پرسش و پاسخ 23

   پرسش و پاسخ 23

      تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه هاي املايي و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  توجه:  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود،  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد.

   پرسش:  چرا عربها را ایرانی گفته اید؟

   پاسخ:  در زمان هایی که بخشی از مناطق عرب نشین خاک ایران بود،  آنها ایرانی بحساب می آمدند،  مانند بخش هایی از جنوب ایران،  که اعراب عزیز ایرانی زندگی دارند،  و از شناسنامه و گذرنامه ایرانی استفاده می کنند.  همچنین ایران سرزمین خون است،  و هر کس از خون اجداد خود ارث و میراث می گیرد،  نه از خاک،  بهمین جهت بسیاری از ایرانی ها و اعراب رانده شده از عراق صدام حسین،  براحتی ایرانی بحساب آمدند،  درصورتی که بعضی از کشورها مانند ایالات متحده آمریکا،  ارث و میراث تبعه بودن را از خاک می گیرند،  یعنی هر کس که در آمریکا بدنیا بیاید تبعه آنجا بحساب می آید.  در طول زمان و نزدیکی بعضی اقوام و قبایل با یکدیگر،  تا حدود زیادی خوی و خصلت هم را می گرفتند.  از نظر من تمام ملت های قاره کهن یک ملت هستند،  و استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها با انواع ترفند ها می خواهند بین مردم جدایی بیاندازند،  در این باره بارها توضیح نوشته ام.

   پرسش:  با درود،  به نگرش شما خلفای عباسی ایرانی هستند و از یه جا فرزندان پیگامبر(ص) مخصوصا بنی موسی بن جعفر از شر خلفای عباسی به ایران پناه میبردند....... نمیفهمم اینا از دست ایرانی ها(خلفای عباسی) به ایرانی ها پناه میبردند؟یا شاید من اشتباه میپندارم خلفای عباسی عرب بودند؟بایدم عرب باشن چون از نسل عباس عم محمد بن عبدالله (ص) بوده اند.............. با سپاس . همیشه در پیشه ی خود موفق باشید.

   پاسخ:  در تاریخ نویسی نوین،  نباید دیدگاه این دوره را به تاریخ و گذشته ها برد،  بلکه باید برای هر دوره دیدگاه همان زمان را پیاده نمود،  قبل از دوره اسلامی،  قاره کهن در ساختار های تاریخی اجتماعی در سازمان قبیله ای بسر می برد.  در زمانی که به خلفای عباسی مربوط می شود،  قاره کهن در دوران سازمان قبایل دینی بود،  وقتی که می گویم کسی در تاریخ ایرانی بود،  این دلیل نمی شود که منکر قبیله او باشم.  در آن زمان جغرافیای سیاسی معنی نداشت،  جغرافیای حدود،  بر پایه قبایل بود،  در تاریخ قبایلی،  قبایل به یک اندازه در سرو کله هم می زدند،  نمونه آن در لیبی و افغانستان خیلی جاها دیده می شود.  اما زمانی در تاریخ تمدن که سازمان قبایل دینی حاکم بود،  یعنی قبایل سازمانی به یکدیگر وابسته بودند،  سلسله مراتب داشتند،  مانند امروز عربستان و مراکش و اردن،  در غیر اینصورت آنها نمی توانستند ادامه زندگی بدهند.  درک این موضوع نیازمند فیلم های آموزشی است،  هیچ کس در فکر تهیه این نوع فیلمها نیست،  فقط سیستم آموزشی قرن گذشته دوست داشت،  در ادامه آموزش استعماری حکومت گذشته،  دروغها را بخورد دانش آموز و دانشجو بدهد.

      به این ترتیب هیچ فرقی نمی کند،  چه کسانی عرب بودند یا ایرانی،  آنها وابسته به تمدن سازمان قبیله ای قاره کهن بودند،  اگر من در جایی گفته ام ایرانی بوده اند صرفاً نگفته ام زبان و لهجه آنها چه بوده،  بر اساس جغرافیای قبیله ای و اصول وبلاگ خودم این را نوشته ام،  در این بخش از تاریخ هم،  باید تحقیقات مستقل ملی مردمی انجام شود،  بزودی مقاله ای با عنوان باشندگان قبیله ها می نویسم.  آنچه که در تاریخ گفته اند ایرانی به عرب و عرب به ایرانی،  و رومی به این و آن پناه می برد،  بسیار سادگی است،  از آن تاریخ نویسها بپرسید،  شکل تاریخ اجتماعی در هر دوره را تعریف کند،  آن وقت متوجه می شوید تاریخ نویسی را بدون دانش،  و بر اساس داستان نوشته اند،  تا فیلم هندی درآورند،  خواسته اند داستان دروغیشان جذابتر شود.  به حکومت اسلامی در ایران مراجعه شود.

      در بعضی از کتاب های تاریخی هم چنین موضوعی وجود دارد،  اما وقتی آن کتاب و آن بخش را ریشه یابی کنید،  بسیار متفاوت از آن است،  که دروغ پردازی کرده و بخورد ملتها داده اند.  مثلاً یک خط شعر از میان کتاب های تاریخ پیدا کردم در استان چین ایران نوشتم،  در تفسیر آن شعر نوشته بودند،  که فتحعلی شاه قاجار خالی بندی کرده و گفته،  که خاقان چین به دست بوسی او در شهر گلپایگان آمده است،  درصورتی که در شعر تاریخی منظور خاقان استان چین بود نه کشور چین،  آن تاریخ بازگو کن از شدت بی سوادی،  کاملاً متفاوت گفته،  درصورتی که شعر تاریخی درست است.  بسیاری از کتاب های تاریخ هم درست هستند،  ولی بازگو کنند اشتباه کرده،  علت آن عدم آگاهی از جغرافیای تاریخی ایران است،  که ندانستن آن باعث اشتباه فاحش در بازگو کردن تاریخ شده است.  مثلاً:  آیا می دانید بلخ شرقی چه تاریخی بنا گردید؟

   نظر:  به حال برخی به اصطلاحا اساتید تاریخ باید گریست ..... یکی از آنها از قول مورخی غربی میگفت که: روزی 2 تا از سربازان مغول که چند روزی در ایران رنگ خون ندیده بودند و کسی رو نکشته بوده به یک ایرانی برخورد میکنند و جلوش رو میگیرن و بش میگن که زانو بزن پیش این رود خانه تا سرت را ببریم تا رنگ خون ببینیم تو حالمون خوب بشه (چطور زبان هم را میفهمیدند را نمیدانم). بعد ادامه داد که: ان 2 سرباز وقتی دیدند ان فرد ایرانی زانو زده رفتند و بعد از مدتی بازگشتند .وقتی بازگشتند دیدند ان شخص ایرانی هنوز سر جای خودش (از بس که ایرانیان از مغولان ترسیده بودند) زانو زده بوده و فرار نکرده!!  (هه هه هه من نمیدونم که آیا ایرانیان گوسفند بوده اند یا اینکه مغول ها عید قربان داشته اند؟) استاد انوش گرامی من نمیدانم چرا ما ایرانیان حرف های امثال شما که بسیار منطقیست را باور نمیکنیم ولی این چرندیات را باور میکنیم ...... مثل این :1. مغول ها به هرجا یورش میبردند حتی به دام و دد و چارپایان و موش و گربه و.. رحم نمیکردند (چرا از شدت این همه خون ریزی شمشیر هایشان کل و زنگ نمیزد؟)2. چنگیز آب شنگولی خور و خرافاتی و موهوم پرست و بی سواد و گی 2 روزه میشود حافظ قران کریم بصورتی که قران را برعکس میخوانند (هیچی دیگه زین پس بش بگیم حاج چنگیزخان مغول)3. چنگیز از جمجمه ی سر ایرانیان مناره ی مسجد میساخت (هه هه این چنین مسجدی که مناره اش از جمجمه ی ایرانیان است جای خواندن نماز نیست, جای برگزاری جشن هالووین هست) 4. چنگیز به سرداران و سربازان خود توصیه میکرد که برای حفظ خوی وحشی گریشان وارد شهر ها نشوند و در صحرا ها بمانند (هه هه هه از یه جای میگن مغولان وارد هر شهری میشدند آن جا را با خاک یکسان میکردند از یه جا اینو میگن....) استاد انوش گرامی ما لایق همین چرندیاتی که اینا میگن هستیم نه سخنان پر مغز شما... کسایی که این چرندیات رو باور دارید زین جای واژه ی زمخت و بیگانه ی بادمجان از واژه ی ایرانی دیگه استفاده کنید........ با سپاس از انوش راوید.

   پاسخ:  چند صد سال دروغ و دونگ با انواع ترفندها و بهترین و بیشترین امکانات بخورد ملتها داده اند،  و دارند می دهند تا مقاصد استعماری خود را پیش ببرند،  اما من با یک وبلاگ ناچیز رو در روی تمام امکانات بینهایت آنها در آمده ام،  آنها پول و سرمایه دارند،  ولی من یا ما ایرانیها،  جوانان باهوش ایران را داریم،  که خیلی خیلی پر ارزش تر از پول و امکانات آنهاست.  بزودی تمام جوانان باهوش متخصص ایرانی،  دست بدست هم خواهند داد،  و مستقل و ملی مردمی،  تحقیقات تاریخی خواهند کرد،  و دروغها را دور می ریزند.  از همین وبلاگ و نظرات پیداست،  که پیروزی به دروغ های تاریخ و ترفند های استعمار و امپریالیسم،  حتمی و نزدیک است.

