تعداد ديگري از پرسش و پاسخ ها

   پرسش و پاسخ 13

      تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه هاي املايي و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.

   پرسش:  آیا از موزه شهرستان مراغه و همچنین از آثار باستانی این شهر که می گویند روزگاری یایتخت مغولان بوده بازدید کرده اید و نظرتان در این مورد چیست؟

   پاسخ:  البته پایتخت مفهوم و تعریف خاصی دارد،  مراغه مرکز حکومت ایلخانیان بود،  و بطور کلی قابل تعریف پایتخت نبود.  حکومت ایلخانیان یک حکومت قبیله ای کاملاً ایرانی است،  که در خانات ایرانی از آنها نوشته و بیشتر خواهم نوشت،  و هیچ ربطی به مغول مغولستانی ندارد.  وظیفه جوانان باهوش ایرانی است،   که دروغها را بردارند و شکوه و بزرگی و قدرت ایرانی را از دل واقعیت های تاریخی باز ستانند.

   نظر:  با سلام چرا کتاب هایی مانند کتاب مرحوم دکتر حامی و کتاب کارنامه دروغ فرخزاد در کتابخانه ها و کتابفروشیها پیدا نمی شود،  ولی در مورد الکساندر مقدونی دروغی در کتابخانه ها و کتاب های درسی و حتی مجلات و روزنامه ها نیز یافت میشود.  در ضمن چرا شما و سایر محققین که با شما هم عقیده هستند در یک میزگرد تلویزونی شرکت نمیکنید،  تا تمام ملت که به اینترنت دسترسی ندارند،  و یا به وبلاگ آشنائی ندارند به این همه دروغ پی ببرند،  و یا در مجلات علمی این زمان به مردم یاد آوری نمی کنید،  که وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران را مطالعه نمایند،  من احساس می کنم اگر این کار را بکنید با استقبال زیادی روبرو می شوید.

   انوش:  ضمن سپاس از توجه شما هم میهن عزیز،  بارها درباره قدرت استعمار و امپریالیسم نوشته ام،  نباید آنها را دست کم گرفت،  اگر می خواستند مردم واقعیت ها را بدانند،  دروغی در کار نبود.  امروز و اینک که این پاسخ را می نویسم،  سالگرد یازده سپتامبر است،  هنوز مردم نمی دانند که واقعیت آن چه بوده،  چه برسد به گذشته های تاریک.  در قرن سنت گریزی و آینده بینی بارها نوشته ام،  زمان و قرن تخصص و حرفه ای تر بودن است،  اشخاص حرفه ای خود می دانند و می توانند چگونه بسوی و سمت دانش خود بروند،  نیازی نیست در دوره انقلاب داده ها،  توده های مردم از همه چیز خبر داشته باشند،  در ضمن نمی توان با قدرت و توانایی زیاد رسانه ای امپریالیسم نو مقابله کرد.  بدین منظور ما ملتها باید در دانش های خودمان حرفه ای تر عمل کنیم،  منجمله باید به نشریات علمی تأثیر بگذاریم تا تخصصی تر شوند.  بدین ترتیب و با برنامه های تدوین شده،  که بخشی از آن را در سخن وبلاگ نوشته ام،  می توانیم دشمنان تاریخی ایران را پشت سر بگذاریم.  بمنظور بهتر دانستن این موضوعات،  وبلاگ سازمان آینده بینی را مطالعه و پیگیری نمایید.

   نظر:  سلام و درود بر استاد گرامی از بابت توجه و حسن نظرتان که با توجه به سوالاتم جواب دادید و وقتی که گذاشتید ممنونم و البته شرمنده شما که وقت شریف تان را گرفته و احیانا با ایراد و اشکال هایم باعث ناراحتی شما شده ام.  از بابت جواب هایتان ممنون و البته به اندیشه و نظریات شما و دانش و تجربیات جناب عالی احترام می گذارم.  هر چند در برخی مسائل با هم اختلاف عقیده داریم اما در مسایل مشترک جای کار و همکاری هست.

   انوش:  ضمن سپاس،  نظرها و پرسشها،  و نیز پاسخ های من ویژه یک نفر نیست،  بلکه برای همگان است،  از دید آمار وبلاگ هر پست را در ماه،  حداقل چند صد نفر می بینند یا می خوانند.  در این وبلاگ و کلاً در کار و دانش انوش راوید،  هیچ چیز مخفی یا محرمانه وجود ندارد،  و برای بهبود و بالا بردن آگاهی ها در اینترنت منتشر می شوند.

   نظر و پرسش:  در قضیه زیر مدت ها فکرم را مشغول کرده،  برای بیان منظورم مجبورم مقدمه ای را ذکر کنم.  چنگیز قلمرو خود را بین پسرانش تقسیم کرد،  چین به خان اصلی رسید،  در ایران و جاهای دیگر،  خان های تابع خان بزرگ،  باید به او مالیات می دادند.  در زمان غازان خان او این مالیات را قطع کرد،  و حکومت ایلخانان را کاملا از حکومت خان بزرگ مستقل کرد.  پس از مدتی چینی ها حکومت مغولان را در چین سرنگون کردند،  در ایران نیز پس از فروپاشی ایلخانان و مدتی حکومت ملوک الطوایفی تیمور ظهور کرد،  و توانست مغولستان و هند و روسیه و ایران را بگیرد.  حال می رسم به مطلب مورد نظرم،  می گویند در این زمان حاکم چین برای تیمور پیام فرستاد،  همان مالیات مذکور را که مدتی پرداخته نشده بود،  بپردازد.  البته تیمور هم جوابش را داد و گفت،  نیاز نیست تو برای گرفتن مالیات سفیر بفرستی،  خودمان می آییم.  حال نظر من:

  1 ــ  منطقی است حکومتی که حکومت دیگر را ساقط کرده،  و با آن دشمن است،  و آن را بیگانه می دانسته،  و البته همین طور هم بوده خود را وارث آن بداند!!

  2 ــ  تیمور جانشین ایلخانان نبود،  که مسوول بدهی های آنان شمرده شود.

  3 ــ  این مالیات در زمان ایلخانان و خان بزرگ قطع شده بود،  و در همان زمان منتفی شده بود.

  4 ــ  اصلا با آن همه فتوحات تیمور از مغولستان تا روسیه،  و آن همه کشتار و کله مناره ساختن آن یارو چه طور به خودش جرأت داده... واقعا خنده دار است.

   برایم باور کردنی نیست.  شما چه نظری دارید؟

   انوش: عزیزم،  همین که می گویید،  برایم باور کردنی نیست،  با دانایی نوین به این هم اندیشه کنید،  که همه دروغ و داستان پردازی است.  با کدام مدرک و سند واقعی تیمور کشتار کرده،  در دوران قبایلی آن زمان،  وضع کاملاً با دانش و درک بورژوازی،  که بیشتر این دروغها نوشته شده متفاوت بوده،  در افغانستان قبایلی،  طالبان به هزاره جات حمله کرد،  و آنها نیز بشدت مقابله کردند،  چون قبیله ای بودند،  و درک مردمان قبیله کاملاً متفاوت از درک و اراده ماست،  با این مقابله هزارجاتیها،  بقدری طالبان ضعیف شد،  که با حمله آمریکا،  سریع از پای درآمد.  زیرا طالبان سازمان قبیله ای دینی را فراموش کرده بود،  و به گذشته و تاریخ شاه خدایی دینی بازگشته بود،  و نمی دانستند در تاریخ،  مرحله اجتماعی گذشته نمی تواند به مرحله جدید تر پیروز شود.  برای همین است،  که می گویم تا کسی درکی از ساختار های تاریخی اجتماع نداشته باشد،  نمی تواند رمز تاریخ را کشف کند،  و تاریخ را داستانی و مانند فیلم های کارتون می بیند و می فهمد.

