + آور)،  اینها مردم انشان یا انسان هستند،  که در بیشتر ایران و کشور هندوستان پراکنده شدند،  در شاهنامه فردوسی نوشته شده است،  شنگ (شن+ گ = شن بزرگ) پادشاه هند ایران،  به یاری افراسیاب شتافت.  در منتهای خلیج فارس منها بودند،  من یا منتها (من+ ته)  تشکیل شده از چهار چارک در سواحل خلیج فارس،  من،  یمن و یومن و یونان شد.  در باره هر یک از این معانی و  گروه ها در وبلاگ توضیح های پراکنده نوشته ام،  بزودی با گرد آوری اسناد و مدارک بیشتر،  همه را در یک پست می نویسم.

   پرسش 594:  باسلام. میخاستم بدانم چرا به ایرانیان عجم میگویند. من تمام مطالب وبلاگ شما را خوانده ام ولی باز سوالاتی دارم. پس اینجوری ما باید به واقعی بودن خیلی از جریانات مربوط به ایران شک کنیم.

   پاسخ انوش راوید:  در وبلاگ چند بار توضیح نوشته ام،  عجم =  ع یا ا = پائین آمده، تولید شده، مربوط به.. + جم = جمشید،  عجم = فرزند جمشید.  درباره ا،  فرهنگ لغات را باز کنید و متوجه معنی آن در واژه ها شوید.  ا ضمن ترکیب با واژه های زبان های ایرانی،  معنی و ریشه یابی ایرانی دارد،  ولی به اشتباه می گویند آن واژه عربی است،  در صورتیکه خود ارب = ا + رب = فرزند رب.

      جمشید = جم + شید = حرارت و گرمی و عشق.  عجم یعنی فرزند جم،  ایرانیان فرزندان جم از تمدن کهن جی هستند.

كليك كنيد:  تاریخ تاکتیک در ایران

كليك كنيد:  سفرنامه های تاریخی انوش

كليك كنيد:  تاریخ ترفند های سیاسی در ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

پرسش و پاسخ 42


پرسش و پاسخ 42

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

   نظر و پرسش 590:  ببخشید استاد امکانات اینترنتی من بسیار محدود هستش سرعت نتم بی نهایت افت کرده بنده رو ببخشید اگه مشکلاتی در ارتباطم با حضرت عالی هست شرمندم.  خیلی مایلم نظر شخصی و قلبی حضرت عالی رو درمورد ماهیت ادیان و مذاهب بدونم!  سالهاست که دارم در مورد نحوه ی پیدایش ادیان تحقیق می کنم و دنبال جواب منطقی و صحیح میگردم به دور از خرافات و اون چیزایی که تا به حال به صورت مورثی به من و شما منتقل و یا بهتر بگم خورانده شده.  چراهای زیادی هست که ذهن منو به خودش مشغول کرده که بابتش سفرهای زیادی به شهرهای مختلف کشور داشتم مثل قم مشهد و ملاقات با آیت الا های صاحب نظر و مراجع بزرگی که جواب درستی نتونستن بم بدن تا جایی که یکی از این بزرگان خیلی دوستانه و بالبخندی پر معنا بهم گفت: تا اینجا اومدی، واسه آرامش خودت بهتره برگردی همون کاری رو انجام بده که قلبت میگه از هیچ مرجع و عالمی هم لازم نیست پیروی کنی... و در آخر این شعرو برام خوند رهی جز مسجد و میخانه میجویم ، که می بینم/گروهی خودپرست اینجا و جمعی بت پرست آنجا!

پاسخ انوش راوید:  هر دوره از تاریخ تمدن در هر ساختار تاریخی اجتماع،  مردم به نوعی اندیشه داشتند،  که با بررسی آنها،  می توان رشد و تکامل تاریخ تمدن را دانست.  در ابتدای تمدن یعنی هزاره های اول تا سوم خورشیدی ایرانی،  مردم طبیعت گرا بودند،  و به عبادت و شکر گزاری به طبیعت مانند خورشید و ماه و آب و خاک و... می پرداختند.  با افزایش جمعیت و نیاز به انبار کردن غذا،  طبقات اجتماعی هم پدید آمد،  این طبقات اجتماعی در شکل شاه و روحانیون و سربازان و کشاورزان و کارگران،  ظاهر شدند.  طبقات اجتماعی برای ادامه بود و باش خودشان ترفند هایی بکار می بردند،  شاه ها با ایجاد تضاد با شاه بغل دستی،  روحانیون با ایجاد مراسم دینی،  سربازان با ایجاد جنگ،  کارگران و کشاورزان با به سادگی زدن خودشان،  ادامه زندگی می دادند.

      طبقات اجتماعی در هر دوره از ساختارهای تاریخی اجتماع متفاوت بود،  و دیدگاه مردم نیز تفاوت می کرد.  در ادامه تاریخ تمدن بمنظور اداره امور در شرایط ایجاد شده رشد و تکامل،  اقلیت بالا دست جامعه،  بمنظور اداره امور،  دین های مختلف در جغرافیای تحت نفوذ خودشان ایجاد کردند،  و به نابود کردن مخالفان یا در واقع افرادی،  که رشد و تکامل را در روش های دیگری می جستند پرداختند.  تا اینکه در ادامه رشد و تکامل چند دین پیروز و موفق بیرون آمدند،  و چندین مذهب گوناگون پاشنه هر دین شدند.  در هر صورت امروز با وجود اینترنت و رشد و تکامل فکری بصورت مضاعف،  عده ای به این فکر افتاده اند،  که در زیر بصورت پاسخ مطرح می کنم:

   پرسش از عموم:  آیا رشد و تکامل تاریخ تمدن،  در 5 هزار سال گذشته،  درست بوده یا می توانسته راه دیگری هم داشته باشد؟،  تذکرــ  بمنظور پاسخ ذات بشر را هم در نظر بگیرید.

   عکس آب انبار های تاریخی در یک روستای ایران مرکزی  حدود 1350 خورشیدی،  ساختمان هایی که دیگر ساخته نمی شوند،  و اندک باقی مانده آنها در حال ویرانی است،  ایکاش جوانان باذوق ایرانی در هر شهر و دیار،  اینگونه آثار را منبع درآمد اکو توریسم کنند،  جهت اطلاع از ایجاد درآمد اکو توریسم به اینجا مراجعه نمایید،  عکس شماره 1254.

   پرسش 591:  با سلام در نوشته های شما خواندم که (مان) به معنی خاندان است. آیا توجه کردین که چرا به کشور ژرمنی ، آلمان میگوییم؟! آل= خاندان،  مان=؟،  آلمان= خاندان مان،  احتمالا یکی از خاندانان کرد باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  آلمان از دیدگاه روم باستان،  از طوایف واندال تشکیل شده،  و اینها را مان دال یا آل مان (خاندان مان دال) می نامیدند،  وان = وان = محل جمع شدن آب،  مانند وان حمام،  وان در ترکیه + دال =  کوچک یا باریک.  واندالها از وان کوچک بودند،  که به اروپا رفتند،  و در مسیر حرکت پنج قرنه خودشان تغییراتی کردند.  وقتی به شمال ایتالیا یا جنوب آلمان رسیدند،  برابر با زمان قدرت روم بود،  که با آنها درگیر شدند،  این درگیریها بخش هایی از آنها را بشمال آلمان کشاند،  که خود بخود باعث ترکیب مضاعف آنها با دیگر طوایف شد،  که یکی دو هزاره قبل از آنها،  از ایران به آنجا رفته بودند.

      علت اینکه دو واژه با تقریباً یک معنی در یک اسم آمده است،  دلیل بر تغییر و به م در گویش آن زمان روم می باشد.  جهت اطلاع بیشتر در جستجوها بنویسید:  بربرها،  واندالها،  وندالها،  گوتها،  تاریخ آلمان،  تاریخ روم.  در ضمن مطالعه مطالب جستجو شده،  دروغ های تاریخ را در نظر داشته باشید،  که غربیها سعی کرده اند،  همه تاریخ را یکسویه و به گونه ای بنویسند،  تا نام ملت های قاره کهن را از تاریخ اروپا حذف کنند،  یا وحشی و بی تمدن قلمداد نمایند.

      ژرمن نیز همان کرمن یا کرمان است،  کرمن نیز کورمن است،  من همان یمن، یومن، یونان، در محل استان های جنوب کشور عراق بود،  پس از گرم شدن هوا بعد آغاز پایان آخرین دوران یخبندان در هزاره سوم و چهارم خورشیدی ایرانی،  بخش هایی از سریز مردم،  از جنوب و سواحل خلیج فارس به شمال رفتند،  و کوهستان های شمالی را کوه من یا کور من یا کرمان نامیدند،  یعنی من کوهستان.  مردم ایران،  اولین مردم زمان تمدن در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  از سه بخش عمده تشکیل می شدند،  من گلها  (در انتهای خلیج فارس)،  شن گلها (در میانه خلیج فارس)، ان گلها (در ابتدا و دهانه خلیج فارس)،  جهت اطلاع بیشتر به داستان های تاریخی ایران بروید.

      لازم به یاد آوریست،  از آنجا که دروغ در تاریخ زیاد نوشته اند،  تخریب روم باستان را بدست وندالها می گویند و نوشته اند،  درصورتیکه این دروغ است.  بلکه وجود وندالها و گوتها تمدن جدید را به اروپا برده،  و آن آغاز اومانیسم ضد شاه خدایی بود.  دروغ گویان با سوء استفاده از این دروغ تاریخی،  بیماری تخریب اجتماعی را وندالیسم نام نهاده اند،  امیدوارم جوانان باهوش ایران نسبت به این دروغها عکس العمل نشان دهند،  و نسبت به افشای دروغ های تاریخی هر چه بیشتر اقدام کنند.

   عکس تاریخی از سیاه چادر یا گوت،  در جاده هراز حدود 1310 خورشیدی،   گوت = چادر سیاه،  یا عشایر چادر سیاه ایرانی،  عکس شماره 1225.