   پرسش:  ایا نام حضرت ابراهیم (ع) میتواند معرب پراهام(پرهام) باشد ؟ من کاری به اون فرد که خود را هیچکس نامیده ندارم ولی نام ابرام (یا ابراهام ) جدای ابراهیم در قران امده......من نگفتم الام عربیست منظورم این بود که ایا ریشه اش از زبان های سامی بوده یا نه؟ با سپاس از شما

   پاسخ:  دانش و علوم خیلی گسترده است،  آنقدر که در قرن 21 هر شخص باید در یک رشته و گرایش توانایی اظهار نظر داشته باشد.  همانگونه که در بالای وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ نظرات و مقالات شخصی من است،  و در سخن وبلاگ و چند جای دیگر هم گفته ام،  که این نوشته ها مقدمه ای ایست برای نگارش تاریخ واقعی بدور از دروغ،  و خود تاریخ نیست،  و توضیح داده ام که تاریخ واقعی را چگونه باید نوشت.  ریشه یابی اسامی اشخاص و مکانها،  کار و تحلیل و تحقیق بسیار سختی است،  دیده ام خیلی ها در این موارد اشتباه می کند،  و بدون اینکه از جغرافیای تاریخی ایران بدانند،  اسامی را ریشه یابی می کنند.  به منظور ریشه یابی نامها از دوستان دیگر کمک می گیرم،  در بخش هایی که به تاریخ باستان مربوط می شود،  خانم پرنیان حامد پاسخ می گویند،  در اینجا.  عزیزانی که می توانند در این بخش یاریم دهند،  هر کجا نامی دیدند یا پرسشی بود،  لطف نمایند پاسخ دهند.  در ضمن عزیزان توجه داشته باشند،  هر پرسشی برای به گردش درآوردن گردونه یادگیری خیلی مهم است و ارزش دارد.  همچنین پاسخ ها معمولاً جنبه عمومی دارند،  و اگر در یک پاسخ موضوعی مطرح شد،  جهت بهتر متوجه شدن افراد کم سن تر و کم تجربه تر هم می باشد.

  پاسخ بانو پرنیان حامد به چند قسمت از نظر و پرسش 7 قسمتی پرسش و پاسخ قبلی:   1 .  تا آنجا که در توان و سواد اینجانب بود در کتاب بررسی شده است بیش از این نیاز به همگاری اساتید کشورمان می باشد.

3.  هند مورد نظر هندیجان در خلیج فارس است و کتابی که مطالعه می کردید احتمالا کتاب استاد احمد حامی بوده است.  اسامی هند هایی که در ایران موجود است در کتاب آورده شده است.

4.  حدود 100 واژه فارسی در زبان اسکاندیناوی توسط استاد بزرگوار فریدون جنیدی در کتابی بررسی و به چاپ رسیده است.  چند وازه در زبان های اروپایی نیز توسط این حقیر بررسی و در کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست ارائه شد.

7.  متاسفانه همین گونه است که شما می فرمایید اما بدانید از دست من تنها کاری ساخته نیست!  کتابی بود نوشته شد کل این پیشنهاد های شما هم در آن نوشته شده است باید صبر کنیم ببینیم اساتید کشورمان چه نظری دارند، تکرار میکنم از دست من به تنهایی جز از این که کردم کاری ساخته نیست.  این کار نیاز به گروه دارد.  این کار نیاز به همبستگی اساتید در رشته های مختلف و گردهمایی گروهی این اساتید دارد.  با سپاس از نظر لطف و نیک اندیش شما.

   نظر: سلام از بابت جواب هایی که در وبلاگتان به پرسش هایم داده اید ممنونم،  البته دوست داشتم خودتان به سوال هفت قسمتی ام که در این جا مطرح کرده بودم پاسخ می دادید.  موفق باشید.

   انوش:  درباره موضوع های نظر و پرسش 7 قسمتی شما،  همیشه و همیشه در کل مطالب وبلاگ نوشته ام،  و کلاً در یک جمله:  هیچ وقت استعمار و امپریالیسم و ترفند های آنها فراموش نشود.

   پرسش:  نسل اعراب فقط از عربستان بوده و هست؟پس ما اعراب خوزستان باقی مانده ی اسکیمو ها هستیم؟عرب ها عراق را گرفتند و همینطوری زبانشان عربی شد؟یعنی در مدت 20 سال یا کمتر زبانشان عوض شد؟فرضا اعراب زبان عراقی ها را به زور عربی کردند ایا به زور هم دش داشه تن عراقیها کردند؟به زور هم مجبورشان کردند قبیله ای زندگی کنند و نام طوایف عرب (مانند جرهم.بنی طرف.بنی تمیم و..)روی خودشان بگزارن؟عرب ها به اسپانیا و اذربایجان و ارمنستان یورش نبردند؟ان کشور ها عربی حرف میزنند؟انها فردوسی داشتند یا فردوسی اون جاها شعبه داشته؟بقایای قوم ثمود که عرب بود کجا رفت؟مگر سرزمین شام؟شما یعرب ابن قحطان را میشناسید؟عمان ابن قحطان رو چی؟میدانید اعراب قحطانی(اعراب اصیل)خواستگاهشان کجا بوده؟یمن و عمان یا عربستان؟شما نمیدانید عرب ها(کوچک گرد ها) همیشه پراکنده بودند و در جستن چرا گاه؟این قوم چطور میتوانسته فقط در یک کشور ساکن باشد ان هم کشوری که نسلشان از بنی اسماعیل و قبیله جرهم و.. است؟

   پاسخ:  من متوجه نشدم منظور دقیق شما چیست،  از نظر من تمام ملت های قاره کهن باید یک نیت داشته باشند،  و آنهم ضد امپریالیسم بودن است.  من هیچ وقت در هیچ کجای وبلاگ از تفاوت بین ملت های این قاره نگفته ام.  در طول تاریخ قبایل مختلف،  بنا به مصلحت زمان و دانش و بینش خود،  به یک اندازه در سرو کله همدیگر می زدند،  این را نباید به این قرن که متفاوت از تاریخ است بیاوریم،  و گاهی رفتار های تاریخی را تکرار نماییم.  اگر در جایی از وبلاگ نوشته باشم،  که کدام شهر در تاریخ کدام زبان داشته اند،  و سابقه طایفه ای و رفتاری آنها چه بوده،  بگوید در کدام پست است،  اگر توضیح یا اصلاح لازم دارد بنویسم.  در ضمن کوچ گردها بنا به شرایط جغرافیایی خود می پوشیدند و می خوردند،  و کلاً زیست می کردند،  و هر تغییری در رفتار یا حرکت جغرافیایی،  آنها چند قرن زمان می برد،  که بطور کلی باعث تغییرات اجتماعی در آنها می شده است،  بزودی در این باره پستی با عنوان باشندگان قبیله می نویسم.  همین گونه در هر زمان از ساختار های تاریخی اجتماع،  تغییرات در شهرها بنا به شرایط دوره ای تمدن،  و با فرمول های و فاکتور های تاریخ و فرهنگ یاد گیری طی می شد.

      در مورد دروغ حمله اعراب به کشور ایران نوشته ام،  با بالا رفتن جمعیت اعراب در تیسفون،  و چندین زبانی و قومی و دینی بودن شهر،  دیگر نمی توانست در آن زمان پایگاه سنتی یک تیره باشد.  می بینید بنا به تحقیقات مستقل خودم،  عقیده دارم بدلایل تاریخ اجتماعی و جغرافیایی،  رشد جمعیت اعراب در پایتخت ساسانی بالاتر از بقیه زبانها بود.  بیشتر منتقدان، ناراضیان، ثروتمندان در آن زمان و ابتدای اسلام از اعراب تیسفون و بغداد بودند،  در این باره مقاله ای در دست تهیه دارم،  بزودی با عنوان جمعیت شناسی تیسفون پست می کنم.  این رشد جمعیت عربی مربوط به تغییرات جغرافیایی یمن و بابل،  و مهاجرت اعراب به شمال طی دوره ساسانیان بود،  و هیچ ربطی به تاریخ باستان و قبل از تاریخ ندارد.

      قبلاً نوشته ام بنا به تحقیقاتی،  اعراب به اسپانیا حمله نکرده اند،  و این دروغ است،  تمدن اعراب و اسلام اسپانیا را فتح کرد،  نه نیروی نظامی،  آن مقاله را بیابید و بخوانید.  در ضمن خاطر نشان نمایم،  برای برپای و نگهداری جامعه دمکرات مجازی،  شما اقدام به نگارش مطالب و دانش،  برنامه ها و خواسته های خود نمایید،  و نظرات و علم دیگران را نقد کنید و به تحلیل بگیرید.  این راهم خاطر نشان نمایم هر ملتی و زبانی آثار فراوان ملی مردمی دارد،  حالا مانند شاهنامه فردوسی باشد یا نه،  در هر صورت برای آن ملت تفاوتی ندارد،  آنچه که دارند به آن افتخار می کنند.  آیا می دانید مهمترین اثر تاریخی ملی کشور عراق چیست؟

 

   كليك كنيد:  تاریخ اندیشه در ایران

   كليك كنيد:  تاریخ طبقات اجتماعی ایران

   كليك كنيد:  آدرس سایت های تاریخی ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid  ///   

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

پرسش و پاسخ 22

   پرسش و پاسخ 22

      تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه هاي املايي و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  توجه:  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود،  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد.