      برای دانستن از چگونگی تفاوت افراد قبیله ای با مردمان غیر قبیله ای،  دیدن سری فیلم مستند قبیله بی بی سی،  و این قبیل را پیشنهاد می کنم.  در ضمن می توانید به دور ایران که هنوز مردمان قدیمی آنها افکار قبیله ای دارند سفر کنید،  و از افراد سن و سال دار آنها کسب اطلاعات و درک قبیله ای نمایید.  تمام اینقبیل اطلاعات بدست آمده را دقیق بنویسید،  و در اینترنت منتشر نمایید.  بعد از زلزله بم مدتی آنجا بودم،  کارگران زیادی از اطراف آن شهر و شهر های هم جوار داشتم،  آنها  تمام دستمزد خود را بدون کمترین برداشتی برای رئیس قبیله می فرستادند،  و رئیس قبیله هم،  خرج همه افراد قبیله و زن و بچه آنها را از درآمد حاصله می داد،  و بسیاری موضوعات جالب دیگر شنیدم.  آنها می گفتند اگر رئیس قبیله بگوید،  با کسی دشمنی کنند یا بجنگند،  آنها همین کار را بدون پرسو جو می کردند.

      قبایل دو نوع هستند،  یکجا نشین و کوچ نشین،  ایرانیها قبیل از اولین انقلاب بورژوازی مشروطیت،  بیشتر قبیله ای بودند،  و قبل از اینکه مجلس اول شورای ملی شناسنامه و نام فامیل را تصویب کند،  مردم را با نام قبیله اشان می شناختند.  بیشتر مردم ایران در طول تاریخ قبایل یکجا نشین بودند،  که تقریباً هر کدام قلعه ای داشتند،  و مردم درون قلعه زندگی می کردند،   نمونه آنرا در قلعه بیاضه نوشته ام.  قبیل از حکومت اشکانیان و مجلس مهستان،  قبایل ایرانی پراکنده بودند،  و هر قبیله مستقل عمل می کرد،  و براحتی توسط یک قدرت آسیب پذیر بودند.  برای همین داریوش بزرگ  در کتیبه بیستون از نفوذ و نابودی دشمنان بسیاری نوشته است.  یک دوره تاریک تاریخی از پایان سلسله هخامنشیان تا مجلس مهستان بوجود آمد،  و باعث شد اسکندر مقدونی و سلوکی را در آن جای دهند.  ولی در واقع این دوره مهمی از رشد و تکامل تاریخ اجتماعی و گذر تاریخی ایران بود،  و ایران بزرگ وارد تمدن سازمان قبیله ای شد،  یعنی قبایل ایرانی با یکدیگر پیمانی بستد،  که در یک سازمان باشند،  تا دیگر هیچ دشمنی و تفرقه اساسی بین آنها بوجود نیاید،  و در مقابل هر دشمنی با هم دست اتحاد داشته باشند.

      حکومت ایلخانیان یک حکومت قبیله ای کاملاً ایرانی است،  که در خانات ایرانی از آنها نوشته و بیشتر خواهم نوشت،  و هیچ ربطی به مغول مغولستانی ندارد.  وظیفه جوانان باهوش ایرانی است،  که دروغها را بردارند و شکوه و بزرگی و قدرت ایرانی را از دل واقعیت های تاریخی باز ستانند.  چه خان و چه پادشاه و غیره،  که در رأس حکومتی یا سازمانی قرار می گیرند،  برای بزرگ نمایی رجز خوانی هایی می کنند،  نمونه آنهم امروزه زیاد دیده می شود،  و دروغ نویسان تاریخی،  اینقبیل گفته ها را در تاریخ جا زده و بخورد سادگان می دهند.  در ضمن حکومت مغولی چنگیزی در چین یک دروغ بدون مدرک و سند است،  که در تاریخ سنتی چین هیچ اشاره ای به آن نشده است،  فقط در جنگ و گریز های قبیله ای،  گاهی شمال چین بدست قبایل مغول می افتاد، آنها هم توانایی اجرای حکومت ایلاتی نداشتند،  چه برسد به امپراتوری مغولی که از ایران هم مالیات بخواهد.

   پرسش:  مطلبی را که گفتید آن خانم استاد دانشگاه هندوستان در وبلاگ شما نوشته پیدا نکردم،  کجاست؟

   پاسخ:  بطور عمومی در پست های وبلاگ،  از هیچ شخص نام نمی برم،  دانش و تحقیقات علمی در هر اندازه،  فقط برای علم است نه به نام شخص.  چند تا از پرسش و پاسخ های 12 از ایشان بود،  که با ایمیل ارسال کرده بودند،  و از انگلیسی به فارسی ترجمه کردم و پست نمودم.  مانند:  نوشته بودند تحقفیقات زیادی در باره دروغ حمله اعراب دارند،  نوشتم یا در اینترنت منتشر کنید،  یا برای من بفرستید من در اینترنت منتشر کنم.

   خلاصه نظر:  چنگیز و اعراب با گرفتن مراکز توانستند به ایران حاکم شوند،  مانند ناپلئون و روسیه و اروپا.

   انوش:  در هر زمان و دوره،  بود و نبود، زندگي و مرگ مردمان تحت شرايط ساختار تاریخ اجتماعی قرار داشته و دارد،  در زمان دروغ حمله اعراب ايرانيها در سازمان قبيله ای و در زمان دروغ حمله مغول در سازمان قبیله ای دینی قرار داشتند.  در آن  دوره های تاریخ اجتماعی،  نمي توانست يك مركز استان تعيين كنند ادامه حيات قبيله و ملت باشد.  روستا هاي قبيله اي انرژي حكومت ها و شهر ها را مي دادند.   دوره ناپلئون اروپا در دوران بورژوازي بود،  و پايتخت مغز بود،  و در جنگ دوم جهاني هم با اندكي تفاوت چنين بود.  در اين باره بزودي بيشتر مي نويسم،  لطفاً ساختارهاي تاريخي اجتماع و لينك هاي مربوطه را بدقت بخوانيد.

   پرسش:  مطالب شما در خصوص دروغ‌هاي تاريخ طبري را ملاحظه كردم.  آيا تحقيق جامع درباره‌ صحت و سقم تاريخ طبري سراغ داريد كه معرفي نماييد؟

   پاسخ:  خیر،  بصورت کلی نمی دانم،  تا این تاریخ در جستجو های اینترنتی هم،  تحقیق جامع در باره کتاب های دروغی منجمله تاریخ طبری ندیدم.  درک و دانستن این گونه دروغها تازگی دارد،  قبل از اینترنت اگر کسی حرفی داشت نمی توانست خوب بگوید،  مخصوصاً  که استعمار و امپریالیسم سابق هم دور دروغ های تاریخ خط قرمز داشتند.  اما امروزه از آغاز قرن 21 و با پیدایش امپریالیسم نو،  دروغ های تاریخ برایشان کم اهمیت شده،  و خط قرمز هم کم رنگ گردیده است،  که اینک ما می توانیم براحتی در باره آنها بنویسیم و بگوییم.  می دانم در آینده گرایش دروغ های تاریخ همه گیر حرفه ای می شود،  و تحقیقها و تحلیل های گسترده ای انجام خواهد شد.  در ضمن بگویم،  با خواندن کتاب به راحتی می توانید دروغ بودن هر جمله را متوجه شوید،  و نیازی به تحقیق و تحلیل جامع نیست.

   پرسش:  آیا شما با مکاتب نوین تاریخ نگاری جهان آشنایی دارید؟  بویژه از مکتب تاریخ نگاری آنال چه میدانید؟  روش تحلیل تاریخی شما مبتنی بر اصول کدام یک از مکتب های تاریخ نگاری جهان است؟

   پاسخ:  درباره مکتب های تاریخ نگاری،  در انواع تاریخ نگاری نوشته ام،  برای دانستن از تحلیل های تاریخی من به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.