 آنا تومروس ملکه روس

     در چند پست از ما پرسیده اند،  آیا تومروس آنا (یا آنا تومروس)  ملکه ترکهاست؟  بدین منظور سری به اینترنت زدم،  تا ببینم علت این پرسش تکراری در یک زمان چیست؟  دیدم در تعدادی وبلاگ،  یک متن را از روی یکدیگر کپی کرده اند،  و ناخواسته عده ای جوان ایرانی دارند تاریخ خودشان را زیر سئوال و درهمی می برند.  در این متن کپی پیس شده،  هیچ منبعی ذکر نشده،  و فقط بقصد خاص مطرح شده است.  این متن بی سند و مدرک،  در ادامه فرمان ضد کوروش استعمار و امپریالیسم است،  که از همه طرف بی عدد انیرانی شنیده می شود،  منجمله،  تعدادی کمونیست معلوم حال،  تعدادی بنیادگرای مختلف،  تعدادی تجزیه طلب بی برنامه،  و شاید تعدادی اندک دیگر.

   ریشه یابی آناتومروس ــ  هر شخص نامی دارد و هر نام معنی،  و هر معنی ریشه یابی دارد،  درصورتیکه معنی و ریشه یابی نام خود را نمی دانید،  درباره آن تحقیق نمایید یا در نظر ها بنویسید،  تا ما نیز توضیحی دهیم.   آنا =  (آ = حرف اول الفبا،  یا اولین + ن = نا = نان = برکت)،  آنا = اولین برکت یا ملکه و زن.

   توم =  نوعی خاک یا زمین،  بر وزن انواع خاک و زمین مانند:  تون، تور، توس، توت، توپ.

   روس =  اوس = بالا، رئیس،  همان سرزمین روس،  یعنی سرزمین بالا.

   آناتومروس =  بانوی سرزمین بالا.  یا ملکه سرزمین روس.

      در بعضی از وب ها،  آناتومروس را آناتومریش نوشته اند،  روس = بالا = رئیس = اوس = ریش= با آوا های مختلف در گویش های مختلف،  ولی همه به یک معنی است.  روس ها یعنی مردم سرزمین بالا در تاریخ با هخامنشیان تا ساسانیان درگیر بودند،  بخش هایی از آنها با گرمتر شدن هوا در هزاره های سوم و چهارم خورشیدی ایرانی،  به شمال رانده شده یا رفتند،  و نام سرزمین بالا یا روس هم با خودشان بردند.

      جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستا های ایران مراجعه شود.  در معنی نام آناتومروس صحبتی از ترک و فارس و... نیست،  فقط با ترکیب حروف الفبای تمدن جی است.

   ـــــ  متن بدون سند و مدرک که تعدادی وبلاگ،  از روی یکدیگر کپی پیس کرده اند،  در زیر:

تومروس آنا،  ملکه آذربایجان و کشته شدن کوروش به دست وی

   از جمله ملتهائی که از کوروش به بدی یاد میکنند،  سُکاها می باشند،  که یکی از اقوام ترکان قدیم بوده و در تحت حاکمیت کوروش قرار نگرفته اند.  ملکه سُکاها بنام تومروس، در نامه ای که به منظور پیشگیری از جنگ،  به کوروش فرستاده است می گوید:  ای ملک به تو نصیحت می کنم،  که دست از این کار برداری،  زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی،  به فرمانروائی بر قوم خود خرسند باش،  و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم.  افسوس که به سخنم گوش فرا نخواهی داد،  زیرا آنچه که کمتر به آن می اندیشی صلح و صفاست…  ای خونخوار سیری ناپذیر،  که پسرم را به نیروی افسون بارباده گرفتار کرده ای و او را با نیرنگ به اسارت خویش درآورده ای،  بر خود مبال،  زیرا که این آئین مردان نیست و در میدان نبرد انجام نشده.  با این حال هم من بدی ترا نمی خواهم.  پندم را بپذیر و او را رها کن و خود را تسلیم نمای  بی آن که زیان ببینی و از آذربایجان بزرگ  دور شو.  اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند،  که هر اندازه تشنة خون باشی،  از خون سیرت خواهم کرد.

   تومروس پس از این دو پیام،  تمامی جنگ آوران خویش را گرد آورد،  جنگ خونینی در گرفت و کوروش شکست خورد،  و با بخش بزرگی از سپاهیانش در دشت نبرد به خاک افتاد.  آنگاه تومروس سر کوروش را برید،  آنرا در خمره پرخونی فرو برد و گفت:  آن چه می خواهی بنوش تا سیر شوی...

   کوروش پس از فتح بابل،  بر آن شد ماساژت (آذربایجان)  را نیز مغلوب کند،  ماساژت ها از شمال شرق تا غرب ایران و در کرانه رود آراکس (آراز) در همسایگی قوم ایسه دونر زندگی می کردند. ماساژت ها (آذربایجانی ها) بسیار ماجراجو بودند.  حمله به ماساژت ها (آذربایجان) زمانی صورت گرفت که پادشاه ماساژتها (آذربایجانیها) فوت کرده بود و همسر او که زنی به نام مومیریس (تومروس) بود بر آنها حکومت می کرد.  کوروش فرستاده ای را نزد ملکه فرستاد و از او خواستگاری کرد.  تومروس می دانست که کوروش از او خواستگاری نکرده است،  بلکه می خواهد سرزمین آذربایجان را تصاحب کند،  به کوروش پاسخ منفی داد.  وقتی درخواست کوروش توسط تومروس پذیرفته نشد، علیه ماساژت ها لشکر کشی کرد.  تومروس برای کوروش پیغام فرستاد،  که به سرزمین خود باز گردد،  و فکر خام حمله به سرزمین آنها را از سر خود بیرون کند.  ولی کوروش پس از مذاکره با قوم خود،  به این نتیجه رسید که برای جنگ در سرزمین ماساژت ها یعنی سرزمین تومروس،  با آنان روبرو شود.  در جنگی که صورت گرفت پسر تومروس را اسیر کردند،  تومرس از کوروش درخواست کرد،  که به صورت مسالمت آمیز پسرش را آزاد کند،  ولی او پسرش کشت.  لذا تومروس پس از آن،  نیرو های جنگجوی آذربایجانی را گرد آورد،  و به مقابله با کوروش فرستاد.  دراین کشتار،  ابتدا طرفین از دور،  با تیر و کمان با یکدیگر به نبرد پرداختند،  تا کاملا به یکدیگر نزدیک شوند.  وقتی که طرفین زمان درازی با یکدیگر جنگیدند،  بیشتر نیرو های کوروش فرار اختیار کردند،  در پایان این جنگ ماساژت ها (آذربایجانی ها) پیروز شدند.  بخش عظیمی از سپاه کوروش نابود شد،  و در حین این جنگ کوروش نیز پس از 29 سال سلطنت کشته شد.  تومروس مَشکی را پر از خون انسانها کرد،  و از میان اجساد کشته شدگان پارسی،  جسد کوروش را توسط سگی که بر سر جنازه اش پرسه کنان پارس می کرد،  یافت و دستور داد تشتی را پر از خون کرده  و سر کوروش را در این تشت بیاندازند،  و با لحنی سرزنش و تحقیرآمیز چنین گفت:  تو پسرم را از من گرفتی،  من هنوز زنده ام و بر تو پیروز شدم.  حالا تو را از خونخواری سیرمی کنم. مرگ کوروش را در سال 529 پیش از میلاد می دانند.

ـــــــــــــــ پایان متن ـــــــــــــــــــ

      در نام آناتومروس براحتی مشخص است،  که ملکه روس ها است،  زیرا هنوز آنا در اسامی روسی است،  و خود روس نیز در این نام،  بوضوح نشان دهند جایگاه سرزمینی آن ملکه است.  در آن زمان ترک و پارس و کرد و...،  در معنی امروزی وجود نداشتند.  این عزیزان بخشی از تاریخ روس را بجای تاریخ خود نوشته اند،  و کوروش که 50 درصد مدی یا مادی یا همان اجداد ترک و کرد امروزی است را غریبه،  و یک روس را خودی دانسته اند.  از این عده هم وطن خواهش می کنم،  دقت نمایند و براحتی در دام ترفند امپریالیسم نیفتاند.

   ریشه یابی ماساگت ــ  ما = مد = ماد + سا = آسمان + گت یا ژت = بزرگ،  ماساگت در کل به معنی آسمان بزرگ ماد است،  در وجه و معنی کلمه ماد هیچ قوم و طایفه خاص وجود ندارد.  ماد یا مد به معنی گسترش دهنده است،  و به روحانیون گفته می شد،  مانند پارس یا پرسر،  که روحانیون بودند نه قوم و ملت،  و در میان روحانیون می توانسته از هر طایفه وجود داشته باشند.  توجه نمایید گت با گوت تفاوت دارد،  گوت یعنی اقوام عشایر چادر سیاه ایرانی،  جهت اطلاع به تاریخ ایل های ایران بروید.

عکس غل و زنجیر حمل برده در دوره استعمار،  عکس شماره 1214.

 كليك كنيد:  تمدن کهن آتلانتیس

كليك كنيد:  تاریخ کوچ نشینی در ایران

كليك كنيد:  تاریخ مهاجرت در ایران و جهان

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

پرسش و پاسخ 41

پرسش و پاسخ 41

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

   نظر و پرسش 585:  جناب آقای راوید،  از اینکه به کامنتم پاسخ دادید،  سپاسگزارم،  در رابطه با ایل های ایران، چطور میتونید بگید که بختیاریها و قشقاییها پسرعمو هستند، نژاد ترکهای آذری رو با نژاد قشقاییها مقایسه کنید خیلی تفاوت دارن چه برسه به لرها با قشقاییها!  در شیراز قشقایی های زیادی زندگی میکنن شما اکثرا از قیافه اونها میتونید بفهمید که قشقایی هستن. مثه ترکمن ها که قابل تشخیصن. قشقاییها پسر عموی ترکمن ها هستن. تعداد کمی هستن که قیافه مغولی ندارن.