   جالب:  عزیزی بمن گفت:  آن تعداد انگشت شمار که دهانشان اهانت است،  یا پرت و پلا های دیگر گفته اند،  از بخش پرسش و پاسخ ها و نظرات حذف کنید،  آنها هیچ ارزش جنسی و تعالی و فنی ندارند،  هیچ و هیچ هستند،  نه نام دارند و نه نشان،  پس دلیلی ندارد که پرت و پلایشان را در چنین وبلاگ وزین و پر محتوایی بگذارید،  به آنها بی اعتنایی کنید و کار موفق آمیزتان را پیش ببرید.  در پاسخ گفتم:  این گونه نوشته ها جهت پاسداشت آزادی قلم و اندیشه است،  مهمترین مشکل تعدادی از ایرانیان،  عدم درک آزادی قلم و اندیشه است،  وبلاگ من غیر از اینکه در بخش تاریخ است،  سعی در آموزش های تاریخ اجتماعی هم دارم،  نمونه آن مقاله قرن سنت گریزی است،  یکی از مهمترین کارها و وظایف امروز روشنفکر ایرانی،  برپایی و نگهداری آزادی اندیشه و قلم،  و حفظ محیط دمکرات است،  به همین جهت گفته هایی هم که شاید چندان خوشایند نباشد،  در وبلاگ منعکس می کنم،  و البته جواب هم می دهم،  و دائم سفارش به برپایی حداقل دمکراسی در این برکت مجازی را دارم،  با این آزمایش مجازی شاید بتوان وارد درک دمکراسی واقعی برای آینده شد،  و بتوان و باید بتوان به هر نوع غیر قهری و غیر نظامی،  یکدیگر را حتی اگر ذره ای در برابر یل و دانایی باشد،  با شکیبایی تمام،  تحمل و تحلیل نماییم.  همانطور که متوجه شده اید،  آن چند نفر در مقابل بازدید و نظرات فراوان خوب و فنی هیچ هستند.

   پرسش:  شنیده ام سه کشور ایران و آذربایجان و امریکا هر کدام جدا در حال ساخت فیلم هایی در مورد کوروش بزرگ هستند........ به پیش بینی شما این 3 فیلم از نظر تاریخی خیلی با هم فرق دارند؟

   پاسخ:  البته هر سناریو و فیلم دیدگاه خاصی خواهد داشت،  همانگونه که می بینید امروزه فعالیت استعمار و امپریالیسم در تمام موارد زیاد شده،  و بدبختانه عموم جوانان ایران به این مهم توجه ندارند،  که هیچ،  بلکه درکی هم از آن ندارند.  آنها طی پانصد سال آنقدر زیاد در رگ و پی ملت های قاره کهن ریشه دوانیده اند،  که نمی توان بسادگی آنرا جدا نمود.  فقط امید من به جوانان باهوش است،  که در این باره بگویند و بنویسند،  و از حیثیت تاریخی کشور خود دفاع کنند،  در اینصورت براحتی پاسخ های بسیاری داده می شود.

   پرسش:  از نظر راست و دروغ.. نگرشتان در مورد برنامه تاریخی ظهور و سقوط یک امپراطوری(امپراطوری روم) که شبکه منو تو میذاره چیه،  چقدر به واقعیت نزدیکه؟

   پاسخ:  این قبیل فیلمها را دیگر نمی بینم،  چند بار فیلم های نیمه مستند تاریخی این قبیل شبکه ها را دیدم،  فقط دروغ و حقه بازی استعماری بود و بس.  این را باید به جوانان متذکر شد،  که بدانند چقدر دروغ می بافند و می گویند تا مقاصد خود را پیش ببرند،  نفت و منابع و منافع بدزدند و دروغ تحویل دهند.  هر شخص باهوش متخصص تاریخ ایران و ترکیه و کل قاره کهن،  باید آنها را به نقد و چالش و حتی شدید ترین اعتراض ها بگیرد.

   پرسش:  من چند روز پیش در مورد حکومت . . . . در مدائن سوالی کردم ولی شما سانسورش کردید!!  ولی فکر کنم شما منکر این حکومت ها هستید؟

   پاسخ:  تازه ابتدای این قبیل تحقیقات تاریخی هستم و یا شاید هستیم،  برای همین فعلاً نمی توانم درست پاسخ گویم پاسخ همان است که قبلاً و همیشه می نویسم و قبلاً نوشتم.  فقط همیشه بخاطر داشته باشید،  تمام لحظه های تاریخ باید با قوانین و فاکتورها فرمول های تاریخی و تاریخ اجتماعی هم آهنگ باشد،  در غیر اینصورت پذیرش آن مشکل است.

   نظر طنز گونه یک خواننده وبلاگ که خود را روح عمر بن خطاب نامیده:  اگر میدانستم شما روزی فتوحات من را انکار میکنید هیچ وقت شما مجوسان را از اتش پرستی در نمی اوردم و ان بابک بتی که میپرستید را در هم نمیشکستم و ان درفش کاویانیتان را پاره پاره نمیکردم و نگه میداشتم تا سندی باشد از پیروزیمان . مگر فردوسی شما از من ستایش نکرد؟ (عمر کرد اسلام را اشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار) قیام های یعقوب لیث و بابک خرمدین شما مجوسان ضد اعراب بود یا ضد اسلام؟ یا شاید هم هیچکدام بلکه شاید هم جنبش وال استریت بوده؟

   پاسخ:  متن جالبی است،  البته همین داستان های دروغ های تاریخی برای عده ای مناسب است،  این را آن جوانان باهوش ببینند،  که گله دارند چرا در تاریخ دروغ است،  و چرا تلویزیونها و نشریات خارجی بشدت به دروغ های قدیمی و جدید دامن می زنند،  و در نظرات بالا اشاره کرده اند.  گله ای از طنز پردازن نیست،  آنها وظیفه خودشان را انجام می دهند،  تا این کار برای چه و که باشد خود داستانی است.  همین گونه هستند که مردم ایران، ترک، عرب، کرد، لر، فارس و گیلک را به شوخی می گیرند، و انواع مسخره و جک برازنده قیافه خودشان،  در راه خوشایند اربابانشان می سازند.

   پرسش و نظر:  آیا شکست های گذشته را فقط باید بگردن دشمنان ایران انداخت،  مانند جنگ چالدران؟  در زمینه اختلاف بین ملت ها هم قابل ذکر است که در اروپای 60 سال پیش بزرگترین نبرد قرن حاضر رخ داد با بیش از 50 ملیون کشته و امروزه شاهد اتحادیه اروپا هستیم. جنگ بین ملل یک واقعیت است و ربطی به دشمن و دوست ندارد.
   پاسخ:  به لینکها مراجعه نمایید،  تا مراجع و تحقیقها و تحلیلها را بیابید،  خیلی سریع و کم خوانده یا نخوانده،  نمی توانید به نتیجه برسید،  و بکلی پرت می شوید.  تمام مشکلات از همین استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها است،  اگر به اندازه کمی دید داشته باشید،  متوجه آنها خواهید شد،  در غیر اینصورت بی خیال این وبلاگ.  برای هر مثال تاریخی باید در همان دوران تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع مثال زد،  نمی توان اروپای قرن 20 دوران امپریالیسم را به دوران های دیگر در تمدن تسری داد،  بویژه آنکه که چند تمدن عقب تر بوده باشند،  این گونه دلیل بر ندانستن حداقل تاریخ نویسی است.  تا قبل از قرن 15 میلادی تمامی قاره کهن در سازمان قبیله ای دینی بسر می بردند،  و از آن تاریخ کم کم بخشی هایی از ایران و ترکیه وارد تمدن جدید نو فئودالی شدند.  در دوران قبایلی جنگها و زد و خوردها در شرایط قبیله ای بود،  نه مرز های سیاسی،  اواسط حکومت صفویه و با ورود سازمان یافته استعمار و پدید آمدن فئودالی در ایران،  تازه مرز سیاسی شکل گرفت،  و اولین نقشه جغرافیای سیاسی در ترکیه و سپس در ایران بوجود آمد.  قبل از آن تاریخ نقشه جغرافیای سیاسی وجود نداشت،  زیرا مرزها قبیله ای بودند،  نه سیاسی،  و متعاقب آن هم جنگها هم قبیله ای بودند نه سیاسی.  در همان اوایل قرن 16 که نبرد چالدران بوقوع پیوست،  ده ها و صدها جنگ دیگر هم در میان قبایل و مسلکها در جریان بود،  ولی فقط جنگ چالدران را بزرگ کردند و پرداختند و بخورد ملتها دادند.  مگر چند بار این مسائل را باید توضیح داد،  بروید لینکها و بخش های مربوطه را بخوانید،  و تخصصی پرس و جو نماید،  بارها نوشته ام،  اگر گرایش شما در تاریخ و تاریخ اجتماعی است،  این وبلاگ را پیگیری نمایید،  در غیر اینصورت الکی وقت خود را هدر ندهید،  فوراً از وبلاگ خارج شوید.  همانگونه که بارها و همچنین در سخن وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ برای حدود یکهزار جوان باهوش ایرانی است نه برای شما،  برای آنهایی که می توانند آنرا درک نمایند،  و همان ها هستند که در نهایت گذشته و آینده را با سبک نوین خواهند نوشت.  من شما را در چند پرسش و پاسخ قبلی که در همین رابطه جنگ چالدران بود،  تست کردم،  و گفتم نظرات و دانش خود را مقاله کنید و بفرستید،  تا در وبلاگ پست کنم.  در ضمن دفاع از نظریه دروغ های تاریخ بخوبی در حال انجام است،  غیر از آمار بالای وبلاگ،  هر شخص با گشتی در اینترنت براحتی متوجه می شود،  که به مقدار بسیار زیادی مطالب وبلاگ در سایت های مختلف کپی پیس شده است.