   عکس خرابه های شهر قدیمی جندق و یک مرد مهربان جندقی،  مشروح در بیابان های تاریخی ایران،  عکس شماره 428.

   كليك كنيد:  تاریخ گنج جویی در ایران

   كليك كنيد:  ماجرا های خواندنی تاریخی

   كليك كنيد:  تاریخ ورود نام های عربی به ایران

    توجه:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid ///    

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،    http://ravid.ir

 پرسش و پاسخ 12

   پرسش و پاسخ 12 تاريخ و تاريخ اجتماعي

      تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل حذف گرديده اند.

   پرسش:  من تحصيلات بالايي در تاريخ دارم،  درباره دروغ حمله اعراب به هم دوره اي هايم مي گويم،  ولي باور نمي كنند!  چگونه بايد با آنها برخورد نمايم،  تا دروغ هاي تاريخ را باور داشته باشند؟

   پاسخ:  در اين باره چند بار توضيح نوشته ام،  برداشت پانصد سال دروغ در تاريخ،  كه به اندازه هزاران سال بوده،  زمان و حوصله مي خواهد.  در ابتدا فقط اشخاصي كه ذهن پيشرو علمي تاريخي دارند،  مي توانند آنها را درك نمايند،  داشتن مدرك و اسم و رسم دليل ذهن پيشرو علمي نمي باشد.

   پرسش:  چنانچه ممکن است بیوگرافی و سابقه کار علمی و پژوهشی تان را کامل بیان کنید.

   پاسخ:  آنچه که برای عموم لازم است،  در سخن وبلاگ و پروفایل وبلاگ نوشته ام،  درصورتیکه برای طرح و کار ویژه ای می خواهید،  خواهشاً نوع و دلیل آنرا بنویسید،  تا خصوصی ارسال نمایم.

   پرسش:  آيا من مي توانم وبلاگ شما را ترجمه نمايم؟

   پاسخ:  بله،  هر بخشي را كه تمايل داشتيد،  مي توانيد به هر زباني ترجمه نماييد.  چند بار كه اينترنت گردي نمودم،  ديدم پست هايي از وبلاگ را به زبان هاي روسي و ارمني ترجمه كرده اند،  بدون اينكه من در جريان باشم،  در وب هايي قرار داده بودند،  كه باعث خوشحالي من شد.

   پرسش:  من مداركي از دروغ حمله اعراب دارم با آنها چكار كنم؟

   پاسخ:  در صورت امكان در اينترنت منتشر نماييد،  و آدرس آنرا هم بمن بدهيد،  يا براي من بفرستيد،  تا من آنها را در اينترنت منتشر نمايم.  همانگنه كه بارها گفته و نوشته ام،  برداشت اينهمه دروغ،  كه حاصل قرنها دروغ پردازان حرفه اي بوده،  كار يك نفر و چند نفر نيست،  بلكه بسياري از اهل دانش،  كه ذهن پيشرو علمي تاريخي دارند را مي طلبد.  اين اشخاص يافتن و گرد آوري اطلاعات و دانش يكديگر را،  فقط مي توانند در اينترنت بيابند.

   پرسش:  مطالب وبلاگ شما خيلي مفيد است،  چرا در راديو يا تلويزيوني برنامه نمي گيريد؟

   پاسخ:  اين وبلاگ فقط براي اشخاصي مي باشد،  كه ذهن پيشرو علمي تاريخي دارند،  و اين اشخاص همگي در اينترنت هستند،  و براحتي وبلاگ را پيگيري مي كنند.

   پرسش:  اگر همين دروغها را به عنوان تاريخ داشته باشيم،  و قبول نماييم،  مگر چه مي شود؟

   پاسخ:  در اين باره چند بار توضيح نوشته ام،  تاريخ و تاريخ اجتماعي هم علمي مانند تمام علوم است،  و بايد آنرا با ديد علمي نگاه كرد.  در صورتيكه دروغها را بجاي تاريخ قبول داشته باشيم،  برنامه نويسان و نقشه كشان اقتصادي، اجتماعي، سياسي، در دريافت داده ها و تحليل هايشان اشتباه مي كنند،  و بر اساس اين اشتباه خسارات سنگين به كل بشريت مي خورد.  نمونه هاي آن براحتي ديده مي شود،  مانند صدام كه فكر مي كرد نبرد قادسيه واقعي است،  و به ايران حمله نمود،  خود و ملت عراق را بيچاره كرد،  همچنين كلي هم وطن عزيز من هم جان باختند و شهيد شدند.  يا آمريكا كه فكر مي كرد،  حمله و پيروزي راحت اسكندر مقدوني واقعي است،  به افغانستان و عراق لشكر كشيد،  و دردسر بزرگ جهاني ايجاد كرد.  گذشته و بويژه زمان قدرت استعماري انگليس،  كارگزاران استعمار انگيس مي دانستند،  كه اينها همه دروغ تاريخ است،  برنامه هاي خود را بر اساس اين دروغها نمي چيدند،  بهمين جهت هم بسيار موفق بودند.  ولي از ابتداي قرن 20 آلمان و روسيه و بسياري از سياستمداران قدرت هاي ديگر جهان،  با درس هاي دروغ هاي تاريخي آموزش ديده بودند،  و نمي دانستند كه دروغ است.  هيتلر و دارو دسته او،  بگمان همان دروغ هاي تاريخي برنامه ريختند،  و جهان را به نابودي كشاندند.  پس وظيفه مهم يك تاريخ دان اين است،  واقعيت ها را بيابد و بگويد،  تا جهان را نجات دهد،  كه بدنبال طرح هايي كه بر اساس دروغ است نروند.  به زباني روشن،  يك تاريخ دان و تاريخ نويس،  ممكن است در گوشه اي مانند چلاسر و جل نشسته باشد،  ولي كار مهمي مي كند،  و با افشاي دروغها و نوشتن واقعيت هاي تاريخي،  راهي نوين را در جهان مي گشايد.

   پرسش:  چرا عده اي در راديو و تلويزيون هاي فارسي زبان خارجي،  از حمله و كشتار و غارت اعراب در اين مي گويند،  آنهم با هيجان تمام كه انگار همين چند روز پيش بوده؟

   پاسخ:  در اين باره چند بار نوشته ام،  اينها همه در ادامه روش استعماري انگليس مي باشد،  كه مي خواهد بين ملت هاي ايراني و عربي و تركي و غيره دشمني ايجاد نمايد،  تا محيط را آلوده نمايند و نفت و گاز سيد كنند.  در اين ميان عده اي ساده دل ايراني هم،  كه غرق در دروغ هاي تاريخي هستند،  با حرات تمام بدون درك از نقشه هاي استعمار و امپرياليسم،  بدنبال طرح آنان مي دوند.  همانگونه كه در قبلا نوشتم وظيفه يك تاريخ دان واقعي اين است،  كه با افشاي دروغ و دروغگويي،  ايران و جهان را از جنگ خونبار و نابود كنند نجات دهد.  آنها با چاشني هاي ملي و ميهني،  مانند اينكه دارند شاهنامه فردوسي را مي خوانند،  بشدت به اغفال و شستشوي مغزي سادگان،  و نيز سعي در ايجاد خلل انديشه برنامه نويسان سياسي و اجتماعي ايران و قاره كهن مي كنند.

   پرسش:  در مورد مراغه و آثار انجا که میگویند مغولی است،  چیست؟  و آیا از این شهر بازدید نموده و موزه آنجا را دیده اید،  و ضمنا میگویند قبر مادر هولاگو در یک مدرسه قرار دارد.

   پاسخ:  حدود ده سال پيش بخشي از يك پروژه را در مراغه داشتم،  آثار بجاي مانده كه مي گويند مربوط به مغول مغولستان است،  همگي متعلق به خانات ايراني مي باشند،  و هيچ كدام نشان و اثري از مغول مغولستاني ندارند.  از اينكه مي گويند اينجا و آنجا از اين و آن است،  بي خيال،  اسناد و مدارك واقعي چه مي گويند و كجا هستند مهم است.