   پاسخ انوش راوید:  این را من نمی گویم،  تحقیقات ژنتیکی دکتر مازیار اشرفیان بناب می گوید،  و در واقع همه ما از تمدن کهن جی هستیم،  همانگونه که در ایل قشقایی نوشتم،  بیش از پانصد سال اقامت شان در آسیای میانه اصطلاحی،  بخشی از آنها تغییر قیافه داده اند.  ترکمن ها مگر از کجا بوده اند،  آنها هم ریشه در  تمدن کهن جی دارند.  ما همگی از نژاد انسان هموساپین هستیم،  و در نهایت انسان متمدن،  همه از تمدن کهن  جی بر آمده اند،  جهت اطلاع از نژاد بشر در جستجوها بنویسید:  Homo sapiens  ..و..  Human  ..و..  Homo sapiens idaltu  و درصورت تمایل اطلاعات خود را بالا ببرید.  بشر امروزی فقط یک نژاد دارد،  ولی کیان های مختلف دارد،  که پدیده ای در جغرافیا و تاریخ است،  نه اصول نژادی. 

   ادامه پرسش:  اما در مورد واژه قشقایی! من خودم زبانشناس هستم. دوستان ترک قشقایی زیادی داشتم که پایان نامه شون رو در مورد زبون ترکی نوشتن. معنی واژه قشقایی هم چیز دیگریس که با اونی که شما فرمودین کاملا متفاوته.

   ادامه پاسخ انوش:  قبل از اینکه مطلبی بنویسم کاملاً در اینترنت درباره آن تحقیق می کنم،  ریشه یابی واژه ها و نام ها را با استفاده از زبان های محلی انجام می دهم،  که بسیاری از آنها را در سفرهایم تحقیق کرده ام.   واژه یابی قشقایی از خودم نیست،  از یک رئیس طایفه قشقاقی است،  که در تابستان 1387 به من گفت،  و این شخص محترم بسیار ناراحت بود که چرا می خواهند پیشنه دینی آنها را پنهان سازی کنند.

   ادامه نظر و پرسش:  اگر قشقایی کلمه فارسیه،  حتما ترکی هم یکی از شاخه های زبان هند و اروپاییه

   ادامه پاسخ انوش:  تمام زبان های دنیا از یک تمدن حاصل شده،  و آنهم تمدن کهن جی است،  و طی چند هزاره و در جغرافیا و تاریخ شکل های امروزی را گرفته اند،  با مطالعه و پیگیری وبلاگ آگاهی خودتان را بال ببرید.

   ادامه نظر و پرسش:  جناب آقای راوید من آدم بیسوادی نیستم، که با من اینگونه حرف میزنید.

   ادامه پاسخ انوش:  من با شما تنها یک فرد حرف نمی زنم،  در اینترنت منتشر می کنم،  یعنی با همه می گویم،  چند هزار بازدید کننده روزانه دارم،  منجمله صدها سایت تخصصی وب مرا لینک کرده اند،  و پیگیر وبلاگ هستند.

   ادامه نظر و پرسش:  بهتره به مناطق بختیاری رفته سپس به شیراز بیایید تا تفاوت نژادها رو درک کنید. چه پسر عمو هایی که هم از نظر نژاد و زبان متفاوتند.

   ادامه پاسخ انوش:  عکس های زیادی که در کنار عشایر مختلف هستم،  در وبلاگ منتشر کرده ام،  آنها هیچ تفاوت کلی و اصلی ندارند،  آنها در قیام عشایری 1341 و 1342 در کنار هم بودند،  و در کنار هم کشته و تیرباران شدند.  فقط امروزی عده ای وابسته به استعمار و امپریالیسم می خواهند،  با هر ترفندی مردم ایران را جدا جدا نمایند تا بتوانند منابع و منافع ببرند،  و عده اندکی ساده هم ندانسته به این ترفند دشمنان دامن می زنند.

   ادامه نظر و پرسش:  ببخشید حتما قشقاییها پسر خاله کردها هستن خب دیگه هممون با هم فامیلیم دیگه.

   ادامه پاسخ انوش:  چرا که نباشند،  مگر اینکه بخواهید نژاد دیگری اختراع کنید،  یا جز همان عوامل استعمار باشید،  و بخواهید بگویید ایرانیها یکی نیستند.

   ادامه نظر و پرسش:  من خودم روی زبانهای ایرانی کار کردم. منم میتونم وبلاگ ثبت کنم و توش هر مطلب بی سند و مدرکی رو بنویسم.

   پاسخ انوش:  خوب وبلاگ باز کنید،  و با مطالعه و تحقیق مطالب بنویسید،  تا ما هم استفاده نماییم،  اگر پرت و پلا و اهانت بنویسید،  خود بخود بازدید کننده نخواهید داشت،  و خیلی زود خسته و سرخورده می شوید،  و می روید پی کارتان.

   ادامه نظر و پرسش:  متاسفانه هیچ نظارتی بر روی چاپ و نشر مطالب کتابها نیس. و هر کی هر چی دلش میخواد مینویسه و چاپ میکنه. مثلا یکی از ترکهای قشقایی کتابی درباره این قوم چاپ کرده و نوشته این قوم از زمان سومریان در ایران بوده و سومر یه کلمه ترکیه به هر حال هیچ نظارتی نیس.

   ادامه پاسخ انوش:  دمکراسی و آزادی قلم اندیشه اصل مهم است،  اگر شما بخواهید این مورد را زیر سئوال ببرید و محکوم کنید،  بسیار بد است.  باید با زبان منطق و علم و دانایی و با حوصله و اخلاق خوب پاسخ داد،  تنها کتاب نیست،  دارند با ده ها تلویزیون  صدها سایت برای تجزیه طلبی و ایجاد جنگ داخلی در ایران کار می کنند،  مردم ایران باید بدانند،  که پسر عموی هم هستند،  و از یک تمدن کهن،  بنام تمدن جی بیرون آمده اند.   جوانان باهوش و روشنفکر ایران وظیفه دارند،  با دقت اینگونه مسائل را که استعمار و امپریالیسم پیش می آورد،  پیگیری کنند و جهت مقابله با آنها آگاهی لازم را برسانید،  نه اینکه به گونه ای و با سادگی و لودگی،  بدامن تفکر تفرقه و جدایی بیافتند،  دقت کنید،  در نقشه های شوم دشمنان ایران،  خطر کشته شدن هم میهنان عزیزمان است.

   ادامه پرت و پلا:  ببیند ما با فرانسوییها و ایتالیایی ها هم فامیلیم آخه همه مون فرزندان حضرت آدم هستیم ولی اون قسمت خیلی جالب بودا شنگل، انگل، منگل. مطمئن هستید. میگما شنگول، منگول، حبه انگور نبوده واقعا یعنی اشتباه نمیکنی دراستی چطوری پسر خاله.

   ادامه پاسخ انوش:  می بینم که با حالت عصبی و بی احترامی نوشته ای،  و متأسفم که نتوانسته ای بخوبی وبلاگم را بخوانی و درک کنی.  عزیز روش خودت را عوض کن،  این را به ویرانگاه می رود.

   مهم:  جوانان باهوش ایران بدرستی می دانند،  که موضوعات را باید با ذهن دمکرات ببینند و بخوانند،  ولی دشمنان ایران و ایرانی و تاریخ ایران،  بعلت معلولیت روانی سایکوپتی،  فقط می توانند زاری موذیانه و ذلیلانه داشته باشند. 

   نظر عجیب 586:  میخوام بدونم خیلی براتون سخت بود بگید این تمدن عظیم و بزرگ تپه گوپکلی از تمدنهای یکی از چهار پاره ی کردستان یعنی کردستان ترکیه بوده؟؟!!

   پاسخ انوش راوید:  بارها نوشته ام نظر بدهید و بپرسید،  نه که عصبی شوید و بگویید براتون سخته!،  بپرسد چرا ننوشتید؟،  یا تعریف کنید جریان تاریخی چه بوده.

    عزیز من باید بر اساس حداقل مدارک باستان شناسی و تاریخی بنویسم،  برای هر نوشته ساعتها در کتابهایم و اینترنت می گردم،  مطلبی را تا حداقل با چند سند مطمئن نباشم،  پست نمی کنم.  تا آنجا که می دانم،  گوبکلی تپه در 12 هزار سال پیش تعطیل شد،  به مقاله آن بروید،  در آن زمان نه کردی بود نه فارسی و نه ترکی و نه این  آن،  اگر شما سند و مدرکی و مطلبی دارید بگویید،  تا در این وبلاگ پست کنم.

   نظر و تقاضا 587:  سلام. وبتون عالیه!! یه چیزی اونورتر از عالی!! دستتون درد نکنه. فقط یک خواهش، این مطلب رستم و سهراب خیلی از واقعیت های تاریخی رو می گه، درباره شاهنامه بیشتر بنویسید، بازهم متشکرم.

   پاسخ انوش راوید:  با سپاس،  اگر توانستم چشم،  ولی باید جوانان باهوش متخصص ایران،  در نظرات و یا با ارسال مقاله برای من یا در وب های خودشان،  دید جدید از آزادی اندیشه و قلم را نشان دهند،  تا مشت محکمی بر دهان دشمنان تاریخی ایران باشد،  که نمی خواهند ایرانیان به محیط دمکرات دست یابند.

   نظر 588:  سلام،  بسیاری مطالب وبلاگتون خوب است،  اما از شنگول و منگول چندان خوشم نیامد،  خسته نباشید و موفق باشید.

   پاسخ انوش راوید:  بارها نوشته ام،  منجمله در سخن وبلاگ،  این وبلاگ برای این نیست،  که کسی را خوش آید یا بد آید،  این وبلاگ برای ایجاد دید تخصصی در محیط دمکرات،  یا آزادی اندیشه و قلم،  در حداقل آن،  یعنی فضای مجازی است.  داستان های یک ملت ریشه در تاریخ آن ملت دارد،  بسیاری از تاریخ نویسان،  بر اساس داستانها تاریخ نویسی کرده اند.  شما با دید تخصصی تاریخ و تاریخ فولکلوریک داستان های تاریخی ایران را ببینید،  و درباره آنها تحقیق و تحلیل های تخصصی بنویسید،  سپس برای من بفرستید،  تا در این وبلاگ یا وب خودتان پست کنید،  تا علاقمندان متخصص درباره آن نظر دهند،  که در نهایت باعث رشد و تکامل علم شود.