   نظر و پرسش:  ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده است کار که تاج کیانی کند ارزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو (فردوسی ) این بیت رو برا چی فردوسی گفته و هم این بیت رو عمر کرد اسلام را اشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار........... این به جز حمله اعراب رو میرسونه؟ تازه اسم عمر و بوبکر وعثمان رو از شاهنامه ی چاپ جدید حذف کردند.........

   پاسخ:  دقیقاً جواب پرسش بالا،  پاسخ شما هم می باشد،  من که نمی دانم که هستید نه نامی و نه آدرسی دارید،  فقط اینگونه نظر نوشتن،  خوراک محیط را برای فعالیت پرسش و پاسخ های من مناسب و فراهم می کند.  من که منکر حمله تازی ها به شاهنشاهی ساسانیان نیستم،  بزرگ نمایی این حمله را منکر هستم،  تازیان که بسیاری عقیده دارند اعراب نمی باشند،  تا حدود مرو در خراسان غربی پیشرفت کردند،  آنهم شکسته و درهم و نامعلوم نوشته و گفته شده،  و از نظر تاریخ نویسی نوین کم اعتبار است.  البته این مرو با مرو کنونی هوایی حدود 1400 کیلومتر و زمینی 2000 کیلومتر فاصله دارد.  آن نیرو های اعراب که در تاریخ بزرگ نمایی شده،  حتی کمی توانایی نداشتند به ترکستان ایران و استان چین ایران وارد شوند،  چه برسد به شرق ایران،  آخرین حدود آنها در میانه استان کرمانشاه امروزی بود،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.  کجای این حمله به کشور ایران کنونی بوده است،  بخش هایی از یک استان ایران که در دست آخرین پادشاه شاهنشاهی ساسانیان بود،  آنهم با یاری خود مردم گرفته شد.  نباید بخش هایی از تاریخ را به همه جا گسترش داد،  جهت اطلاع بیشتر فصل دوم دروغ حمله اعراب به ایران را که بزودی پست می کنم بخوانید،  و جهت شاهنامه فردوسی به پست مربوطه مراجعه نمایید و پیگیری کنید.

   پرسش و نظر:  سلام آقای راوید شما هم تایید میکنید این سخنان خانم حامد رو در مورد داریوش شاه؟ به نظر من که منطقی به نظر میاد............

   پاسخ:  تحقیقات خانم پرنیان حامد بسیار پر محتوا و نمونه هستند،  ولی همیشه متذکر شده ام برای علم پایانی نیست،  درباره تاریخ هر آن ممکن است،  با کشف و یا پژوهش دیگری،  داستان سرنوشت دگرگون شود.  برای این موضوع به سخن وبلاگ و تاریخ نویسی نوین مراجعه نمایید.

   نظر:  نظرات شما در مورد حمله دروغین اعراب میتواند راست باشد من ساکن ابادان هستم و اکثریت اینجا عرب هستند . هنوز خیلی از اینها فکر میکنن حمله اعراب به ایران در زمان خسرو دوم پرویز بوده !!!! مخصوصا آمیان و مدرسه نرفته های آنها این فکر را میکنن.....

   پاسخ:  در گذشته جنگ های طایفه ای و دینی و قومی خیلی زیاد بود،  دائم قبایل و دینها و مسلکها بهم حمله می کردند،  ممکن است در آن زمان هم حمله و جنگ هایی بوده باشد،  نمونه آنرا در تاریخ دراویش ایران به عنوان روش سلاطین و مرشدان صفویه نوشته ام.  اینجا بگویم اعراب فقط به آخرین نفس شاهنشاهی ساسانیان فقط در غرب ایران،  آنهم با کمک ایرانیان حمله کرده اند،  البته خیلی مشکوک و شکسته و بدون سند های تاریخی محکم و قابل ارائه علمی است.  بنا به نوشته های کتاب خانم پرنیان حامد،  خراسان و مرو در غرب ایران بوده،  برای اینکه حمله اعراب را به تمام ایران تسری دهند،  دروغ نویسان مرو را به آخرین مرز شرقی ایران در زمان حکومت صفویه منتقل کردند،  تا بگوید حمله اعراب تمام ایران را پوشش داده بود،  ضمن اینکه بتوانند چین و مصر ایران را از تاریخ محو کنند،  و جنگ استعماری شیعه و سنی یا عثمانی و ایران و غیره راه اندازند،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.

      در تاریخ ها نوشته شده،  که در 610 میلادی زمان خسرو پرویز ساسانی،  ستونی از سپاهیان ایران،  در دوکار از اعراب شکست خورد،  عربها این جنگ را اهمیت زیادی داده اند،  و در تقویم قبایل عرب،  آن را روز مشهور می دانند.  این بخش و این ماجرا،  نیاز به پژوهش مستقل ملی و مردمی دارد،  تا دروغها زدوده شود و واقعیت آن آشکار شود،  جهت اطلاع به شاهنشاهی ساسانیان مراجعه نمایید و پیگیری کنید. 

   عکس تاریخی جاده هراز،  حدود 1300 خورشیدی،  مشروح در تاریخ مسافرت در ایران،  عکس شماره 567 .

   كليك كنيد:  شورش پوست کنی

   كليك كنيد:  سخنرانی انوش راوید

   كليك كنيد:  تاریخ ابزار جنگ و نبرد

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid  ///    

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

پرسش و پاسخ 21

   پرسش و پاسخ 21

      تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه هاي املايي و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  توجه:  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.

   نظر:  همانطور که اطلاع دارید مطالعه تاریخ باید به دور از هرگونه تعصب مذهبی و قومی باشد,  برخی از وقایع تاریخی غیر قابل انکار هستند مانند نبرد قادسیه یا جنگ چالدران,

   پاسخ:  هیچ عالمی علم را نمی بندد،  و همیشه برای علم پرسش های مختلف تولید می کند،  تا گردونه یادگیری بچرخد،  به هیچ عنوان هیچ چیز حتمی و واقعی نیست،  اگر چند پرسش شود و بدنبال پاسخ بگردید،  ممکن است مسائل جدیدی باز شود،  لطفاً جغرافیای تاریخی ایران را مطالعه نمایید.

   نظر:  در ضمن من در مورد جنگ چالدران نکته منفی نمیبینم که دشمنان بخواهند از آن سو استفاده کنند.

   پاسخ:  چرا وجود دارد،  ابتدای ایجاد دشمنی بین ایران و عثمانی،  شکاف بین شیعه و سنی،  جدال بین ترک و فارس،  ایجاد مرز های ساختگی،  و ده ها علت دیگر،  که در وبلاگ و در پرسش و پاسخها بارها گفته ام.  شما اولین نفر نیستید که چنین می گویید،  قبل از شما چند هزار نفر چنین نظری داشتند،  و در نهایت باهوشها متوجه ترفند های تاریخی استعمار و امپریالیسم شدند.  همین امروز در اطرافتان شگرد های دشمنان ایران و عراق و افغانستان و ترکیه و آذربایجان و کلاً ملت های قاره کهن را می بینید،  که چگونه نمی گذارند این ملت های تاریخی در کنار هم باشند،  با همین دروغ های تاریخی و بزرگ نمایی برخوردها و جنگ های کوچک محلی،  ملتها را دشمن هم نگاه داشته اند.  آیا از کار های فراماسون و مخفی،  کارگزاران استعمار،  چیزی می دانید،  وظیفه جوانان باهوش است تا نسبت به ترفند ها و شگرد های تاریخی دشمنان ملتها افشاگری نمایند.

      آیا می دانید کتاب هایی که نام بردید،  و در پرسش و پاسخ 20 آن لیست را نوشتم،  چند نفر از نویسندگان آنان فراماسونی یا مزدوران بیگانه بودند؟  آیا آنها رونویسی از یکدیگر نبودند؟  آیا منابع تاریخی گفته شده در آن کتابها اصل است یا تقلبی؟  آیا خود شما تاکنون تحقیق مستقل ملی و مردمی داشته اید؟  و ده ها پرسش دیگر.