   پرسش:  آيا مي خواهند با دروغ حمله اعراب تمام مشكلات امروزه را،  به گردن اين حمله و اعراب 1300 سال پيش اندازند؟

   پاسخ:  شايد،  البته بررسي اين پرسش نيازمند كار و تحقيق در زمينه هاي سياسي و اجتماعي خاص است،  كه گمان نكنم به آن بپردازم.

   پرسش:  چرا بعضي مانند آقاي ... در گفته هاي سياسي و اجتماعي خودشان،  دائم از حمله اعراب و مغول مي گويند؟

   پاسخ:  ممكن است چند علت داشته باشد،  شايد براي اين باشد كه مي خواهند مشكلات و كم كاري هاي حكومت هاي تاريخي را بگرد آنها بياندازند،  شايد ذهن هاي هوشيار پيشرو علمي ندارند،  تا به دنياي امروزه و واقعي بيايند و بررسي كنند،  شايد كتابها و نوشته هاي در آن باره دارند،  و نمي توانند آنها را دروغ بگويند،  و يا موضوعات ديگري است.

   پرسش:  نوشته ايد كه تاريخ را بايد فرهنگستان تاريخ بنويسد،  چگونه مي شود؟

   پاسخ:  جوانان داراي ذهن هاي پيشرو علمي در هر رشته،  كه هوش و تحصيلات و تخصص دارند،  بايد بتوانند روش هاي مناسب ايجاد فرهنگستان هاي علمي منجمله تاريخ را بيابند.  در ادامه تمدن نوين،  اين فرهنگستان هاي مستقل علمي هستند،  كه بايد نتيجه تحقيقات علم و دانش را تأييد موقت كنند.  مثلاً در تاريخ امروزه كه مي خوانيم،  تقريباً تمام نوشته ها،  نظرات شخصي نويسندگان آنها مي باشند،  و هيچ كدام توسط يك فرهنگستان مستقل تاريخ،  كه هيئت علمي آن توسط دانشوران حرفه اي تاريخ و تاريخ اجتماعي باشد،  در محيط دمكرات علمي تعيين نشده است. 

   آغاز نظر و پرسش هاي يك نفر از هم ميهنان:

   نظر:  از جواب تان ممنونم ولی متاسفانه جواب های شما قانع کننده نبود،  این که من نوشتم حرف های شما در مورد حمله اسکندر و مغول جالب است،  به معنای تایید صد در صد آن نبود،  و برای شما ایجاد سوء تفاهم شد،  که به نظر من هم همه یا نیمی از تاریخ دروغ است،  ولی من مقداری برای آن مشخص نکرده بودم  وشاید یک درصد احتمال می دادم.

   پاسخ:  در علم و تحقيق متأسفانه نداريم،  بايد براي بدست آوردن نتيجه خواست نظريه و تحليل خود،  كار و تعليل بيشتر و بيشتر نمود،  قرار نيست كه گفته ها و نوشته هاي من مورد نظر و تأييد شما باشد،  اين وبلاگ سبك كار و طرح جديدي در تاريخ و تاريخ اجتماعي باز نموده،  و پاياني براي قانع شدن در علم متصور نيست.  چه سوء تفاهمي،  همانقدر كه متخصصين در فكر و انديشه تحقيق دوباره براي تاريخ رفته اند،  نيمي از كار تاريخي نويسي نوين انجام يافته است،  شايد در صد نتيجه نهايي علمي بودن اين وبلاگ،  هنوز براي من بسيار پائين باشد،  ولي دليلي نيست كه تحقيق و تعليل و تحليل را ادامه ندهم.

   پرسش:  آیا شما در این قضیه و این حرکت تنها هستید،  یا جمعی با شما همکاری می کنند؟

   پاسخ:  پاسخ در سخن وبلاگ.

   پرسش:  آیا استادان دانشگاه و محققان و صاحب نظران هم نظر شما را تایید می کنند،  و آیا از همکاری و هم فکری آنان بهره می برید؟

   پاسخ:  در اينترنت بگرديد و بيابيد كه چه مقدار اين نظريه را تأييد و يا حمايت مي كنند،  خودم آمارش را در نظرات وبلاگ و اينترنت مي يابم.  در ضمن من از هم فكري هر شخصي كه نظري و پرسش دارد بهره مي برم،  و تعداد و زمان براي آن مطرح نيست.

   نظر:  این حرکت عظیم به صورت فردی ممکن نیست،  یعنی این که یک باره فردی بیاید و این همه از تاریخ را انکار کند؛  حمله ی اسکندر اعراب مسلمان حمله ی چنگیز و... مطمئن باشید،  اگر تنها باشید،  حرکت شما شکست خورده است.  افراد زیادی آمده اند و خیلی از چیزها را منکر شده اند و حرف هایی زده اند ولی راه به جایی نبرده اند.

   پاسخ:  هميشه كسي بخشي از يك كار علمي را شروع مي كند،  و كس ديگر در جايي و زماني دگر ادامه مي دهد،  تا اينكه علم به اينجا رسيده و ادامه خواهد داشت،  آغاز نظريه اين وبلاگ،  مربوط به دانش خانوادگي است،  به راه راستي ايراني مراجعه شود.  بارها نوشته ام،  تاريخ در جاي واقعي خودش قرار گرفته،  و بحث علمي در سرمايه گذاري و توليد،  يا خريد و فروش كالايي نيست،  كه شكست و ناكامي داشته باشد.

   نظر:  من نگفتم که شما تیمور را انکار کرده اید،  بلکه منظورم همان کشور گشایی های او بود،  و شما منبع آن را سر جان ملکم نوشته بودید،  من هم گفتم منبع ما فقط او نیست شما در جواب،  لینکی در مورد منابع دروغین گذاشته بودید،  اما در آن فقط به تاریخ طبری و جهانگشای جوینی اشاره کرده اید،  پس این همه منبع مثل تاریخ بلعمی،  جامع التواریخ خواجه رشید الدین،  سیاست نامه خواجه نظام الملک،  مجمع التواریخ،  و القصص تاریخ بیهقی،  تاریخ گردیزی و بسیاری منابع تاریخی و کتاب های ادبی و دیوان های اشعار،  که این ها  نیز خود منابعی هستند چه می شود؟!

   پاسخ:  بخش دروغ نامه هايي بنام كتاب را به مرور ادامه مي دهم،  ولي همان گونه كه بارها گفته و نوشته ام،  اين اشاره اي براي اين است،  كه محقيق و متخصصين ذهن هاي پويا سبك كار و روش نوين در تاريخ نويسي و تاريخ خواني را بيابند،  و چشم و گوش بسته و به راحتي چيزي و مطلبي را نپذيرند.  همچنين بارها تكرار كرده ام،  كه ادامه تحقيق اين نظريه،  كار علمي تحقيقي و تعليلي و تحليلي جوانان باهوش موافق و مخالف نظريه را مي طلبد.  ترك كردن و فراري دادن از دست شستشوي فكري آموزش هاي سنتي قرن توليد انبوه زمان مي برد،  كه ديگر كسي پيدا نشود بگويد،  از اين نظريه خوشم آمد يا بدم آمد،  فهميدم يا نفهميدم و اينقبيل،  بلكه هر شخص بنا به علاقه و تخصص خود،  اقدام به كار و ايجاد سبك نوين نمايد،  و ايران را بسوي تمدن جديدي كنترل انرژي ببرد.

   نظر:  شما در جواب من و احساس خطری که در مورد انکار راستی های تاریخ به دست نا اهلان داشتم نوشته اید: ایرادی ندارد ؟؟!!