   نظر و پرسش 589:  سلام و درود،  امیدوارم سلامت باشید،  استاد یک جا در سایت که راجب به گلف استریم مطلب نوشتید ، گفتید جریان گلف استریم از 10 سال پیش آغاز شده است!  گمان کنم 10 هزار سال منظورتون بوده که جا افتاده! اگه اشتباه نکنم!  در قرآن هم راجبه جریان آبی در داخل جریان آب دیگری نوشته شده است که از هم  جدا هستند..

   پاسخ انوش راوید:  ضمن درود و سپاس از توجه شما عزیز،  بله 10 هزار سال درست است،  این جریان بعد از پایان آخرین دوران یخبندان در حدود 10 هزار سال پیش آغاز شد،  فقط لطف نمایید،  در صورت امکان لینک مطلب را بفرستید تا درست کنم.  جریان های آبی در تمدن کهن جی کاملاً شناخته شدند،  و توسط این جریانها بود،  که ایرانیان توانستند در 5 هزار سال پیش،  به پرو و مکزیک و ایرلند و انگلستان بروند.  ما در هیچ نوشته و آثاری نداریم،  که همین مردمان دریانورد،  داستان هایی از قاره های اروپا و آمریکا تعریف کردند،  و سپس اقوام مختلف منجمله کیمیری و گوت و گیل و...،  که همگی از اقوام ایرانی بودند،  متوجه وجود اروپا شدند،  و زمینی به آن سمت مهاجرت کردند،  و تمدن را به آن قاره بدون جمعیت انسان متمدن بردند.  در ضمن موضوع مطرح امنیتی وب را مورد توجه قرار خواهم داد،  با سپاس مجدد،  شما و همه ایرانیان تندرست و پیروز باشید.

   جالب ــ  پان های مختلف، اروپایی و فارس و ترک و کرد و عرب و بلوچ و این و آن،  دارند تمامی تاریخ بشر و پیدایش و... را برای خودشان بر می دارند.  یاد آوری نمایم،  تا هزاره سوم خورشیدی ایرانی،  در هیچ سند و مدرک تاریخی،  از نام های تیره های مختلف مردم امروزی ندیدم،  اگر کسی می داند بگوید،  تا در این وبلاگ پست کنم.

گرز رستم بر سر دشمن

      در پست تعریف و تحلیل دیگر از داستان رستم و سهراب،  یکبار دیگر گرز رستم بر سر دشمنان ایران فرود آمد،  و صدای شکستن فرق سرشان بخوبی شنیده شد.  یکی از این انگشت شمار عدد بی معنی بی نام و نشان،  بعلت نداشتن سواد و درک،  با ناسزا و اهانت،  درد بی درمان خودشان را در پستی ظاهر کرده است،  که نشان از بی پدری و بی تربیت او دارد.  

با تارنمای انوش راوید،  یکبار دیگر درفش کاویانی در محیط مجازی با سرفرازی افراشته شد.

      جوانان باهوش ایران بدرستی می دانند،  که موضوعات را باید با ذهن دمکرات ببینند و بخوانند،  ولی دشمنان ایران و ایرانی و تاریخ ایران،  بعلت معلولیت روانی سایکوپتی،  فقط می توانند زاری موذیانه و ذلیلانه داشته باشند،  آنها حتی توانایی و شجاعت این را ندارند،  که نام خود را بگویند،  همان بهتر که گرز گاو سر،  سر و زلف آنها را بدرد،  تا دیگر نتوانند در وب های روشنگر ایرانی لجن پراکنی کنند.

كليك كنيد:  معنی نام شهر های ایران

كليك كنيد:  تاریخ هنر های رزمی در ایران

كليك كنيد:  هیئت های هدیه آورنده به تخت جمشید

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

پرسش و پاسخ 40


پرسش و پاسخ 40

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

   پرسش 578:  سلام، من مطلبی که در مورد ایل ممسنی بود،  رو خوندم.خیلی برام جالب بود مخصوصا قسمتی که مربوط به لباس این ایل بود. اون قسمتی که فرموده بودین لباس این ایل تحت تاثیر قوم قشقایی بوده.باید خدمتتون عرض کنم.نه تنها در شهرستان ممسنی بلکه ایل بویراحمد، شهرستان گچساران، دهدشت و شهر های لر زبان همین لباس رو میپوشند. اگر به لباس محلی زنان لر خرم آباد و بختیاری دقت کنید. و اونها رو از نظر مدل پیراهن و مدل دامن با پوشاک زنان لر های جنوب غربی (ممسنی، بویراحمد، کهگیلویه ، باشت و باوی) میبینید اندک تفاوتی با هم دارند. و خیلی بهم شبیه هستند و طبیعیه چون این اقوام همگی لر زبان و دارای میراث فرهنگی مشترک هستند. این شباهت بین هیچ کدام از لباس دیگر اقوام با لباس قوم لر دیده نمیشه. چطور قومی که از نژاد مغول بوده و مهاجر هستند. و از زمان قاجار به استان فارس کوچانده شده و از نواده های چنگیز خان و تیمور لنگ هستند با وجود فقط چند صد سال اسکان در ایران ، دارای شباهتی این چنینی با قومی اصیل و ایرانی با قدمتی چند هزار ساله میباشند !!!!؟؟؟ فکر نمیکنید این اقوام قشقایی بودند که از قوم لر تاثیر پذیرفتند. حتی قوم قشقایی دارای رقص محلی و چوب بازی شبیه بختیاریها است !!!! نکنه قشقایی ها بر روی لر های بختیاری و لرستانی هم تاثیر گذار بوده اند. چه جالب! شما که تاریخ دان هستید. چرا تاریخ لباس های اقوام ترک و رقص این اقوام رو مطالعه نمیکنید. از ترکهای مغول، ازبک، قرقیز، قزاق، ترکمن، آذری و ترک های ترکیه.  فقط ترک های قشقایی که از نظر لباس و رقص با این گروهها تفاوت اساسی داره. شاید قاجار این قوم رو کوچانده تا بر روی اقوام لر تاثیر گذار باشن معمولا اقوام مهاجر از اقوام ساکن تاثیر میپذیرن. براتون جالب نیس چرا مثلا ترکهای قشقایی چوب بازی و دستمال بازی دارند و لرها هم اینگونه هستند چرا ترکهای ترکمن و آذری رقصی تقریبا شبیه هم دارند و قشقاییها مانند لرها میرقصند.  چقدر با پسر عمو هاشون متفاوتند عارضم به خدمتتون لباس قوم قشقایی نمیدونم قبل از تاثیر چی بوده . ولی این قوم خوشبختانه توانسته زبانش رو حفظ کنه. گرچه بسیاری از کلمات فارسی وارد زبان این قوم شده. ولی با این وجود زبان ترکی قشقایی بدون آموزش قبلی برای یک فارسی زبان قابل درک نخواهد بود. ولی از نظر لباس و نوع رقص از فرهنگی متفاوت تاثیر پذیرفته. براتون آرزوی موفقیت میکنم.

   پاسخ انوش راوید:  مقاله ایل های ایران را چند سال پیش،  با گردآوری از اینترنت و کتابها و اطلاعات شخصی نوشتم،  امروزه دیدگاه تاریخی من تغییر کرده،  و نظر شما باعث می شود،  آن مقاله را هر چه زودتر باز نویسی کنم.  با توجه به اینکه در نظر و تحقیق و تحلیل من،  حمله مغول مغولستانی (یا منگولی) دروغ است،  و مغول هایی که در تاریخ ایران ذکر شده،  مردمانی از مغ های بازمانده از دوران شاهنشاهی ساسانیان،  از دامغان تا تاشکند بودند،  که بمنظور پایان کار خلافت ضعیف شده بغداد،  به بغداد هجوم بردند،  و فرهنگ جدید در نیمه غربی ایران وارد کردند،  که پس از آن شیعه امروزی (ساسانی) پدید آمد.

   ــ  ساسانی = سا = آسمان + سانی = دارنده مقام آسمانی.

   ــ  دامغان =  دام = خانه یا خانقاه + مغ یا مغان،  تاشکند = تا = ضریب + اشکند = اسکند = ریشه پاکی.

      هنگامیکه مغول های ایرانی بازمانده از مغ های ساسانی،  به غرب ایران آمدند،  قبایلی از اشکانی آنها را همراهی می کردند،  این قبایل بشدت مورد استقبال پسر عمو های تاریخی خود،  زنگانها یا بختیاریها (لر و لک و...) قرار گرفتند،  و آنها بخش هایی از کوچ ییلاق و قشلاق خود را به آنها دادند.  علت این استقبال،  مضاعف شدن قدرت ایل ها،  برای سرپیچی از حکومت های مرکزی،  بمنظور ندادن باج و خراج زیادی بود.  بعلت نفوذ 500 ساله خلفای اسلامی،  مقداری لباس و پوشاک زنگانی ها یا زنگی ها،  از حالت اولیه سنتی خود خارج گردیده بود،  بویژه آنکه در شورش بزرگ زنگی های بصره،  و شکست نسبی آنها،  بشدت زیر نفوذ فرهنگی و نظامی بغداد قرار گرفته بودند.

      قشقایی ها از همان قبایل اشکانی هستند،  یعنی بخشی از زنگها یا زنگی ها،  آنها در دوران ساسانی زیر بار حکومت دینی ساسانی نرفتند،  و مجبور شدند به بخش های شمال شرقی و غربی ایران بروند،  یا کوچ کنند.  بعد از چند صد سال با کمی تغییر در آوا و گویش،  قبایلی از آنها،  با مغ های مغولی به ایران بازگشتند،  آنها کمی بیشتر گذشته تاریخی خود را به ایران غربی آوردند،  زیرا در مناطق شمالی،  کمتر مورد تأثیر حکومت های دینی ایران غربی بودند.  اگر قشقاییها با بختیاریها یک خانواده نبودند، هرگز اجازه و توانایی پیدا نمی کردند،  در ایران غربی بمانند.

   ــ  اشکانی یا اشکانیان یک قوم و طایفه نیست،  بلکه نام فرقه ای یا دین است،  به معنی پاکی،  اشک = اسک = آب پاک + نیان = کیان = جد و آباد.  امروز در هندوستان فرقه ای دینی بنام اشکانیان وجود دارد،  که خود را بازمانده اشکانی تاریخی می دانند.

   ــ  زنگی = زن = ژن = جان = مولد حیات = الهه برتر + گی = ریشه و دارند = بختیاری و تمام اقوام غربی و جنوب غربی ایران.