   پرسش:  در بعضی مواقع مانند تاریخ های خیلی قدیم،  تاریخی مانند تاریخ هرودت مورد مطالعه قرار می گیرد و در بسیاری از مواقع به عنوان تنها ملاک تاریخی مورد توجه است,  جنابعالی استحضار دارید بدون توجه به همین کتب تاریخی تقریبا بخش بسیار بزرگی از تاریخ حذف خواهد شد, مثلا شما برای مطالعه تاریخ هخامنشیان یا دشمنان یونانی آنها چه منبع تاریخی را معرفی میفرمایید؟

   پاسخ:  یونانیان در گذشته دشمنان خالص ایران نبودند،  و هرودوت هم همینگونه،  من همیشه گفته ام کتاب های نوشته شده توسط استعمار و امپریالیسم یا عوامل آنها،  دروغ و دشمنی است،  این دشمنان بشریت در کتاب های تاریخ دست کاری کرده،  و هر آنچه که بنفع برنامه هایشان بود گذاشتند باقی بماند،  یا ترفند کاری نمودند،  و تعدادی را بنوعی از دور خارج کرده اند.  برای دانستن از تاریخ واقعی و مطالعه و تحقیق باید حرفه ای بود،  و قرن 21 دوران حرفه ای بودن است،  در آینده بینی نوشته ام،  اگر در گذشته ها یک نفر در تمام علوم متخصص بود،  امروزه باید خیلی حرفه ای در یک گرایش بود،  شخص حرفه ای خود بخود می داند چه بخواند،  یا چگونه تحقیق کند،  البته در بخش تاریخ،  باهوشها هر کتابی و تحقیق را با اندیشه اینکه ممکن است دروغ باشد می بینند.  پرسش شما را برای خانم پرنیان حامد فرستادم،  پاسخ ایشان در این مورد تخصصی است،  بزودی جواب شما در پرسش و پاسخها در اینجا، منعکس می شود.

   پرسش:  آیا ایرانیان به اسکندر اشکانی که خود ایرانی بود میگفتند اسکندر گجستک؟ یا فقط مزدیسناییان بهش گجستک میگفتند؟ با سپاس که همیشه پاسخگو هستید.

   پاسخ:  سرزمین ایران کنونی کشور بزرگی است،  در تاریخ دینها و مردمان گوناگونی در ایران بودند و زیستند،  راست و دروغ گفتند و نوشتند،  دشمنی کردند و کشتند،  باید هر بخش تاریخ را جداگانه و با حوصله و فرصت و حرفه دید و باور داشت،  و برای اینکه سرگردان نشد،  اول باید دید منظورمان از تاریخ چیست و حرفه ای ادامه دهیم.  پرسش شما را برای خانم پرنیان حامد فرستادم،  پاسخ ایشان در این مورد تخصصی است،  بزودی جواب شما در پرسش و پاسخها در اینجا، منعکس می شود.

   پرسش:  قیام یعقوب لیث صفاری برای چه بوده؟  آیا این نیز دروغ است؟ با سپاس ......

   پاسخ:  از نظر مکان من با کتاب های تاریخ موجود مشکل دارم،  همانگونه که در بالا نوشتم شورشها و قیام های متعددی در تاریخ ایران بوقوع پیوسته،  برای دانستن جغرافیای تاریخی ایران و پست های مربوطه را مطالعه و پیگیری کنید.

   پرسش:  در مورد ذوالقرنین سوالی دارم اینکه اگر ذوالقرنین همان کوروش بزرگ خودمان باشد اونوقت باید کوروش دوم با حضرت خضر(ع) پسر خاله باشد طبق منابع اسلامی .که این با زمان حضرت موسی (ع) که با خضر نبی دیدار داشت و موسی خیلی قبل تر از کوروش بوده مطابقت نداره.

   پاسخ:  پرسش شما را برای خانم پرنیان حامد فرستادم،  پاسخ ایشان در این مورد تخصصی است،  بزودی جواب شما در پرسش و پاسخها در اینجا، منعکس می شود.

   نظر:  با سلام و خسته نباشید به شما جناب راوید امیدوارم که در زندگی شخصی و علمی خود موفق باشید. از بابت مطالب جالبی که می نویسید ممنونم. مباحث جالبی را مطرح می فرمایید. عرایضی هست که دوست داشتم شما نیز نظر خود را درباره ی آن ها بیان کنید. متشکرم:

  1 ــ   بحث ریشه یابی کلمه ها که مطرح کردید مبحث جالبی است و به نظر من یکی از مباحثی که در زمینه ی آشنایی با تاریخ باید برای جوانان مطرح کرد و شاید بدون آن کار ابتر باشد همین است. به نظر من در این زمینه لغت نامه ی مرحوم دهخدا بسیار مفید است که نام و معنای بسیاری از روستاها و شهرها را آورده که در این میان شباهت بسیاری از اسامی، جالب و قابل توجه است. به نظر من امروز جوانان نیاز دارند که با معنای اسامی جغرافیایی در ایران و به خصوص خارج از مرزهای جغرافیایی ایران امروزی اعم از شهرها، روستاها، کوه ها، رودها و ... آشنا شوند که در این صورت حقایق را بهتر متوجه می شوند. زبان فارسی زبان پویا و گسترده ایست و بسیاری از این اسامی فارسی هستند همان طور که خود شما هم به آن اشاره کرده اید.

  2 ــ  امروز در کتابی می خواندم که نام دجیل که منطقه ای در عراق است معرب کلمه ای فارسی به نام دجله ی کوچک گرفته شده است و منطقه ای به نام دجیل در خوزستان هم وجود دارد.

  3 ــ  چند سال پیش در کتابی که مولف آن حمله ی اسکندر را منکر شده بود خواندم، هندی که اسکندر به آن حمله کرده هند مورد نظر ما نیست بلکه در خوزستان بوده و به نام منطقه ای اشاره کرده بود. با توجه به فرمایش ایشان اگر کمی هم دقت کنیم می بینیم مناطق مختلفی در ایران تحت عنوان بیدهند و هندیجان و ... وجود دارند.

  4 ــ  بحث واژه شناسی فقط نباید به  محدوده ی زبان فارسی محدود شود و باید واژه های فارسی موجود در زبان های دیگر نیز شناسایی شوند.

  5 ــ  متاسفانه در مورد نفوذ ادبیات و زبان و شعر فارسی در هند و روم و عثمانی کم لطفی شده من کتاب های مختلفی در این مورد دیده ام البته دیوان های شاعران بنام که جای خود را دارد ولی شاعران شناخته نشده ای نیز وجود دارند. در این مورد کتاب گلبدن نامه به کوشش مرحوم دکتر افشار که مجموعه اشعار شاهزاده خانمی هندی است و همین طور کتاب ادبیات فارسی در آسیای صغیر جالب است که امیدوارم جوانان این کتاب ها را مطالعه کنند. ضمنا ما شاعران عبری زبانی هم داریم که اشعار فارسی سروده اند حتی در آلبانی هم شعر فارسی سراغ داریم.

  6 ــ  به عنوان یک مثال، به نظر شما کلمات کودک و کوچک ارتباط معنا داری ندارند؟ منظورم این است که به نظرتان پیدا کردن ریشه ی مشترک بین کلمات و ارتباط آن ها، در شناخت کلی کلمات  به خصوص زبان های هم خانواده با زبان فارسی و نیز برای ساخت واژه های نو چقدر موثر است؟

  7 ــ  این مورد را به خصوص می خواستم با جناب عالی مطرح کنم یکی از مواردی که در تاریخ نویسی ما وجود دارد و حسابی هم جا افتاده و باعث تعجب و ناراحتی است این که مثلا هند و روم را سرزمین های غیر ایرانی معرفی می کنند. وقتی سرزمین سلجوقیان روم جزوی از ایالات ایران دوره ی سلجوقی بوده و عثمانی ها دراین ایالت به قدرت رسیدند و زبان رسمیشان فارسی بوده چرا عثمانی ها را غیر ایرانی معرفی می کنند و قلمرو آن ها را خارج از ایران، آن هم با وجود اقوام ایرانی ساکن در آسیای صغیر. یا در مورد هند با وجود رسمیت زبان فارسی در آنجا. می گویند تیمور هند را گرفت و فرزندانش در آنجا حکومت کردند حال این تیمور که حاکم کل ایران بوده چرا قسمتی از قلمرو او را خارج از ایران معرفی می کنند. این مسئله به این دو مورد محدود نمی شود و متاسفانه در مورد عراق سوریه و بین النهرین هم همین تاریخ نویسی غلط وجود دارد و متاسفانه در مدارس هم دارد به خورد بچه ها داده می شود. دیگران تاریخ ما را به نام خود می کنند ولی ما خود،  تاریخمان را به نام دیگران می کنیم.

   نظر شما عزیزان:  . . . . بنویسید . . . .