   پاسخ:  چه ايرادي دارد؟،  تاريخ واقعي در جاي خودش قرار دارد،  در تاريخ بسياري با دروغ هاي تاريخي جنگ ها و كشتار ها راه انداختند.  ولي اين زمان با وجود امكانات وسيع اطلااتي و ارتباطي براحتي مي توان دروغها را افشا نمود،  و مچ دروغگو را گرفت.  ولي اين كار فقط از عهده و توانايي مردمان كشور هايي بر مي آيد،  كه جوانان باهوش دارند،  و مي توانند دروغها را سريع درك كنند،  و با اين همه امكانات استعمار و امپرياليسم،  و بويژه امپرياليسم نو مقابله نمايند.  در غير اينصورت صدمات سخت و جبران نا پذيري به آن كشور خواهد خورد،  در هر صورت تأثيري به كار تحقيقات نوين علمي حرفه اي ها وارد نمي شود،  و در جا و زمان خودش ادامه مي يابد.

   پرسش:  شما می گویید مغول حمله نکرده،  پس در مدت هشت دهه حکومت ایلخانی چه کسی بر ایران حکومت می کرده؟  و همین طور در زمان حکومت اعراب؟  اگر عرب حمله نکرده پس اسلام چگونه وارد ایران شده (نه این که حتما باید از راه حمله این اتفاق می افتاده نه؛  منظور این است که اگر حمله ای نبوده پس جریان ورود اسلام به چه شکل بوده جواب شما برای این چیست؟) حکومت های بنی عباس و بنی امیه چگونه در ایران حکومت می کرده اند؟  تکلیف این همه واژه های عربی در زبان فارسی چیست؟  شما به این ها جواب درستی نمی دهید؟  و مشکل کسانی از این دست مثل شما که به تاریخ به حالت کلی می نگرند،  همین است شاید انکار خیلی از مسایل تاریخ راحت باشد،  ولی چه جایگزینی برای آنها داریم؟

   پاسخ:  از اين پرسشها معلوم است،  كه وبلاگ را نخواند و يا دقت نداشتيد،  ايلخانيان همان خانات ايراني هستند،  نه مغول مغولستاني،  كتابها و حاشيه هاي بي سند و مدرك نوشته شده توسط چهره ها و عوامل استعمار را به تحليل بگيريد.  به تاريخ دين  آئين در ايران و تاريخ ورود نام هاي عربي به ايران و بسياري از پست هاي ديگر وبلاگ مراجعه شود.  همانگونه كه چند بار نوشته ام،  علم  را نمي توان بصورت يك آمپول به اشخاص تزريق كرد،  بايد با حوصله و زمان،  كار و مطالعه و تحقيق نمود. 

   نظر و پرسش:  چرا چگونه و چه کسانی تاریخ های دروغین را نوشته اند،  آیا ما می توانیم امروز برای نسل آینده بنویسیم که در لیبی جنگ داخلی اتفاق نیفتاده،  که تصور می کنیم در گذشته نیز یک عده تاریخ های دروغین را برای گول زدن نسل آینده به خورد مردم زمان خود داده اند،  و آن ها هم پذیرفته اند؟  اگر به راحتی این دروغ ها را بافته اند،  چرا بیش تر از این ننوشته اند،  آیا  نمی توانسته اند؟  پس چرا امروز ما حجاری از زانو زدن امپراتور روم در برابر شاهنشاه ایران داریم؟

   پاسخ:  پاسخ به فراواني در ميان مطالب وبلاگ مي باشد،  شما مي خواهيد واقعيتها را با دروغ در هم آميزيد و بگوييد كه من نوشته و گفته ام.  اگر در جايي كار من كم بود،  شما خود ادامه دهيد و كم بيش آن را بيابيد،  حتماً من كه نبايد بجاي شما تمام پاسخ هاي تاريخ را بيابم و بگويم،  پس ذهن و هوش و درس هايي كه خوانده ايد چه مي شود.

   نظر:  به نظر من حرف های شما از جنس حرف های دشمنان است،  با این فرق که آن ها افتخارات را می کوبند،  و شما شکست ها را،  ولی در نتیجه به یک مقصد می رسید.  البته باز هم می گویم شما فرد ایران دوستی هستید،  و این از مطالب و نوشته های شما پیداست ضمن این که باز هم می گویم مطالب تان در مورد اسکندر و اعراب و مغول جالب است،  ولی من تایید نمی کنم،  که این ها نبوده اند.  جالب بودنش از این جهت است،  که در برخی جاها احتمال نوعی بزرگ نمایی هست،  از جمله مثلا در تاریخ طبری نیز برخی محققان اعتقاد دارند،  که در مورد نبرد های اعراب اغراق کرده،  و آمار بالایی از کشته های ایرانی داده است،  و همین دست آویزی برای برخی ملی گرایان تندرو ضد اسلامی شده است.

      ما امروز با دزدان تاریخی زیادی سر و کله می زنیم،  همان طور که یک دزد در کارش منطق و رو در بایستی نمی شناسد،  دزدان تاریخ نیز این گونه اند،  و چنان دروغ هایی می بافند،  که خود در حد لطیفه خنده دار و مایه تمسخر است.  ولی دزد که حیا ندارد و دریدگی و هوچی بازی و غربتی گری را پیشه خود ساخته،  نمونه اش انواع پان ها می باشد،  از جمله پان ترک ها مثلا ترک دانستن سومری ها،  بافتن سابقه چند هزار ساله برای ترکان در ایران.  انکار اصالت آریایی و ایرانی آذربایجانی ها،  پیوند دادن آذربایجانی ها به ترکان چین و از جمله مربوط کردن آذربایجانی ها،  به ماساژت ها و این که سرزمین ماساژت همین آذربایجان بوده!!  و کوروش با آذربایجانی ها جنگیده!!  و دیگر چرندیات مضحک دیگر بدون هیچگونه پشتوانه تاریخی.  حال در این موقعیت شما می آیید و می گویید،  اسکندر حمله نکرده،  نبرد ملازگرد نبوده اعراب حمله نکرده اند،  مغول حمله نکرده است تیمور آن کارها را انجام نداده است.  این ها که به راحتی این دروغ ها را می بافته اند،  کافیست این حرف ها را هم بشنوند،  آن وقت است که می گویند،  جمهوری اسلامی نبوده است،  ایرانیان مسلمان نیستند ابن سینا و سعدی و حافظ و ... افتخارات ایران نیستند و....

      همین طور هم شده کافیست حرف های برخی که افتخارات ایران و تمدن ایران پیش از اسلام را زیر سوال برده اند،  و کسانی که اسلام و شیعه را زیر سوال برده اند،  و حرف های شما را کنار هم بگذاریم آن وقت این پازل کامل می شود،  و معنا پیدا می کند و می بینیم هیچ چیز وجود ندارد،  اصلا هستی وجو ندارد!!  زرتشت نبوده،  کوروش نبوده،  آریایی ها نبوده اند،  سلمان و ابومسلم خراسانی وجود نداشته اند، مسلمانان حمله نکرده اند،  و تمام نبردها دروغ است،  حمله مغول و حکومت ایلخانی نبوده اند،  کشور گشایی ها و حکومت تیمور دورغ است؟  پس چه چیزی راست است؟  ضمن این که انکار حمله اسکندر و قبایل ترک و مغول به نظر شما انکار جنایات آن ها و رو سفید کردن شان نیست؟

   پاسخ:  بمنظور نگهداري و نگهباني آزادي انديشه و قلم،  به نظر شما احترام مي گذارم،  و نوشته شما را محفوظ داشته،  و تمام آنرا كپي پيس نموده ام.  اما كاملاً پيداست جوان احساسي هستيد،  و همان گونه كه در بالا نوشتم،  وبلاگ را نخوانده يا دقت نداشته ايد.  پراي بارها و بارها تكرا مي كنم،  تاريخ و تاريخ اجتماعي يك علم از جغرافيا ـ تاريخ است،  اگر تاريخ را علمي نبينيم،  و دروغها را تمام دانش تاريخ يشماريم،  مورد سوء استفاده قرار مي گيرد،  و آنوقت همان مي شود كه در بالا نوشته ام.  با دروغ هاي بي سند و مدرك واقعي تاريخ است،  كه عده اي مي توانند دروغ هاي بي سند بيشتري بگويند،  و در سياست بازي يكديگر را دروغگو در تاريخ گويند.  اميد است جوانان با هوش ايراني،  تا دير نشده بخود آيند،  و جملگي سريع نسبت به برداشت دروغها،  و رفتن بسوي واقعيت هاي تاريخي و اجتماعي گام بردارند.