   ــ  قشقایی = قش = غش = خلوص شده + قایی = پابرجا،  قشقایی = خالص شده و پا برجا در دین،  یک واژه کاملاً ایرانی است.

   ــ  مغول مغولستانی،  از نظر دیدگاه تاریخی ایرانی منگل یا منگول است،  ایرانیان سه قوم اصلی بودند،  شنگل و انگل و منگل،  شنگلها در ایران و هند و..، انگل ها در اروپا و انگلستان و..،  منگل ها در مغولستان و چین و...،  در هزاره دوم تا چهارم خورشیدی ایرانی پخش شدند، همه از تمدن کهن جی بودند.

      از نظر لباس و فرهنگ و ...،   مردمانی که قرن ها در کنار هم زندگی کرده اند،  خود بخود هماهنگی و یک نوعی هم بدست آورده اند،  که کاری عادی در تاریخ تمدن است.  از ابتدای قرن 20 دخالت دولتها در بود و باش مردم کشورها زیاد شد،  و امروزه در قرن 21 این دخالتها بصورت تهاجم فرهنگی از طرف شهر های بزرگتر داخل و خارج هر کشور انجام می شود.  تنها وسیله مقابله با آن،  آگاهی دادن به جوانان باهوش هر دیار است،  که نسبت به حفظ و نگهداری فرهنگ و فولکلوریک ملی و مردمی خود اقدام کنند.

     اطلاعات و دانش ما از شهر اشک آباد یا عشق آباد کشور ترکمنستان،  تا شهر تاشکند کشور ازبکستان،  بسیار کم و در اندازه هیچ است.  علت آنهم چند دهه دور از دسترس بودن آن کشورها،  و تغییر در خطوط و حروف الفبای آن کشورها می باشد.  آنها بخش بزرگی از تاریخ ایران را شامل می شوند،  که ندانستن آن باعث پیدا شدن دروغ های زیادی در تاریخ ایران شده است.  امروزه بجای اینکه بجان ایل ها و مردم ایرانی در داخل کشور بیافتیم،  و بگوییم این و آن از ما هستند و یا نیستند،  باید بفکر ایران تاریخی در آسیای میانه اصطلاحی باشیم،  که بشدت دارند آسمیله می شوند،  و با هویتی مشکوک پدید می آیند.

   ــ  ممسنی =  م = مهر + م = ماه + س = سین (سان یا خورشید) + نی = نشان،  ممسنی = نشان داران مهر و ماه و خورشید،  تحقیق و تحلیل تعریف نام ممسنی را بزودی می نویسم.

عکس هایی از ایل های ایرانی،  مشروح در تاریخ ایل های ایران،  عکس شماره 4208.

   پرسش 579:  درود اقای راوید مدتی من تو اینترنت راجع به جدا شدن استان های خوزستان کردستان لرستان و استان های ترک زبان مشاهده میکنم که خیلی ازارم میده حتی با بعضی ترک ها هم حرف میزنم به شوخی اینو قبول دارند. من اهل انزلی هستم تقریبا نصف انزلی ترک اند . خیلی از این بابت هم ناراحت هستم و خیلی وقت هستش حالا نمیدونم بهش چی میگن تعصب دارم روی شهرم بعد استان بعد کشور و هر کس خارج از این باشه متنفرم. رتجب به زبان هم همینطور لطفا کمکم کنید باور نمیکنید من گاهی خواب میبینم در این موارد.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  با کمال تأسف امکانش می باشد،  ولی در هر صورت ایران و تاریخ ایران همیشه وجود دارد و خواهد داشت.  این گفتن درباره جدایی ها،  ابتدای اعمال دمکراسی واقعی در ایران است،  در غیر اینصورت ایران و ایرانی هرگز به دمکراسی نخواهند رسید،  در اینباره بحث زیاد است،  بزودی در وبلاگ مشروح می نویسم،  که چرا مفهوم دمکراسی در ایران پیاده نمی شود،  و باید چنین اتفاق هایی ناگواری بیفتاد.  البته و پس از آن و در مدت بسیار کوتاه از نظر تاریخی،  تمام خاک و سرزمین ایران باستان،  تحت پوشش یک اتحادیه قوی بوجود می آید،  تجربه های تاریخی در این مورد زیاد داشته ایم،  زمان پایان حکومت صفویه همین گونه بود،  زمان پایان زندیه همین گونه بود،  اواخر قاجاریه هم همین گونه بود،  در گذشته های تاریخی هم مثال زیاد است.  شما فقط بفکر تخصص و تخصصی تر بودن فکر کنید،  و احتمالاً درصورت عدم تخصص در یکی از گرایش های سیاسی،  خودتان را بی جهت درگیر مسائل سیاسی نکنید،  جهت اطلاع بیشتر رجوع کنید به:

http://ravid0.blogfa.com/post/163

      نمونه عدم درک دمکراسی،  عدم توجه به خواسته های دیگران است،  هر چند این خواسته باب دل ما نباشد.  عده ای،  کم و بیش آنرا کار ندارم،  می خواهند بصورت کشور جدا،  یا تحت پوشش یک فدرالیسم علمی باشند.  نباید با ایده و خواسته آنها برخورد غیر دمکراتیک شود،  بلکه باید با تولید تز های مورد پسند،  ضمن بالا بردن آرا مورد نظرمان،  مخالفان عقیده و دانش خودمان را در اقلیت قرار دهیم،  همچنین گوشزد دمکراسی حاصل شود.  یاد آوری نمایم،  ایران تاریخی دارای شاه نشین های متعدد بود،  که همگی تحت پوشش پادشاه بودند.

   پرسش 580:  سلام من یه تحقیقی دارم درمورد اینکه ایا داستان رستم و سهراب واقعیت داشته یانه فقط یک افسانه است؟ ایا رستم میدونسته که سهراب پسرشه؟ ازتون میخواستم که درمورد این موضوعات هم مطلب بذارید چون واقعاً به جوابشون نیاز دارم .هرچقد توسایتتون گشتم پیدانکردم.

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ در:

کلیک کنید: رستم و سهراب

    پرسش 581:  با درود،  از چه زمانی به منطقه ی بندر گز انزان می گفتند؟ چرا؟ ایا انزانی های منطقه ی بندر گز اولین انزانی ها بودند یا از انزان ایذه به منطقه ی بندر گز امدند؟

   پاسخ انوش راوید:  ان = خارج شده یا پایان یافته،  زان = سان = خورشید،  انزان = بیرون آمده از خورشید = انسان = انشان = زادگاه کوروش بزرگ.  در هزاره دوم خورشیدی ایرانی،  با مناسب تر شدن گرمای زمین،  و پایان سرمای کوچک،  ایرانیان کم کم از منطقه حاشیه خلیج فارس در تمام ایران پراکنده شدند.  با افزایش جمعیت ایرانیان از سه قوم اصلی تشکیل شدند،  که در شاهنامه فردوسی،  ایران و روم و توران،  گفته شده است،  و در داستان های ایرانی از شنگل و منگل و انگل،  نام برده شده،  که در داستان های ایرانی نوشته ام.

   ــ  شنگل = زاده خورشید = انسان = انشان = انزان.  انزان می تواند هر جای ایران باشد،  بیشتر وقتی یک طایفه انشانی یا انزانی،  در سرزمینی قرار می گیرد،  که از زیر مجموعه دو قوم دیگر باشند،  به آن جا انزان می گویند.

   ــ  ان با تغییر آوا  end شده است،  به حروف الفبای تمدن جی مراجعه شود.

   پرسش 582:  سلام،  ِمن به تاریخ ایران خیلی علاقه دارم می شه کمک کنید بدونم ملت ایران چه در  قدیم (باستان) و چه امروز چه نقطه ضعفهائی دارند؟ بیشتر نقطه ضعفهای  فرهنگی مد نظر دارم؟؟؟  من یک جائی می خوندم فرهنگ دو پایه اساسی داره:  دین و زبان، می شه توضیح بدین زبان ما که فارسی کامل نیست، دین هم که ایرانی  نیست،  تکلیف ما با تناقض تاریخ و فرهنگ چی می شه؟؟؟

   پاسخ انوش راوید:  هیچ تناقصی در کار نیست،  رشد و تکامل تاریخ تمدن همچنان بخوبی ادامه داشته و دارد،  زبان فارسی،  همان دری یا داریوشی است،  و دین اسلام نیز دست آورد تکامل تاریخ تمدن ایران است.  نقطه ضعفها و قوتها،  شاخص تعیین دارد،  که تحقیق و تحلیل آن زمان بر است،  و استادی می خواهد.  درصورتیکه علاقه و یا گرایش شما یکی از زیر مجموعه های علم جغرافیا ـ تاریخ است،  بمنظور آگاهی بیشتر،  مطالعه و پیگیری وبلاگ و لینک های آنرا پیشنهاد می کنم.

   ــ  فارسی = فا =  فر، بزرگی، شکوه + رسی = رستن و روئیدن،  فارسی = زبان رستن و روئیدن شکوه و بزرگی.  به دروغ گفته اند:  چون اعراب نمی توانستند پ را تلفظ کنند،  بجای آن ف می گفتند،  بنابر این پارسی شد فارسی.  درصورتیکه پارس = پر + سر = پرسر،  مشروح در معنی نام شهرها و روستاهای ایران.

   عکس هایی گچبری هایی از الهه ها،  میترا، ماه و خورشید،  مشروح در تاریخ الهه های ایران، عکس شماره 4028.