   پرسش:  چرا می گویید کتاب جهانگشای جوینی دروغ است؟

   پاسخ:  این کتاب هیچ تصویر روشنی از آنچه که می گوید نمی دهد،  در دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ نوشته ام،  چند خط آنرا دوباره می نویسم تا بیشتر متوجه شوید:   

   . . . .  در اواسط رمضان بدر نشابور دوانید،  و مردمان نشابور تهوری می نمودند و چون خلق بسیار بودند و لشکر مغول کمتر،  بیرون می رفتند و جنگ می کردند و چون از جان سیر شده بودند با شیر در کشتی می شدند و با وجود نهنگ از راه تهتک در کشتی می نشستند تا روز سیم از طرف برج قراقوش جنگ سخت می کردند و از باره و دیوار تیر چرخ و تیر دست می ریختند.  از قضا بد و سبب هلاکت خلقی تیری روان گشت و تغار جار از جان بیجان شد و. اهالی شهر خود از کار تغارجار فارغ بودند و او را نمی شناختند.  لشکر هم در روز بازگشت و ازیشان اسیری دو گریخته بشهر آمدند و خبر تغاجار دادند،  اهالی شهر پنداشتند که مگر کاری کردند و ندانستند که سیعلمن نباه بعدحین خواهد بود.  چون لشکر بازگشت و قایم مقام او نورکای نوین بود،  لشکر را دو قسم کرد، بخویشتن بجانب سبزوار رفت و بعد از سه شبانروز سبزوار را بجنگ بگرفت و کششی عام کرد،  چنانکه هفتاد هزار خلق در شمار آمده بود که دفن کردند و دیگر نیمه لشکر بمدد قشتمور زطوس آمدند و بقیه حصارهایی که لشکر قشتمور آنرا مستخلص نتوانستند کرد بگرفتند و اگر چه ارباب نوقان و قار مقاومت بسیار نمودند و نهمار تجلدها کرد،  هم عاقبت کار بگرفتند و تمامت بکشتند و نوقان و سبزوار را در بیست و هشتم بگرفتند و قتل کردند و اهل نشابور یاغی گری صریح می کردند و بهر کجا فوجی مغولان نشان می دادند رنود را می فرستادند تا ایشان را می گرفتند و آن زمستان در نشابور اسعار غلائی تمام گرفت و مردم را از خروج منع می کردند و بدین سبب اکثر خلایق مضطر گشتند.  چون بهار سنه ثمان عشره روی نمود و تولی از کار مرو فارغ شده عازم نشابور شده بود و هیچ کس را از آن خبر نه،  چندن لشکر تعبیه کرده بود و فرستاده که در ولایت طوس بیک نوبت تمامت دیهها را فرو گرفتند و بقایای شمشیر بدیگران ملحق و در مقدمه لشکر بسیار با آلات مجانیق و اسلحه بشادیاخ فرستاد و بازآنک نشابور سنگلاخ بود،  از چند منزل سنگ بار کرده بودند و با خود آورده، چنانک خرمنها ریختند و عشر آن سنگها در کار نشد،  اهالی نشابور چون دیدند که کار جدست و این قوم نه آنند که دیده بودند، باز آنک سه هزار چرخ بر دیوار باره برکار داشتند و سیصد منجنیق و عراده نصب کرده و از اسلحه و نفط در خور این تعبیه داده،  تمامیت را پای سست شد و دل از دست برفت . . . .

      برای این پاسخ،  کتاب را شانسی باز کردم این صفحه آمد،  البته ترجمه لغات هم دارد که نمی ارزد بنویسم،  اینقدر پرت و پلا نوشته که حد و اندازه ندارد،  هیچ تصویر روشنی از نبردها و ماجرا ها ارائه نمی دهد،  نام فرمانده هان،  چگونگی صف آرایی، نقاط شهرها و بسیار چیز های دیگر،  فقط پرت و پلا و سفسطه است.  این کتاب را چند بار خوانده ام هر بار موضوعی برایم جالب است،  مثلاً در متن بالا از نفت در نشابور می گوید،  همانگونه که در جغرافیای تاریخی ایران گفته ام خراسان در پایان شاهنشاهی ساسانیان و دوره حکومت اسلامی در غرب کشور و جای امروز استان کرمانشاه بود،  و نفت در خراسان غربی وجود داشت،  و تا این تاریخ در خراسان شرقی اثری از نفت نبوده،  این نکته مشکوکی است،  و این بار به آن برخورد کردم،  که دفعات گذشته متوجه آنم نشده بودم.  خلاصه این پرت و پلاها هرگز تاریخ نمی شود،  تازه اصل این کتاب معلوم نیست،  شاید در زمان پادشاهی قاجار یکی از عوامل و چهره های استعمار آنرا نوشته باشد.  اگر داستان های تاریخی را بخوانید،  می بیند که من تصویر های روشن تری از تاریخ گذشته می دهم،  درصورتی کسی که در گذشته و تاریخ مورد نوشتن بوده،  باید خیلی واضح و روشن از تاریخ بنویسد.  این کتاب فقط سفسطه و نیرنگ و خالی بندی است،  بنظر من کسی که این کتاب را مرجع تاریخ بداند،  یا خیلی بی سواد و احمق است،  یا مزدور استعمار و امپریالیسم.  البته ممکن است در گذشته و بویژه در دوره قاجار،  از آن بعنوان تاریخ استفاده کرده باشند،  و در جاهایی آنرا بازگو کرده باشند،  که این دلیل بر عدم توانایی در تحلیل های تاریخی،  بعلت نداشتن امکانات امروزی بوده است.  جوانان باهوش امروز ایران،  هیچ مطلبی را بدون تحلیل و تحقیق درست،  و برابر با اصول علمی و قوانین و فرمولها و فاکتور های علم جغرافی تاریخ نمی پذیرند.

      در جایی از وبلاگ نامه یکی از نوادگان چنگیز به پاپ را نوشته ام،  غربیها با تمام وجود تلاش کنند و می خواهند بگویند که مغولان از مغولستان بودند،  آنها یا خنگ هستند یا دشمن تاریخ ایران.  در واقع مغولان طوایف و خانات ایرانی در جنوب البرز و مغ استان،  و شمال استان چین ایران  بودند،  این خوانین با کمک باروت ایرانی تولید استان چین ایران،  براحتی اروپا را در هم کوبیدند.  اینها بودند که در تاریخ بنام مغولان مغولستان معرفی شده اند،  و کم کاری جوانان باهوش ایرانی باعث دور برداشتن دشمنان تاریخ ایران شده است،  بزودی مشروح درباره مغ استان و مغولان ایرانی خواهم نوشت.

 

   عکس تاریخی عطار ایرانی،  مشروح در تاریخ پزشکی در ایران،  عکس شماره 599.

   كليك كنيد:  حکومت چایمریکا

   كليك كنيد:  محوطه های تاریخی ایران

   كليك كنيد:  انواع تاریخ نویسی در ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid  ///    

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

پرسش و پاسخ 20

   پرسش و پاسخ 20

      تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي تاریخی،  قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه هاي املايي و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  توجه:  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.

   پرسش:  در صورت عدم حمله اعراب چگونه عراق از ایران جدا شد؟

   پاسخ:  عراق هم زمان با  صفویه و پیدایش عثمانی از سرزمین اصلی ایران بزرگ جدا شد،  این جدایی به ابتدای اسلام مربوط نیست،  دلیل آن پدیده بورژوازی در ساختار های تاریخی اجتماع است،  که باعث شد مرز های سیاسی بوجود آیند،  قبل از این دوره از تاریخ تمدن،  مرز جغرافیای سیاسی معنی نداشت،  و مرزها بر اساس ارتباطات قبیله ای تنظیم می شد.

   پرسش:  آیا امپراطوری اسلام دروغ است؟

   پاسخ:  برای هر دوره از شکل سیاسی کشوری باید تعریف خاص داشت،  منجمله تعریف از امپراتوری یا حکومت و غیره،  که چیست و چگونه است.  ما در تاریخ حکومت اسلامی داریم،  که از دوره رقابت عثمانی با ایران،  این حکومت دو گونه شیعه و سنی گردید،  و استعمار و امپریالیسم با نفوذ در آنها باعث برخوردها و جنگها و تزادها گردید،  که کم و بیش تا امروز باقی است.  از ابتدای اسلام حکومت اسلامی تشکیل گردید،  نه امپراتوری اسلامی،  بسیاری از موضوعات که در این باره گفته و نوشته اند،  یا دروغ هستند یا اشتباه،  بمنظور آگاهی داشتن از واقعیتها مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

   پرسش:  آیا راست هست که افغان ها را زاده مغول میدانند؟

   پاسخ:  در بخش های شمال غربی افغانستان اقوام ترک و ترکمن و ازبک زندگی می کنند،  که تاریخ واقعی آنها هیچ ربطی به مغولستان ندارد،  آنها بازماندگان اقوام ایرانی یوئوچی هستند،  که در طول تاریخ کمی متفاوت گردیده اند.  بخش میانه افغانستان کنونی یعنی بامیان محل زندگی هزاره جات شیعه و فارسی زبان است،  که بعلت بودایی بودن در حدود دو هزار سال پیش،  کمی با چینی های بودایی ترکیب پیدا کرده اند،  و هیچ ربطی به مغول ندارد.  بقیه مردم افغانستان تاجیک و پشتون، نورستانی و بدخشانی، پنجشیری و غیره با دو زبان فارسی دری و پشتون کاملاً هم قیافه ایرانیان هستند.

   پرسش:  در چند جای وبلاگ خواندم که نام شهر های شرق ایران در غرب هم هستند،  به همین جهت بیشتر اطلاعات ما از غرب ایران است پس داستان تاریخ شرق ایران چه می شود؟

   پاسخ:  اشتباه در نام های تاریخی شرق و غرب ایران،  تاریخ را بکلی عوض کرده،  در صورتیکه بخش شرقی ایران بزرگ هم کلی تاریخ دارد،  ولی نیازمند پژوهش است.