   پايان بخش دوم نظر و پرسش هاي يك هم ميهن.

   عكس يكي از نقشه امپرياليسم براي قاره كهن،  مشروح در يكي از پست هاي ايران و ايرانيان،  عكس شماره 4125.

   كليك كنيد:  خليج فارس

   كليك كنيد:  تاريخ زبان فارسي

   كليك كنيد:  تاريخ شهر هاي باستاني ايران

    توجه:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid ///    

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،    http://ravid.ir

 پرسش و پاسخ 11

   پرسش و پاسخ 11

      تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل حذف گرديده اند.

   نظر و پرسش:  شیوه نگارش و ارایه مطالبتون  سعی در القا نظرات خودتان دارد، در قسمت اسکندر گفتید که هرودوت سه قرن بعد از اسکندر به نگارش این رخداد پرداخته است،  در صورتی که ایشان پیش از اسکندر می زیسته اند.  ضمنا بهتر است به جای نوشتن مطالب تلگرافی به انتشار منابع آکادمیک بپردازید.

   پاسخ:  اين نظر يك فرد بي نام نشان و معلوم الحال و صفت،  و گويا مخالف واقعيت هاي تاريخ ايران است،   كه مغرضانه به هزاران صفحه و لينك هاي وبلاگ نوشته مطالب تلگرافي.  در سر و ابتداي وبلاگ نوشته ام،  مجموعه نظرها و مقاله هاي شخصي،   بنابر اين ايراد شما نسبت به منظور وبلاگ بي معني است.  شما فرد بي نام نشان اشتباه مي كنيد،  کتاب هرودوت سه قرن بعد از اسكندر نوشه شده است،  به تاريخ معركه گيري مراجعه نماييد.  در سخن وبلاگ نوشته ام،  اين وبلاگ براي رد و نقد منابع آكادميك است،  كه براساس دروغ هاي تاريخ و بدون استفاده از دانش جغرافيا ـ تاريخ نوشته شده اند.  نمونه كار هاي آكادميك استفاده از دروغ نامه هايي بنام كتاب تاريخ و يا استفاده از دروغ هاي هرودوت است،  هرچه هردودت گفته فقط دروغ بافي است،  او نه تنها درباره تاريخ ايران پرت و پلا گفته،  درباره تاريخ همه سرزمين هايي كه نام آنها به گوشش خورده،  شمال آفريقا و اروپا و غيره،  كلي دروغ سرهم كرده،  و اين شده منابع آكادميك.  براي اين موضوعات بارها در وبلاگ توضيح نوشته ام،  با مطالعه و پيگيري وبلاگ متوجه خواهيد شد.

   پرسش:  مطلب زمين ما و ترجمه فارسی آن چگونه و از كجاست؟  معنی دقیق کلمات فارسی به کار رفته در آن مانند:  باشندگان، آب خست و...  از كدام فرهنگستان است؟

در راستاي اين مطلب،  «پرهام» یعنی چی و از كدام منبع مي باشد،  معاني مختلفي از آن در فرهنگها ديده مي شود؟  در مستند زمين ما مي گويد:  «ولی آدم از یکسو وابسته به نیروی خود است،  و از سویی محتاج به آنچه که پرهام به آدم می دهد.»

   پاسخ:  مطلب زمين ما،  بر گرفته از مستند زمين ما مي باشد،  اين مستند و بسياري از مستند هاي ديگر در تلويزيون ماهواره اي كهكشان نشان داده مي شود.  تلويزيون فوق در راستاي حفظ و نگهداري زمين و طبيعت مي باشد،  بسياري از افراد مهم جهان در اين را گام بر مي دارند،  و مخارج آن را تأمين مي كنند.  ترجمه هاي تمام مستند هاي اين شبكه به زبان پارسي است،  كه در آن دو منظور رعايت شده،  ابتدا براي تمام مردم فارسي زبان از غرب ايران تا شرق كاشغر قابل فهم باشد،  دوم خط تاريخي مرزي و فرهنگي زباني شناخته شود،  و مشخص گردد كدام ملتها در نگهباني آنچه كه پرهام داده كوشا هستند.  ديدن هوشيارانه تمام فيلم هاي اين شبكه را پيشنهاد مي كنم،  البته با نقد و بررسي دقيق آنها،  در ضمن ما ايراني ها خود بايد واژه ها را بر گزينم،  نه اينكه از خارج در فيلمها به ما بگويند.

      پرهام، پراهام،  نام فرشته اي،  به معني دارند مهر و جان و مال و همه چيز كه از بخشندگي است،  در ادبيات تاريخي ايران كمتر به عنوان خداوند يا فرشتگان وابسته به آن ياد شده است،  اما در بسياري از مراسم ديني و فرقه اي هندوستان،  ضمن رقص و آواز و سرود از پرهام تقاضاي مهر و سلامتي و غيره دارند.  همانگونه كه بارها گفته و نوشته ام،  در قرن جديد لازم است براي هر چيز و هر واژه،  تعريف و تفسير واضح در فرهنگستان نوين مربوطه نوشته شود.  اينكار از عهده يك يا چند نفر با بودجه مشخص دولتي خارج است،  جوانان باهوش ايراني خود بايد بهترين شيوه را بيابند.

   عكس مراسم فرقه اي مهر بابا در هندوستان ژوئن 2011،   در اين مراسم از پرهام بجاي اهورامزدا و يا خداوند يا الله،  تقاضاي سلامتي و مهر ورزي و غيره دارند،  عكس شماره 4430.

   پرسش:  عكس كلاس اول دبستان شما را ديدم،  آيا نام دبستان يادتان هست؟

   پاسخ:  دبستان ملي (غير انتفاعي) فريد،  كه در خيابان ضلع شمالي پادگان عشرت آباد قرار داشت،  به صاحب امتيازي و مديريت عمه عزيزم سركار خانم افسرالملوك يحيايي،  فرزند حاج ميرزا حسين،  كه اينك حدود 83 سال دارند،  متولد 1307هستند.  چند سال بعد از آن تاريخ،  مدرسه را به خيابان سلطنت آباد آنزمان منتقل كردند،  و تا حدود بيست سال پيش خانم يحيايي همچنان مديريت آنرا داشتند،  و از مدارس نمونه و خوب تهران بود.

   پرسش:  كمي درباره مسائل روز بنويسيد،  مثلاً آيا مي توانيد بگوييد ماجرا هاي ليبي و قذافي چه مي شود؟

   پاسخ:  وبلاگ تاريخي و تاريخ اجتماعي است،  و معمولاً سعي مي كنم،  موضوعات را زير بنايي تاريخي بررسي نمايم.  با اينترنت فوق پيشرفته حجري اينجا در چلاسر و جل،  و با سرعت كاروان هاي سفر قندهار كه هر چند گاه در كاروانسرا و بند مي ماند و نيست،   نمي توانم مسائل روز را بنويسم.  درضمن آنقدر زياد، خوب و بد، ترفندي و هالويي و غيره،  دارند موضوعات و مسائل روز را مي گويند و مي نويسند،  كه ديگر گمان نكنم جاي خالي باشد.