كليك كنيد:  تمدن جالب آریایی

كليك كنيد:  زیارتگاه های تاریخی ایران

كليك كنيد:  هیئت های هدیه آورنده به تخت جمشید

سبز=  جنگل های شمال ایران،  سفید=  آسمان شفاف مرکز ایران،  قرمز=  سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

پرسش و پاسخ 39

پرسش و پاسخ 39

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

   پرسش 574:  شما به گونه ای فراگیر بنا به قانونی که هرگز یک سامانه قبیله ای ساده و کم توان از دیدگاه فلسفه تاریخ و منطقی نمیتواند بر یک سامانه شاهخدایی نیرومند (چون ایران و روم و چین و…) برتری یابد،  یورش عربها به ایران را دروغ شمرده اید،   از سوی دیگر نتوانسته به درستی بگوید که اگر این قانون درست باشد (که درست است،  چه بر سر امپراتوری ایران ساسانی آمده؟؟  و چرا این قانون دستکم درباره ایران شکسته شده است؟  اما با اینهمه نتوانسته اید به روشنی آنچه را که پیامدهای آن تا امروزه نیز پابرجا است بازگو کنید،  چرا؟

   پاسخ انوش راوید:  بارها در پاسخ به شبهات دروغ حمله اعراب به ایران و مطالب مختلف وبلاگ توضیح داده ام.  ولی اول شما باید تکلیف خودتان را با تخصص در قرن 21 روشن نمایید،  آیا می خواهید یک حرفه ای،  در یکی از گرایشات علم جغرافیا ـ تاریخ باشید یا نه.  اگر می خواهید یک متخصص باشید،  ابتدا باید داده ها و دانش های سیستم آموزشی سبک قرن گذشته ایران را دور بریزید،  مشروح در قرن سنت گریزی.  یکی از آنها پاک کردن ذهن از دروغ های تاریخ،  و شکال دادن و نوشتن تاریخ و تاریخ اجتماعی جدید در ذهن است،  در این مورد وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

      با پرسش تان تلویحاً می گویید،  اعراب به ایران حمله کردند،  و ایران و شاه های ساسانی را زیرورو کردند.  پس در ابتدا با اعراب مشکل دارید،  و آن مشکل در انتشار خواسته های استعمار و امپریالیسم در سیستم آموزشی گذشته است.  درباره اعراب و زبان عربی،  به مطالب وبلاگ منجمله به تاریخ زبان عربی مراجعه نمایید.

      همیشه در وبلاگ سفارش کرده و گفته ام،  تاریخ دم دست ماست،  باید حرفه ای بود تا بتوان آنرا دید،  همان که بر سر رژیم گذشته ایران،  پادشاهی پهلوی آمد،  بر سر شاهنشاهی ساسانیان هم آمد.  خیلی ساده است،  برابر با قوانین رشد و تکامل،  در یک گذر تاریخی ایجاد شده،  دین سلسله مرتبی ایران،  با شاه های شاه خدایی بجا مانده از هخامنشی،  جای خودش را به دوره جدید از تاریخ داد.  در این دوره مردم سر جایشان بودند،  با شوق سرسام آور گروهی یا کم و بیش،  به سیستم جدید در تاریخ تمدن از ساختارهای تاریخی اجتماع پیوستند.  سیستم اداری دوره گذشته با بسیاری از همان چهره های سابق،  در خدمت جدید در آمدند،  و خلفای جدید جای شاه های قدیم شکل گرفتند.

      درباره این دوره از تاریخ،  دروغ و دونگ زیاد گفته و نوشته شده است،  دینها منجمله از صهیونیسم گرفته تا استعمار و غیره،  بسیار گفته اند،  که هیچکدام سند و تحلیل ندارند،  فقط داستان است،  برای اغفال سادگان و ایجاد تفرقه بین مردم قاره کهن.  هزاران هزار کتاب نوشته شده،  اما همه آنها فاقد حداقل یک سند تاریخی و باستان شناسی است،   حتی فاقد تحلیل های تاریخی هستند.  اگر جایی می دانید و دیده اید بگویید،  ما برای هزار سال و دوهزار سال،  برای هفت هزار سال پیش از این،  هزاران سند بر در و دیوار و سنگ داریم،  اما برای دروغ حمله اعراب به ایران هیچ سند موجود نیست.  ولی برای گذر مهم تاریخی،  یعنی از آخرین مرحله تلاش شاه خدایی،  به سازمان قبیله ای دینی،  براحتی سند تحقیق و تحلیل بفراوانی وجود دارد.

      مردم ریختند کاخ ها را غارت و ویران کردند،  طی یکی دو قرن آزادی زیادی در ایران بوجود آمد،  در این آزادی طبقات اجتماعی وجود نداشت،  بنابر این کاخ ها هم ساخته نشدند،  که تاریخ پادشاهان شکل بگیرد.  سازمان قبیله ای دینی جدید بسرعت گسترش یافت،  و خوانین جدید قدرت گرفتند و تمدن جدید آغاز شد،  ادامه آنرا در پست های وبلاگ بخوانید و پیگری نمایید.

      مشکل دیگر عزیزان،  و تقریباً همه اهل تاریخ،  که بینش و تحلیل تاریخی ندارند یا کم دارند،  این است که فکر می کنند ایران و ایرانی،  حتماً باید در زیر یک پادشاه یا پادشاهی باشد،  و نمی توانند تصور کنند،  در بیشتر دوران تاریخی،  ایران و قاره کهن بصورت سازمان قبیله ای بود،  نه پادشاهی.  نقشه های بزرگ و وسیع بدون سند تاریخی،  برای دوره های تاریخی ایران درست کرده اند،  منجمله برای ساسانیان،  در این نقشه ها ملت ایران را برده اند،  زیر نفوذ و قدرت شاه های ساسانی.  درصورتیکه بیشتر سرزمین ایران کنونی چین بود،  در چین یا سین،  فغفور یا بغبور چین حکومت دینی داشت،  و سرزمینش در شرایط دیگری اداره می شد،  و با شاهنشاهی ساسانیان،  که در غرب و جنوب ایران بود،  روابط خوبی نداشتند.  جهت اطلاع به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید.

   عکس کاخ های ویران شده در بهار عربی،  هیچ نیروی خارجی اینها را ویران و غارت نکرده است،  همانگونه که گفتم،  تاریخ و تحلیل تاریخ جلوی دید ماست،  فقط باید آنرا دید،  عکس شماره 6291. 

   پرسش 575:  در جایی درباره معنی نام سهراب و رستم و شاه نوشته بودید، ممکن است بیشتر توضیح دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  بمنظور بهتر متوجه شدن،  به الفبای تمدن جی و ی در ضمن به معنی نام شهرها و روستاهای ایران بروید.

      سا = صا = آسمان.  آسمان = آ = اول حروف الفبا + سا + ن = پوشش دهند و برکت دهند یا همان نون یا نان.  ای سا = عیسی = ای = از + سا = آسمان.  ای در زبان دری کشور افغانستان زیاد استفاده می شود،  و به معنی همه و آنها هم می هد،  که در اینصورت عیسی می شود آسمان همه،  یا برکت دهنده همه.

      در بعضی از آوا های قدیمی س = ش،  سا = شا.  شاه = شا + هـ  = دارنده یا کشنده،  درست مانند:  دارند + هـ = دارنده یا کشنده = کشند + هـ = کشنده.  شاه = دارنده صفت آسمانی.

   س + ح = سح یا سه = س = سر = نور و درخشنگی و سرخ + ه = دارنده،  سه یا سح = دارنده نور و درخشندگی.  مانند:  سهیل و سهراب.

   رستم: (رس = خاک یا گل + تم = بن یا آهنگ،  درست همان انگل در اینجا است).

   سهراب: (سه Suh = نور و درخشنگی + آب = پدید آورنده و تعمیم دهند،  درست همان شنگل در اینجا است). 

   نظر 576:  گرامی در ارتباط با کلمه اتاق همانطور که شما نیز در متن خود آوردید تلفظ آن به صورت اوتاک نیز می باشد.  حال آنکه اوت یا (اُت) در زبان ترکی به معنی آتش می باشد و آت به معنی اسب. با توجه به اهمیت حفظ آتش در گذشته به تصور من اجاق و اتاق می بایست یک کاربرد داشته و معنی این دو کلمه نیز در ابتدا یکی بوده است. توجه داشته باشید در زمان بوجود آمدن این کلمات مردم کوچ نشین بوده اند و نیازی نبوده که در اتاق زندگی کنند. از همین روی طبق نوشته شما به چهار دیواری و یا فضایی که در آن زندگی می کردند منزل می گفتند و نه اتاق.

   پاسخ انوش راوید:  در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  تمدن بزرگ شهر نشینی در ایران وجود داشت،  به پست تمدن جیرفت مراجعه نمایید.  من خودم از زبان پیرمردان روستایی در استان تاریخی کرمان و فارس شنیدم،  که به آب انبار می گفتند اوتاک.  در همان چند کلمه در اینجا توضیح دادم،  که بعد از آمدن اسلام و آزاد سازی طبقاتی در دو سده اول اسلامی،  هجوم بخشی از عشایر به شهر ها آغاز شد،  و آنها مدتی در آب انبار های متروکه زندگی کردند،  تا از گزند سرمای شهر های سرد در امان باشند،  و به این ترتیب واژه منزل در شهرها جای خود را به اتاق داد.  در ادامه پاسخ به نظر شما،  آوای ترکی در هزاره های چهارم آ،م،  از زمان حکومت مدها در ایران آغاز به رواج پیدا کردن نمود،  تمام لغات آن زبان تلفظ دیگری از واژه های قدیمی زبان تمدن ایرانی است.  این بحثها خیلی خوب است،  زیرا من می دانم بخش اصلی تاریخ تمدن ایران،  در زبان های محلی نهفته است،  که البته آخرین لحظات تاریخی عمر خودشان را می گذرانند.

   پرسش 577:  درباره اجاق (او = آب + ژاک = انرژی) نوشته اید، و گفته اید:  ژا همان جا و جان است،  و ژاک بمعنی انرژی کوچک،  و اجاق همان اوژاک به معنی جایگاه انرژی است،  لطفاً کمی بیشتر توضیح دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  این پرسش از مقاله معنی نام شهرها و روستا های ایران  شده است،  ژا در ادبیات ایران و فرنگ بسیار است،  که توسط ایرانیان رومی به آنجا رفته است،  مانند ژاکت،  ژا + کت = کتف،  ژاندارم = جان نگهدار،  ژاندارم حتماً از واژه هایی نظامی است،  که با اسکندر ایرانی به اروپا رفته است.  جهت اطلاع بیشتر از ژا و جان به مهر و میترا در تاریخ دین و آئین در ایران مراجعه نمایید،  بخش نخست آن مقاله را در زیر پست می کنم.