   تذکر انوش راوید:  عزیزان قبل از هر پرسش ابتدا بیاندیشید،  که حتماً در تخصص و گرایش تحصیلیتان باشد،  سپس سئوال خود را در اینترنت جستجو نمایید،  سایت های مختلف را باز و مطالعه کنید،  و با علم و دانایی بیشتر،  پرسش های تخصصی نمایید.  بدین منظور ابتدا پرسش خود را در ورد چکنویس کنید،  نظرها و پرسش هایتان را از هم جدا نمایید،  جمله بندی و غلط های احتمالی آنرا درست کنید،  سپس یکبار دیگر با آخرین اندیشه آنرا خوب بخوانید،  و در آخرین مرحله در نظرات یا متن ایمیل کپی پیس نمایید.  به امید روزی که هر جوان ایرانی یک اندیشمند بنام باشد.

   پرسش:  چرا چهره شمالی های ایران شبیه روسها،  جنوبی ها شبیه پرتقالی ها،  شرق شبیه مغول ها و غرب شبیه ترکها می باشند؟ 

   پاسخ:  تمام کشور های وسیع چهره ها و اقوام مختلفی دارند،  بویژه در حاشیه مرزها،  مانند ایران که در مسیر تمدن بوده است.  همین انگلستان کوچک داری چندین نوع چهره می باشد،  که بدلیل کوچکی خیلی با هم ترکیب شده هستند،  امروزه لوس آنجلس بیشترین ترکیب چهره ای را دارد.

   فرم چهره شمالیها:  بازمانده اقوام کاسپی مربوط به قبل از تاریخ در آنها دیده می شود،  بهمین جهت شبیه روسها هستند،  در ضمن اوایل قرن گذشته دو سه بار سربازان روس به شمال ایران وارد شدند،  و بعضی از آنها ازدواج کردند و مقیم شدند.  مانند پدر همسر عموی بزرگ من،  که روس سفید بود،  او یکی از مهندسین که پل های آهنی شمال ایران را ساختند بود،  رگه هایی از روس در عمو زاده های من دیده می شود.

   جنوبیها شبیه پرتغالیا:  تعداد کمی با قیافه اروپایی در جنوب ایران زندگی می کنند،  بر اثر ازدواج بازرگانان و دریانوردان اروپایی در 6 قرن گذشته می باشد.  کلاً پرتقالیها بازمانده اقوام کیمیری یا سمیرمی هستند،  عمو زادگان قبل از تاریخ آنها،  در شهر سمیرم و لرستان زندگی می کنند.  تعدادی از جنوبیها از ترکیب دریانوردان و بازرگانان عرب،  تعدادی نیز با رگه های از آفریقا دیده می شوند.  در تمام شهر های مرزی و بندری و بازرگانی،  چنین ترکیب هایی دیده می شود.

   شرق شبیه مغول:  در شرق ایران تا بامیان افغانستان که به هزاره معروف هستند،  آنها بازمانده اقوام یوئوچی هستند،  آنها در مسیر راه ری (یا جاده ابریشم دروغی) دختران 5 تا 15 ساله چینی را برای تجارت و کنیزی به ایران بزرگ می آوردند،  بچه ها و نسل های حاصل از آنها در ترکیب چهره ها دیده می شود.  تجارت دختر چینی تا زمان مائو ادامه داشت،  ولی بعلت کویر بزرگ ایران،  خیلی کمتر به نقاط غربی ایران راه می یافت.  تعدادی از قیافه های نیمه چینی در نتیجه مهاجرت شمال به جنوب در اثر یخبندان دوران سوم سرمای کوچک بوده است،  که از استپ های شمالی طی ده هزار سال به کشور قزاقستان و سپس ازبکستان و ترکمنستان آمده اند،  البته بسیاری از اقوام با مردم محلی ترکیب شده اند،  در این باره می توانید به گورستان ایستاده .. بروید موضوعات قابل توجهی بدست خواهید آورد.

   غرب شبیه ترکها:  ترکها که بنام کشور ترکیه می شناسیم،  در نتیجه جدید ترین آزمایش های DNA حدود 9 درصد ترک هستند،  در کشور آذربایجان وضع خیلی کمتر از این است.  مردمان آنجا با مرد کشور ایران کاملاً خویشاوند تاریخی هستند،  و هیچ تغییر در قیافه ندارند،  هر چهار پدر بزرگ و مادر بزرگ من از چهار گوشه ایران بودند،  یکی از ترک های زنجان،  یکی از اعراب اهواز،  یکی از فارس های اراک،  و حاج میرزا حسین هم کرد کرمانشاه بود.  وقتی به قیافه بیش از دویست نوه و نتیجه بازمانده آنها نگاه می کنید،  نمی توانید بفهمید رگه های تیره ای و یا خطوط DNA  کدام یک بیشتر به کدام جدش رفته است.

   جالب:  در گذشته ها که گاهی از آنها به ما نزدیک است،  ازدواج و تولید نسل طایفه ای بود،  و زن سالاری در قبایل وجود داشت،  گاه یک زن چند مرد یا شوهر داشت،  و طایفه و قبیله ها به تولید نسل اهمیت بیشتر می داند تا تشکیل خانواده.  درباره این موضوع در تاریخ های موجود کمتر اشاره شده،  درصورتی که بخش های بزرگی از تاریخ را شامل می شود،  و خود بخود دارای تأثیر در تمام موارد بوده است.  همچنین در گذشته مهاجرت جمعی بسیار راحت بود،  که بعلت های مختلف از قبیل،  تغییر آب و هوا،  افزایش رشد جمعیت و کمبود زمین،  اختلاف های مسلکی و غیره انجام می شد.  مهاجر کنندگان در جای جدید،  یا با رضایت باشندگان محل،  یا با زدو خورد و جنگ که بوفور انجام می گرفت،  تغییرات چهره ای را با خود به ارمغان می بردند.

   پرسش:  چرا مدل لباسها و وضع آرایش های مردانه و زنانه،  در دربار های تاریخی،  متفاوت از توده مردم بوده،  و حتی شامل شکل خاص در طبقات درباری است؟

   پاسخ:  همانگونه که همیشه گفته ام،  دوره های تمدنی در هر قاره و هر کشور شرایط خاصی را می طلبید،  این دوره های تاریخی را در ساختار های تاریخی اجتماع نوشته ام.  برای دانستن از وضع البسه و آرایش مردم و دربار دوران سلسله هخامنشیان که در ساختار شاه خدایی از تمدن بودند،  منابع خوب و روشنی در حجاری های تخت جمشید داریم،  برای دوران سازمان قبیله ای حکومت اشکانیان منابع خیلی کم داریم،  برای دوران شبه شاه خدایی محلی شاهنشاهی ساسانیان،  منابع از روی تعدادی کتاب تاریخی و تصویر های ظروف می باشد.  دوران سازمان قبیله ای دینی اولیه اسلامی نیز منابع به نسب زمان کم داریم،  از زمان حکومت صفویه که ایران کم کم وارد تمدن فئودالی می شد،  منابع تاریخی خوبی موجود است،  از همین تاریخ،  دربارها تا آخر پادشاهی قاجار،  شکل خاص از تزئین و آرایش و لباس،  مرتبط با سلسله مراتب داشتند،  هر شخص بنا به جایگاه درباری و حکومتی،  لباس و آرایش مخصوص خود را داشت،  که به مرور بنا به پیشرفت فنی و تجاری تغییراتی حاصل می شد.

      لازم به یاد آوری است،  مردم در هر دوره تمدن و بنا به شرایط دینی و موقعیت جغرافیایی محل زندگی خود،  لباس می پوشیدند و آرایش می کردند،  مثلاً در جنوب ایران و گرما،  با یک لنگ قضیه لباس را سرهم می کردند،  و در شمال بخاطر سرما و رطوبت لباس هایی که تمام بدن را می پوشاند استفاده می کردند،  و امثال قاسم آبادی را ترجیح می دادند.  همچنین همیشه نوع البسه و آرایش مردم عادی با درباریان یا حکومتی ها فرق داشت،  البته حکومتی ها در حالت عادی،  آنچه که مربوط به شرایط دینی بود رعایت می کردند،  ولی البسه رسمی کمتر می پوشیدند.  تاریخ پوشاک و آرایش در ایران را باید آغاز کرد،  بزودی پست ویژه آن را می نویسم.

   توجه:  برای اینکه نتیجه بهتر و علمی تر از چهره های مختلف ایران گرفته شود،  ابتدا باید مناطق جغرافیایی طبیعی ایران را جدا نمود،  من این جدا سازی را در ده ولایت کرده ام،  دوم باید دروغ های تاریخی مانند حملات بیگانگان منجمله اعراب و مغول و غیره را،  که در تاریخ دروغی ایران زیاد است،  کاملاً دور ریخت.  سپس از مردم قابل توجه باشندگان هر شهر این ولایات،  مقدار زیادی عکس گرفته شود،  و اگر امکان دارد آزمایش  DNA انجام گردد.  این برنامه کاری زمان بر و با مخارج است،  ولی در نهایت نتیجه درست علمی،  و قابل ارائه به جوامع تحلیلی و دانشی خواهد بود.