      ماجراهاي ليبي را در چند پست تاريخي بررسي كردم،  با نگرشي متوجه مي شويم،  قذافي را شركت نفت BP روي كار آورد و نگه داشت.  چند ماه پيش گپي بود،  كه بي پي را چين خريده،  بهمين جهت البته بنظر من،  بريتانيا قذافي را بحال خودش رها كرد،  و او خيلي زود خودش را ضايع نمود.  نمي خواستند نفت ليبي چون گذشته باشد و دست چين بيافتد،  امروزه رقابت هاي نفتي زياد و خطر ناك و مرگبار است.  در هر صورت با وجود تكنولوژي هاي نوين،  وضع دانش سياسي و اجتماعي مردم در تمام قاره كهن و شمال آفريقا بهتر از گذشته خواهد شد.

   نظر و پرسش:  سلام مطالبی که در مورد عدم حمله مغول یا اعراب و اسکندر نوشته اید،  جالب توجه است،  اما به این راحتی هم نمی توان همه اسناد و مدارک را رد کرد،  منبع ما در مورد تیمور فقط کتاب سر جان ملکم نیست، که به خاطر انگلیسی و استعمار گر بودنش آن را زیر سوال ببریم.  پس این همه منابع و کتاب های مورخان ایرانی چه می شود،  ضمن این که فکر نمی کنید این برخورد با تاریخ به نتیجه عکس خواسته شما،  که همان ایران دوستیست منجر شود.  در آن صورت هر کس می آید،  و به راحتی تمام تاریخ ایران را برای رسیدن به اغراض شوم خود زیر سوال می برد.

   پاسخ:  بارها در وبلاگ منجمله در سخن وبلاگ نوشته ام،  كه اين وبلاگ آغاز كار تحقيقات نوين تاريخ است،  و خود تاريخ نمي باشد،  با اين آغاز جوانان باهوش علم جغرافيا ـ تاريخ،  روش جديد تحليل و تعليل خواهند يافت.  درباره تيمور در صفحه خودش توضيح كامل نوشته ام،  مشكل اندكي عزيزان اين است،  كه مي پندارند من نوشته ام كه تيمور دروغ است،  بهمين منظور عكس آرامگاه تيمور را قرار داده ام.  تيمور يك خان بزرگ ايراني بود،  و ايران كشور او بود،  و او به راحتي در تمام ايران سفر مي كرد.  ولي در تاريخ استعماري و نبرد نو پديد آنرا تبديل به جنگ و كشتار نموده اند،  تا بدينوسيله بتوانند پان ترك و پان فارس و پان عرب و غيره از نوع بنياد گرا ايجاد نمايند،  و ملت ايران را رو در روي هم قرار دهند،  و سود خود را ببرند.  مانند اينكه در تاريخ ما مي گويند،  دوره هرج و مرج و ملك الطوايفي آن دوره،  در صورتيكه آن زمان ايران در ساختار هاي تاريخي اجتماع در سازمان قبيله اي پيشرفته قرار داشت،  به همين سادگي يك تمدن كه در راه رشد و تكامل خود بود، عقب افتاده گفته و جا انداخته اند.  درباره انواع كتاب هاي مورخين بارها در وبلاگ توضيح نوشته ام،  مي توانيد به اينجا مراجعه نماييد.

      از اينكه سبك كار من نتيجه عكس بدهد يا نه مشكلي نيست،  همان قدر كه شما اين را نوشته ايد،  بنظر من نتيجه خوب خواسته مرا داده،  حتا به انديشه اتان دروغ بودن بخشي يا تمامي تاريخ آمده يا رفته،  خيلي عالي است.  اگر گشتي در اينترنت بزنيد و از جستجو ها درباره دروغ هاي تاريخ بپرسيد،  متوجه خواهيد شد،  كه من به هدف خودم رسيده ام.  ما نبايد نگران اين باشيم كه هر كس مي ايد و چيزي و تاريخي مي نويسد،  بلكه بر عكس بايد تلاش كنيم،  كه هر شحص بتواند بيايد و نظرات و تحليل هاي خودش را بنويسيد.  وظيفه هر ايراني برپايي و نگهداري محيط دمكرات و آزادي انديشه و قلم است،  و در هر رشته و گرايش از علوم فقط فرهنگستان آن دانش است،  كه حرف نهايي را خواهد زد،  در اين باره بارها در وبلاگ توضيح نوشته ام.

   نظر و پرسش:  شما كه مي خواهيد جوان ايراني حقيقت را متوجه شود،  نبايد با ادبيات بي ادبانه استدلال هاي خودتان را نشان دهيد.  يكي از مهمترين مشكلات ما ايراني ها اين است،  كه وقتي چيزي را قبول نداريم،  به ديگران توهين مي كنيم.  شما همواره در مطلب خود ديگران را احمق خطاب كرده ايد،  من يك جوان ايراني هستم،  كه با لهن ادبيبات شما متأسف شدم،  بنده نه مخالف شما هستم و نه موافق،  چرا كه براي تحقيق فقط به حرف هاي يك شاخص گوش نمي كنم،  و در اين زمينه تحقيقات بيشتر مي كنم.  شما جايي گفتيد،  كه اگر وبلاگ تان بسته شد،  هيچ نگران نباشيد بسته نمي شود.

   پاسخ:  اگر شما آنقدر با ادب هستيد كه به صفت احمق مي گوييد،  ادبيات بي ادبانه،  نياز نيست كه چنين وبلاگي را مطالعه نماييد،  و با زره بين دنبال استدلال من بگرديد.  يا اهانت به ادبيات من كنيد و بگوييد بي ادبانه،  كه به گفته شكاكي شما از همان مشكلات ايرانيهاست.  بارها نوشته ام احمق آن تاريخ نگاران خارجي هستند،  كه فكر كرده اند جوان باهوشش ايراني ساده است،  و براحتي پرت و پلا هاي تاريخي را مي پذيرد،  كجا من ديگران را احمق خطاب كرده ام،  چرا وبلاگ را نخوانده و درك نكرده اظهار بي ادبانه بودن و تأسف مي كنيد.  همچنين بارها نوشته ام اين وبلاگ براي اين نيست كه كسي را خوش يا بد آيد،  يپذيرد يا قبول نداشته باشد،  همانگونه كه در بالاي وبلاگ جنبش برداشت دروغها نوشته ام،  نظرات و مقالات شخصي.  هر شخص در حرفه خودش مي داند،  چگونه و چرا بايد تحقيق و تحليل كند،  چه بخواند و نخواند و غيره.  تاكنون دو وبلاگم فيل + تر و دو تا از بين رفته و از اينترنت حذف شده اند،  با گشتي در اينترنت متوجه خواهيد شد،  در ضمن بارها نوشته ام،  وبلاگ سياسي نمي باشد.  آيا شما دركي از استعمار و امپرياليسم داريد؟

   پرسش:  آيا فرش بهارستان را اعراب تكه كردند؟

   پاسخ:  بايد دقيق با دانايي نوين تحقيق و تحليل نمود،  نبايد هر مطلب كه در كتاب هاي تاريخي نوشته اند،  به راحتي و با سادگي پذيرفت،  جوان با هوش امروز ايران،  تخصص و اطلاعات عمومي قرن 21 دارد،  و مي تواند اسناد و مدارك واقعي را از جعلي و تقلبي،  ترفندي و مشكوك تشخيص دهد.  بمنظور پاسخ اين پرسش مطالعه و پيگيري وبلاگ انوش راويد مهم است.

   نظر:  من زیاد گفته هاي شما را جدی نمی گیرم،  در اینکه در تاریخ دروغ زیاد بوده شکی نیست،  اما گفته های شما هم به همون میزان باد آوره!

   پاسخ:  ضمن نگهداري و نگهباني از آزادي انديشه و قلم،  نظر شما را محترم مي شمارم،  و در پاسخ مي گويم،  خيلي ضد نقيض گفته ايد.  زيرا تمام گفته هاي من براي اين است،  كه جوانان با هوش ايران به انديشه روند،  كه در تاريخ دروغ بوده و مي باشد،  و هر شخص در گرايش خودش بدنبال واقعيت برود و بگردد،  در اين باره بارها در وبلاگ مشروح توضيح نوشته ام،  به سخن وبلاگ مراجعه شود..

   پرسش:  لورنس عربستان چه کار کرد؟!

   پاسخ:  با مطالعه كارگزاران و چهره هاي استعمار متوجه مي شويد،  لورنس يكي از مهمترين عوامل استعماري انگلستان بود.

   پرسش: آيا شما داريد الکی ایرانیها رو بزرگ می کنید؟

   پاسخ:  اين مي تواند نظر شما باشد،  در هر صورت در بالاي وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاريخ ايران و ايران و ايرانيان نوشته ام،  مجموعه مقالات و نظرات شخصي انوش راويد.  شما اگر علاقه و دوست نداريد،  وبلاگ را نخوانيد و بي خيال آن باشيد.

   نظر:  همانطور که اثبات چیزی سند میخواهد،  رد کردنش هم سند میخاهد.

   پاسخ:  در اين باره بارها در وبلاگ توضيح نوشته ام،  يكبار ديگر بگويم،  اگر شخصي به دروغ بشما بگويد خانه اي خريده،  شما كه نمي رويد دفتر خانه و يا اداره ثبت،  سند بياوريد،  فقط با تحليل مي گويد كجاست و كو و مدركش چه شده،  و آن دروغ را براي روشن شدن بيشتربه تحليل و تفسير مي گيريد.

   نظر:  در مسایل تاریخی به جمعیت منطقه مورد نظر در دوره مورد نظر هم نگاه کنید.

   پاسخ:  در اين باره بارها از تاريخ اجتماعي كمك گرفته،  و خيلي حساس هستم،  اين نظر شما دليل آن است،  كه وبلاگ را خوب نخوانده يا دقت نداريد.

   نظر:  جمعیت ایران در آخرین سال حکومت قاجار چهار میلیون نفر بوده است،  مرکز آمار ایران،  بنابر این رشد جمعیت کنونی ایران،  و هم جهان یک مرتبه بوده است،  علاوه بر این که با از بین رفتن بیماری های گوناگون،  شرایط رشد جمعیت زیاد شده است .  در آخرین سال حکومت عثمانی جمعیت سرزمین های زیر نظر آن حكومت 24 میلیون نفر بوده است.  همینطوری حساب کنید،  تا اول و زمان ساسانیان که شاید کل جمعیت ایران به یک میلیون نفر هم نمی رسیده،  که اکثر اینها نمی دونستند ساسانیان چیه یا روم چیه یا...؟!

   پاسخ:  اولين بار در تاريخ ايران حدود يك قرن پيش،  مجلس اول و دوم شوراي ملي،  طرح واكسيناسيون و بهداشت عمومي را تصويب كرد،  پدر بزرگ من هم از نمايندگان آن مجلس بود، در راه راستي ايراني از او نوشته ام.  قبلاً درباره تاريخ جمعيت ايران و جهان نوشته ام،  و بزودي آنرا در يك پست جديد ادامه مي دهم.  در گذشته توده مردم زندگي دايراه اي داشتند،  و نيازي نمي ديدند از تاريخ و موضوعات متفرق از زندگي خود چيزي بدانند،  امكانتش هم نبود.  اما هميشه عده اي دانا و دانشمند بودند،  كه نسبت به اطراف و گذشته خود بي تفاوت نبودند،  و آنها جهان متمدن را به اينجا رسانيدند.

   نظر:  نظر من اینه که دوران قبل از اسلام همگی کشکه!  ساسانیان هم حکومتی بوده که شاید کل خدمه اش به ده هزار نفر هم نمی رسیدند!  دوران بعد از اسلام هم اغراقاتی زیادی داره . جالبه که نقاط مشکوک تاریخی همگی درباره ایرانه!،  مانند:  حمله اسکندر به ایران و شکل گیری امپراتوری سلوکیان،  و يا،  حمله مغول به ایران و امپراتوری مغول.

   پاسخ:  براي دانش تاريخ و باستان شناسي،  هيچ چيز و هيچ زماني بي ارزش نمي باشد،  بلكه هر شخص تاريخي در گرايش خودش،  هر نقطه تاريخ را مهم مي داند.  درباره شاهنشاهي ساسانيان و راست و دروغ هاي تاريخ،  مطالعه و پيگيري وبلاگ انوش راويد را كمك بزرگي است.

   پرسش:  شما در جايي نوشته ايد كه هردوت درباره اسكندر مقدوني دروغ گفته است،  درصورتيكه هردوت قبل از اسكندر مقدوني بوده،  چگونه است؟

   پاسخ:  داستان سرايي و رجز خواني و معركه گيري تاريخي را،  هرودوت رسماً در يونان آغاز نمود،  و بعد از او روشش براي جمع آوري پول از ميادين نمايش ادامه يافت.  تاريخ تولد و عمر و زندگي هردوت را،  در نامداران تاريخ نگار باستان نوشته ام.

   نظر:  اعراب مسایل و درگیری های که با هم دارند،  درگیری خونی و ناموسیه،  نه درگیری نژادی!  اگه یه عرب توی آمریکا کشته بشه،  کل عربها پشت هم وامیسن،  تا حق قاتل رو بگذارن کف دستش.

   پاسخ:  از بدو ورود استعمار مسايل ملي و ميهني در قاره كهن و شمال آفريقا بيشتر شناخته شد،  قبل از شاهنامه فردوسي من در هيچ جا كتاب و نوشته تاريخي غير از زبان فارسي،  كه به مسايل ملي و ميهني بپردازد نديدم،  اگر شما مي دانيد بنويسيد. در تمام تاريخ بيشترين اختلاف براي دين و عقيده، خوني و ناموسي بود،  ولي آنچه كه مي گوييد،  در يك حادثه ناموسي عربي با غريبها، عربها پشت هم مي ايستند،  با مسائل اين چند ماه دنياي عرب جور در نمي آيد،  و من بارها برعكس گفته شما را شنيده ام.

   نظر و پرسش:  اعراب که زیاد فرقی با صدها سال پیش ندارند،  بین اعراب زندگی کن تا ببینی که مرد جنگ هستند یا نه؟!

   پاسخ:  دوره و زمان هاي تاريخي در ساختار هاي تاريخي اجنماع،  در ديگاه هاي مردم هر سرزمين تأثير دارد.

   عكس تاريخي بازار بغداد،  حدود يك قرن پيش،  از قيافه آنها كاملاً پيداست،  كه استعمار هاي عثماني و فرانسه و انگليس چه بروز آنها آورده اند،  هر چه توانستند تجاوز كردند،  و بردند و كشتند و عقب افتاده نگه داشتند،  مانند اين عكس از قاهره و بصره و كويت هم در جاي ديگر وبلاگ گذاشته ام،  عكس شماره 4234.

   عكس تاريخي بازار تهران،  حدود يك قرن پيش،  تفاوت آن با بازار بغداد كاملاً پيداست،  زندگي با لباس هاي سنتي و عادي مطابق معمول تاريخ است،  عكس هاي ديگري از همين دست در وبلاگ فراوان گذاشته ام.  هرگز استعمار نتوانست ايران را اشغال نظامي كند،   درصورتيكه تمام كشور هاي عربي تا همين نيم قرن پيش،  مستقيم در اشغال استعمار بودند،  عكس شماره 429،  هر دو عكس را انگليسها گرفته اند.

   كليك كنيد:  ماجرا هاي خواندني

   كليك كنيد:  تمدن آريايي ايراني

   كليك كنيد:  تاريخ آثار ادبي ايران

    توجه:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid ///    

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،    http://ravid.ir