      ژاندارم،  به انگلیسی  Gendarmeدقیقاً به ما می گوید،  که این واژه ایرانی است،  ژا یا جا می تواند یکی از حروف الفبای تمدن جیرفت باشد.  از اینکه اوژاک یا اجاق کی به ایران میانه رفت،  و تبدیل به عباتگاه شد،  و از آن آتشکده و آتن بیرون آمد،  باید تحقیق و تحلیل شود.

   پرسش از عموم:  1 ــ  آیا بعد از 2500 خورشیدی ایرانی،  که تمدن جیرفت رو به افول نهاد،  یا در زمانی دیگر،  اوژاک یا اوجاق به دیدگاه عبادی آتشگاه و آتن تبدیل شد؟

   2 ــ  آیا ابتدای تمدن ایران،  در اوایل خورشیدی ایرانی،  دید و اندیشه مردم این تمدن،  با خرافات آغشته بود؟

    پرسش 583:  در جایی خواندم قبیله قریش همان قبیله کوروش است درسته؟

   پاسخ انوش راوید:  این مطلب را من هم شنیده ام،  که شخصی کتابی منتشر کرده و گفته قریش همان معنی کوروش را می دهد و یکی است،  او همچنین چند مطلب دیگر را نیز در آن کتاب نوشته است،  منجمله گفته خانه کعبه،  همان کعبه زرتشت است.  در اینترنت هم تعدادی وب از جوانان ملی و مردمی نیز چنین نوشته اند،  منجمله جوانانی از قوم کورش استان هرمزگان.

   ابتدا از کعبه بگویم،  مکه یا مکنه نام روسری چهار گوشی مشکی است،  که بانوان عشایر و ایلات ایران مانند سنگسری و بختیاری بمنظور دوری از سرما بسر می بندند،  این روسری بعداً بنام مقنه یا مقنعه معروف شده است.  این همان مکه ای است،  که بروی خانه کعبه می اندازند،  و آنچه که از کعبه می دانیم،  در ابتدا محل بت های مختلف و محلی عبادی بوده است،  پس می تواند به نوعی مانند کعبه زرتشت بوده باشد.

   عکس مراسم حمل محمل به مکه معظمه،  محمل به کجاوه حمل می گفتند،  و این مراسم از قبل اسلام هم وجود داشته است،  جهت اطلاع بیشتر مراجعه شود به اینجا،  عکس شماره 2741.

       بمنظور یافتن ریشه یابی نام قریش در چند سایت پرسش کردم،  بویژه از شهر قم،  که به اینگونه موضوعات دینی و مکتبی رسیدگی می کنند،  آنها یا جواب ندادند یا گفتند برو در وبها بگرد پیدا کن،  بدون دادن یک لینک،  و در اینترنت هم هیچ مطلبی بمنظور پاسخ نیافتم.

   ــ قریش = قرریش = قر = قور = گر = گور = غر =غور = محل گرد آمدن + ریش = ری = رع = رای = خدای خورشید.

   ــ  قر یا گر مانند گردان = گر محل تجمع + دان = همان دان در هنر های رزمی = برنده و جنگجو،  که از آن دندان یا دهن دان بیرون آمده است.

      اگر در عکس های باقیمانده از میترا در اروپا و طاق بستان ایران و بودا در هند و یا چین،  دقت کنید،  سه خدا یا الهه وجود دارند،  یکی در مرکز میترا (یا بودا یا هر الهه دیگر،  بنا به اثر تاریخی دین)،  در سمت های راست و چپ آنها خدا یا الهه های ماه و خورشید،  این سه خدا یا الهه در کلاه منتسب به سنگ نگاره کوروش بزرگ در پاسارگاد،  بصورت سه استوانه گوی مانند دیده می شود،  این سه الهه در دین های مختلف تا امروز باقی هستند.

      قریش نیز محل گرد آمدن پرستندگان الهه خورشید بوده است،  این موضوع بخوبی در اثر باستانی مکعب الحمرا واقع در استان حائل کشور عربستان مشخص است.

   ــ  کوروش = کوراوس = کوروس = کور = کوه + اوش یا اوس = استاد، رهبر،  مانند،  داریوش = داراوس =  دار = دار و درخت + اوس = رهبر و استاد.

      از نظر ریشه یابی کوروش کاملاً متفاوت با قریش است.  بنظر من درست آوای قوم کورش در جنوب ایران،  گوریش یا گریش هم وزن قریش است،  و در سابقه تاریخی و باستانی آنها،  خورشید پرستی جای ویژه دارد.  در ضمن چه بسا گریش یا گریس های یونانی هم از این ریشه یابی باشند.

   عکس مکعب الحمرا در استان حائل کشور عربستان،  آثار مدی یا مادی در آن بخوبی پیداست،  عکس شماره 4638.

   پرسش 584:  لطفاً مغ را ریشه یابی و تعریف کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  تا اواسط قرن گذشته در جنوب ایران،  به انبار دار خرما و آذوقه و کدخدا و باسواد ده، با آوا های محلی می گفتند مغ، مخ،  این را خودم در 8 تا 11 سالگی زیاد شنیدم،  به زندگی نامه من در اینجا مراجعه شود. همچنین بمنظور تحقیق بیشتر به چند سایت سرزدم،  که از زبان ها و آوا های جنوبی نوشته بودند،  دیدم درست است.  سپس این مغ،  به آدم های باسواد، دعا نویس،  و پرسر و روحانی گفته شد،  و با گسترش و پخش شدن جمعیت در جغرافیای وسیع،  آوا های مختلف پیدا کرد،  مانند بای، بیع، بغ، با، بی، و غیره.

   عکس پخت نان با ساج در یک روستای عشایری،  کاری که بیش از هفت هزار سال ادامه داشته،  ولی دارد از بین می رود،  عکس شماره 7650.

 كليك كنيد:  ماجرا های خواندنی تاریخی

كليك كنيد:  تاریخ زبان و نویسایی در ایران

كليك كنيد:  پاسخ به شبهات دروغ حمله مغول به ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir

پرسش و پاسخ 38

پرسش و پاسخ 38

      تعداد ديگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه های املايی و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

فرهنگ کلوویس  Clovis culture

      فرهنگ کلوویس،  که گاهی اوقات به عنوان فرهنگ لئو  Llano گفته شده است،  در سال 1920 تا 1930 میلادی،  ابزار های سنگی در شهرستان کلوویس نیومکزیکو کشف گردید،  و نام بومیان 13000 سال پیش قاره آمریکای شمالی،  در محافل علمی از لئو به فرهنگ کلوویس تغییر کرد.  بعد از پایان آخرین دوره یخبندان تا دوران ناپدید شدن این فرهنگ،  ده ها سایت از این فرهنگ در قاره آمریکا کشف شده است.

   عکس تعدادی ابزار فرهنگ کلوویس،  جهت اطلاع بیشتر در جستجو ها بنویسید Clovis culture،  عکس شماره 7019.

   پرسش 567:  با سلام و عرض ادب خدمت استاد راوید،  یک سوالی داشتم،  که خیلی وقته ذهن منو مشغول کرده این سوال درباره زبان فارسی است، می خواستم بپرسم که چرا زبان فارسی در طول تاریخ هیچ وقت زبان علمی نبوده مثل زبان یونانی، عربی و انگلیسی، نه پیش از اسلام و نه پس از اسلام، به طور مثال چرا در دانشگاه جندی شاپور که در ایران قرار داشته به زبان سریانی سخن می گفتند به جای اینکه به زبان پارسی میانه سخن بگویند، چرا در این دانشگاه زبان های یونانی و سریانی زبان علمی بودند، به جای اینکه زبان پارسی میانه زبان علمی باشد آیا زبان فارسی مشکلی داشته است یا موضوع چیز دیگری است؟ با تشکر

   پاسخ انوش راوید:  تمام زبان های دنیا از دو ریشه هستند،  اول از تمدن کهن آتلانتیس،  مانند سرخپوستان آمریکای شمالی،  بومیان استرالیا و اقیانوسیه،  دوم از تمدن کهن جی،  مانند ایران و هند و چین و اروپا.  گاه ترکیب این دو زبان،  که هر دو در یک منطقه جغرافیایی بوجود آمدند،  و بهم نزدیک بودند،  در سیبری و گبی و خاور دور دیده می شود.  زبان مردم تمدن کهن جی،  اصل زبان پارسی است،  زبان یونانی همان زبان مردم بخش غربی استان خوزستان و استان میسان کشور عراق،  قبل از اسلام بوده است،  و ریشه در زبان تمدن جی دارد،  عربی نیز ریشه در زبان تمدن جی دارد،  به تاریخ زبان عربی مراجعه نمایید.  زبان پارسی هخامنشی نیز ریشه در زبان تمدن جی دارد،  که در دوران داریوش بزرگ زبان دری (داریوشی درباری) نامیده می شد،  و تاکنون به نام های تاجیکی، دری، فارسی، باقی است.  در دانشگاه جندی شاپور چند زبان رایج بود،  منجمله دری و عربی و....

عکس اشعار فارسی،  در آثار تاریخی هند و ترکیه و... بفراوانی دیده می شود،  عکس از ویکی پدیا شماره 5950.

      از دوران فراوان شدن کاغذ و کتاب،  زبان علمی هم پدید آمد،  در قرن های 8 تا 12 میلادی زبان های عربی و فارسی زبان های علمی بودند،  عربی در غرب نیمروز بغداد،  و فارسی در شرق نیمروز بغداد،  در 12 تا 17 میلادی فارسی در شرق مرز ایران تا انتهای کشور چین،  و عربی از مرز خلفا و عثمانی تا انتهای قاره آفریقا،  زبان های علمی غالب بودند.  در حکومت بابری هندوستان مدت 400 سال زبان فارسی،  زبان رسمی و رایج و علمی بود،  در تایلند و کامبوج نیز مدتها در دوران پادشاهان سلیمان زبان فارسی زبان علمی بود،  زیرا آنها به اطلاعات دریانوردی و جغرافیایی نیاز داشتند،  و این کتاب ها بزبان فارسی بود.

عکس جلد دو کتاب از انبوه فهرست کتب خطی فارسی در جهان،  عکس شماره 5702 .

      زبان اردو پاکستان نیز با زبان فارسی نزدیکی دارد،  و در دوره هایی از تاریخ زبان مهمی بود،  قبلاً در باره این زبان نوشته ام،  اگر لینک آنرا یافتم می نویسم.  در اینجا یاد آوری نمایم دانشمندان نیز مانند همه مردم،  دوست دارند کالای خودشان را عرضه کنند،  و آن کالا که علم باشد را مجبورند بزبانی بنویسند،  که بیشترین خریدار را داشته باشد،  و چون زبان فارسی یا دری یا تاجیکی در شرق نیمروز بغداد خریدار داشت،  کتابها برای این قسمت،  به این زبان نوشته می شد.  تعداد فهرست کتب خطی قدیمی بزبان فارسی،  بیش از هر زبان دیگر در دنیا می باشد،  به منظور اطلاع در این مورد،  در جستجوها بنویسید "فهرست کتب خطی فارسی"،  و اطلاعات جامع را از اینترنت بگیرید.

   مهم:  نباید گوش و هوش به دروغ و دونگ هایی،  که از سیستم آکادمیک غربی،  درباره تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران و قاره کهن می آید سپرد،  زیرا همه آنها در جهت اهداف استعمار و امپریالیسم است،  که در بسیاری از سیستم های آموزشی جهان بشدت نفوذ کرده است.  مانند همین زبان علمی عربی،  و یا بسیاری از دست آورد های تاریخی ایران را عربی یا هندی می دانند،  درصورتیکه عرب و هند و.. همه از تاریخ ایران بیرون آمده اند،  جهت اطلاع بیشتر به لینک های وبلاگ مراجعه نمایید.  وظیفه جوانان باهوش ایران است،  که از تاریخ و تاریخ اجتماعی کشور خودشان دفاع نمایند،  و نگذارند توسط دشمنان تاریخی ربوده شود،  بدین منظور مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

   پرسش 568:  آیا آبادان همان شهر خاراکس است؟  از جمله اينکه هردوت مورخ نامی يونانی هر زمان که درباره اين منطقه مطلبی نوشته از آبادان با عنوان بندر خاراکس نام برده.  در ميان تاريخنگاران باستان ايران به نامی برميخوريم به اسم ايزودور خاراکس (Isidore of Charax) که در حدود سال ۳۷ ميلادی زندگی ميکرده،  آيا ميتوان گفت ايزيدور خاراکسی يک دانشمند باستانی آبادانی است؟

   پاسخ انوش راوید:  منطقه تمدنی شهر آبادان مربوط به تمدن کهن "یه من" می باشد،  یعنی انتهای چهار چارک خلیج فارس. "یه من" بعدها تبدیل به:  یمنو، یومن، یمن، یونی آن، یونان، شد،  این منطقه تمدنی شامل استان های خوزستان و میسان و کویت و بصره بود،  سپس بعد از جنگ های منطقه و نیز خراب شدن تراوا (حدود بصره و خرابه های معروف به Chaax Spasinu – Ur – Uruk – Lagas می توانید به همین حروف انگلیسی در اینترنت مشروح آنها را بیابید)،  و پایان قدرت حکومتی یونی آن و قدرت گرفتن هخامنشیان،  در حدود 4500 خورشیدی ایرانی،  مردمی از آنجا به گراس (گیریس، گریس) یا همان گیل آس (گیلان تک بزودی اسناد آنرا می نویسم،  که در ادامه گلها در فرانسه شدند)،  مهاجرت کردند،  و نام خودشان و فرهنگ هلنیسم را به آن سرزمین بردند،  و شد تمدن یونان باستان،  جهت اطلاع بیشتر به پرسش و پاسخ های در اینجا مراجعه نمایید.

      در طول تاریخ،  این منطقه بدلیل داشتن بهترین موقعیت جغرافیایی و سابقه تاریخی،  دانشمندان زیادی را به جهان عرضه کرده است.  بدلیل اینکه منطقه جلگه های آبروفتی وسیع بوده و می باشد،  در طول تاریخ شهرها کم و بیش جابجا شده اند،  باید تحقیقات باستان شناسی دقیق محلی و ملی ایرانی صورت پذیرد،  و تنها به داده های باستان شناسی قبلی غربی اکتفا نکرد. 

   نظر 569: با درود و سلام ممنون به خاطر جوابتان،  بنده یا امثال بنده، حس نژادپرستی در وجودمان هست و به ایرانی بودن مان افتخار و دوست نداریم غیره ایرانی باشیم، بله همینطور است، بنده به شخصه دوست دارم یک ایرانی متخصص باشم تا یک غیره ایرانی متخصص،  از دوران راهنمایی که دوستانم به شوخی یا جدی میگفتند شما زبانتان ترکی هست و از نژاد مغول!  من دوست دارم ایرانی باشم و بس،  و فکر میکنم برای بقای یک کشور و ملت کمی حس نژاد پرستی و ناسیونالیستی لازم است، البته جسارت من و میبخشین، بنده عددی نیستم و سواد و مدرکی هم ندارم،  فقط حس درونی من این است،  که گفتم. ممنون از شما برای ایرانیان و ایران زحمت میکشید.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس به حس وطن پرستی شما عزیز،  باعث افتخار است که جوانان این چنین داریم.  ولی عزیز در قرن 21 وطن پرستی و تخصص در هم آمیخته است،  در قرن های 18 و 19 افتخار وطن پرستی باعث دریافت مدال و نشان بود،  و این موضوع خیلی مهم بود و می بالیدند.  قرن گذشته وطن پرستی با پول در هم آمیخت،  و وطن پرستی بدون پول و درآمد بی معنی بود،  زیرا نیاز ادامه حیات یک کشور ثروت بود،  و ثروت دارای زیر مجموعه تولید کنندگان ثروت بود،  این تولید کنندگان یا مردم خود بخود آلوده پول می شدند،  ادامه و مشروح در:

کلیک کنید:  ایران پرستی قدیم و آینده

پرسش و نظر 570:  استاد خطوط افقی که هایلایته یک دستی دوره محیط کوه در قسمت پایینه کوه ایجاد کرده نشانه آب گرفتگی در آنجا بوده یا علت دیگری داشته؟  بیشک ظاهر این کوه بسیار رازآلود .. است!  در قم  جمکران ، هم کوهی وجود دارد که ظاهر رازآلودی دارد، درباره ان کوه هم شایعاتی وجود دارد، بیشتر جنبه دینی دارد، فک کنم. نام کوه کوهه حضرت خضر پیامبر باشه.   جناب راوید اولین چیزی که از این کوه به ظهن خطور میکنه، شکل هندسی،هرم گونه این کوه است!  ممکن است  این کوه نمونه و الگویی برای ساخت اهرام مصر توسط مهاجرین ایرانی مصر باشد!!؟

   پاسخ انوش راوید:  در مصر هم چنین کوه هایی بفراوانی یافت می شود،  اهرام مصر ادامه تمدن کهن آتلانتیس و جی بوده است،  درباره خطوط زمین شناسی و راز و رمز کوه نیز امیدوارم عزیزان گرایش و تخصص های مربوطه نظر بدهند.  توجه:  جهت دیدن عکس کوه پدری به اینجا مراجعه نمایید.

   پرسش 571:  سلام، مطالبتان را در مورد تاریخ طبری خواندم. شما در جائی از این مقاله گفته اید: "بر اساس تحقیقات انجام شده طبری تنها به ارائه نقل قول ها پرداخته و چیزی از خود ارائه نکرده است"؛ می شود بگوئید کدام تحقیقات انجام شده؟ به توسط چه کسانی؟ در کجا ثبت شده اند؟

   پاسخ انوش راوید:  در اینترنت هر موضوعی را باید با لینک آن نوشت،  در مورد تاریخ طبری شاید ده پست دارم،  و گاه نظرات دیگران است.  در هر صورت پاسخ می دهم،  نیاز به تحقیقات خاصی ندارد،  در مقدمه تاریخ طبری،  خود طبری نوشته است،  جهت اطلاع بیشتر بروید به:

کلیک کنید:  داستان تاریخ طبری

   ادامه پرسش:  و دیگر این که ، تاریخ را فاتحان از زبان خودشان می نویسند. تاریخ یک ملت چیزی نیست که خود شخص نویسنده در تمامی لحظات آن حضور داشته و بتواند تمام قسمت ها را خودش تجربه بنماید. تاریخ همیشه مجموعه ای از نقل قول هاست که تاریح شناسان سعی در شناسائی بخش های غیر واقعی آن داشته و تا به این لحظه چیزی ثابت نشده است. و دیگر این که، "ما اکنون این جا هستیم. با تمام دروغ های تاریخی و غیر تاریخی و تمام مشکلات پیش آمده. بیائید به فکر آینده باشیم.

   پاسخ انوش راوید:  جهت اطلاع و پاسخ بروید به:

کلیک کنید:  تاریخ نویسی نوین ایران

   ادامه پرسش:  سومین مورد،  چرا در هیچ کجای این وبلاگ های تو در تو اثری از معرفی خودتان نمی بینم؟ این که شما دقیقن که هستید و در کجا می نویسید و چطور به تمام این چیز ها پی برده اید.

   پاسخ انوش راوید:  همه جای وبلاگ از من نوشته شده است،  از لینک زیر شروع نمایید:

کلیک کنید:  زندگی نامه انوش راوید

   مهم:  جوانان عزیز ایران،  لطفاً سبک کار آموزش و پروش سنتی قرن گذشته را فراموش کنید و کنار بگذارید،  مطالب را با درک از تخصص،  و بدقت و با حوصله،  و با نیاز به تحقیق و تحلیل های واقعی بخوانید،  تا مجبور نباشیم تاریخ را دوباره بنویسیم،  و یا گذر تاریخ تمدن ایران را واگذار نماییم.  

   عکس سرو ابرکوه (یزد)،  با عمر تقریبی ۴۰۰۰ سال،  بنا به گفته هایی پیرترین درخت شهری ایران و جهان به حساب می‌آید،  عکس شماره 7008.

كليك كنيد:  فرهنگستان تاریخ ایران

كليك كنيد:  سفر های تاریخی انوش راوید

كليك كنيد:  معنی نام شهرها و روستا های ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ و حمله های عرب، مغول، تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://ravid.ir    و   http://arq.ir