   پرسش و نظر:  در وبلاگتون مطالبی خوندم,  به نظر شما جنگ چالدران دروغ بوده؟  اگر اینجوری فکر می کنید 10 تا 20 کتاب تاریخی دیدم که این جنگ وجود داشته است.  لطفا این مطالب مورد مطالعه قرار دهید:

   1 ــ  غفاری‌فرد، عباسقلی،  تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، ۱۳۸۱ ص ۸۹ تا ۱۰۲.

  2 ــ  تحقیقاتی در ایران عصر صفوی، ص ۱۰۳ -  ۹۲ .

  3 ــ  جهانگشای خاقان، ص ۴۹۴- ۴۹۲ .

  4 ــ  قزلباشان در ایران،  امیرحسین خنجی،  ص ۱۹۴ -  ۱۹ .

  5 ــ  راجر سیوری ایران در عصر صفوی،  چاپ سیزدهم ۱۳۸۴ تهران.

  6 ــ    David Nicolle:  The Janissaries. Osprey, Oxford ۱۹۹۵ .

  7 ــ    Godfrey Goodwin:  The Janissaries. Saqi Books, London ۱۹۹۷ .

   و مطالبی را که در سایت عنوان می کنید لطفا با مرجع بیان کنید،  با سپاس.

   پاسخ:  گرامی،  کتاب هایی که نام بردید من دارم و مطالعه کردم،  از  نظر من آنها درباره جنگ چالدران هیچ واقعیت و تحلیل ندارند،  خود شما لطف فرموده مشروح یک مقاله بنویسید،  تا من در وبلاگ منتشر نماییم.  عزیزم نباید اغفال ترفند های دشمنان تاریخ ایران شد،  خواهشاً حواستان را جمع کنید،  دور و بر ایران پر از دشمن است،  از قدیم بوده اند.  انواع رجز خوانی ها،  دروغها،  شیادی ها،  هم اکنون دارید می بینید.  خواهشاً وبلاگ را با دید دمکرات و آزادی اندیشه و قلم مطالعه فرمایید،  من منابع و کتاب ها و مطلبی را که فکر می کنم دروغ هستند را با نام خودم در وبلاگ نمی نویسم،  شما این زحمت را بکشید،  سپس من آنرا نقد و بررسی خواهم کرد،  جهت اطلاع بیشتر به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.

   پرسش:  نام چنگیز و خود چنگیز ایرانی بوده؟

   پاسخ:  نام چنگیز ایرانی است،  و خود چنگیز تاریخی ایرانی بوده،  برای همین نام چنگیز در اطرافمان زیاد است.

   پرسش و نظر:  راستی اگر شهر اسکندریه را الکساندر یونانی ساخته بود،  پس چرا مصریان بش نگفتند الکساندریه اگر ایرانیان به الکساندر میگفتند اسکندر .... چه لزومی داره مصریان هم همین رو بگن.

   پاسخ:  این را باید از دروغ نویسان تاریخ پرسید،  از قدیم هم گفته اند دروغگو کم حافظه است.

   پرسش:  . . . . خود سانسوری . . .

   پاسخ:  بدلیل شرایط روز از نوشتن این پرسش،  و پاسخ آن،  فعلاً معذورم،  فقط یاد آوری نمایم،  دقت کنید دروغ و پرت و پلا بخورد تان ندهند،  و شما را سرکار نگذارند،  تفرقه و دشمنی بین ملت های قاره کهن ایجاد نکنند ،  تا منافع و منابع ببرند.

   پرسش:  آیا عراق عرب در کار بوده و وجود داشته است؟

   پاسخ:  در هر دوره در ساختار های تاریخی اجتماع،  و متعاقب آن در تاریخ هر کشور،  سرزمینها و استانها نام های متفاوت داشته اند،  مثلا زمان ساسانیان به استان کرمانشاه ایران خراسان می گفتند،  به استان کردستان ایران سیستان می گفتند.  به جنوب کشور عراق و کویت یمن،  و به میانه عراق بابل می گفتند،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.

   نظر:  در مورد سپاهیان خراسان و شکست ساسانیان از آنها و ایرانی بودن یزید و معاویه و مروان بیشتر بنویسید.

   پاسخ:  این خراسان منظور خراسان زمان ساسانیان است،  که همان استان کرمانشاه کنونی است،  که فردوسی هم گفته و نوشته که یزدگرد به خراسان رفت تا از مرز بان مرو کمک بگیرد،  در این باره قبلاً توضیح نوشته ام،  اگر نیافتید جغرافیای تاریخی ایران را بخوانید و پیگیری کنید.  در تاریخ فراوانند حکومت های محلی و خوانین که دائم با هم زدو خورد داشته اند،  تعداد آنها بسیار کمتر از تعداد نام های موجود است،  بسیاری از آنها هم نام بوده اند.  یافتن رد پا و اثر تاریخی واقعی بدور از دروغ هر کدام از آنها کار زمان بر است،  حوصله کنید به ترتیب اولویت به آنها خواهم رسید.

   پرسش:  آیا دو تا اسکندر ما داشته ایم،  1. اسکندری که هخامنشیان را نابود کرد،  2. اسکندری که کراسوس رو لوله کرد،   نبرد آریوبرزن و اسکندر در چه سالی بوده؟  تاریخ دقیق نابودی هخامنشیان و روی کار آمدن اشکانیان کی بوده؟  آیا الکساندر و اسکندر جدا هستند؟

   پاسخ:  پاسخ شما خود یک کتاب است و بطور مشروح در کتاب،  اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست،  آمده است.

   نظر:  با سپاس از انوش گرامی،  فقط خواهشا پاسخ رو به جایی پاس ندید،  به امید پاک سازی تاریخ پر افتخار ایران از دروغ های زیاد و دشمن پسند.  پیروز باشید.

   پاسخ:  بدلیل وسیع و گسترده بودن تاریخ،  و متعاقباً پاسخها،  همیشه مجبورم بخش های اصلی پرسشها را به لینکها بسپارم،  مانند پرسش بالا که پاسخ آن یک کتاب است.

   پرسش:  چرا مولوی گرانقدر از فیلسوفان و پزشکان ایونی مانند جالینوس ستایش میکند،  اگر دانش و خودشان غیر واقعی هستند؟

   پاسخ:  یوآن یا ایون یا یونان یک ساتراپ ایران در زمان حکومت ماد و سلسله هخامنشیان بود،  و بسیاری از دانش های تمام ایران بزرگ و قاره کهن در آنجا گرد آوری شده بود.  البته تعدادی از بزرگان تاریخ یونان دروغ هستند،  ولی این همه آنها را شامل نمی شود.  مشکل من و کلاً تاریخ واقعی ایران با اندیشمندان یونانی نیست،  بلکه مشکل من با دروغ پردازی های غربی است،  که آنها را بیش از اندازه بزرگ کرده و یونانی غربی یا گریسی نامیده اند،  و هلنیسم دروغی را آفریده اند،  و دانش و دست آورد های ایرانی و کل قاره کهن را بنام آنها کرده اند.  همانگونه که در موضوع سازمان ملل و نوروز و کشور افغانستان گفته شد،  جوانان باهوش ایران بشدت در مقابل این نبرد نو پدید،  نیز کوتاه آمده و سرخورده هستند،  البته اول راه این گونه تحقیقات هستیم،  باید حوصله کنید.

   نظر:  یک خبر بد،  سازمان ملل متحد نوروز جمشیدی را به نام افغان ها رقم زده..... نمیدانستیم جمشید هم افغانی بوده؟

   پاسخ:  جمشید در کنار دریای چین پنهان شده بود،  و توسط نیرو های ضحاک کشته شد،  و همانجا دفن شد،  دریای چین دریاچه قم کنونی بوده است،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید.  افغانستان یا اوگان استان یکی از سه ساتراپ سلسله هخامنشیان در کشور افغانستان کنونی بود،  کابل استان، هرات استان،  دو ساتراپ دیگر کشور افغانستان کنونی بودند.  اینکه سازمان ملل متحد یا هر ارگان ایرانی یا بین اللملی مطلبی و چیزی بگوید،  تاریخ را عوض نمی کند،  فقط به جوانان باهوش ایران می گوید:  دیگر دنبال دروغ های تاریخی رفتن بس است،  بخود آیید و بدنبال واقعیت های تاریخی بگردید،   تا دیر و دیر نشده.  باشندگان آن سه ساتراپ تاریخی،  هم میهن های تاریخی ما هستند.

   عکس جام زندگی،  یکی از ارزنده ترین ظروف باستانی ایرانی است،  که چند سال پیش اتفاقی در ارجان بهبان کشف شد.  یک بشقاب مفرغی است،  که پنج ردیف نقش مربوط به آداب و رسوم زندگی آنزمان دارد،  بهمین جهت بنام جام زندگی معروف شد.  در این نقشها بخشی از تاریخ فراموش شده ایلام نقش بسته شده است،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 2851.

   كليك كنيد:  جنگ های مهم تاریخ

   كليك كنيد:  حکومت جهانی چایمریکا

   كليك كنيد:  تاریخ مزدوران بیگانه در ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid  ///     

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir