پرسش و پاسخ 12 تاريخ و تاريخ اجتماعي

      تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل حذف گرديده اند.

   پرسش:  من تحصيلات بالايي در تاريخ دارم،  درباره دروغ حمله اعراب به هم دوره اي هايم مي گويم،  ولي باور نمي كنند!  چگونه بايد با آنها برخورد نمايم،  تا دروغ هاي تاريخ را باور داشته باشند؟

   پاسخ:  در اين باره چند بار توضيح نوشته ام،  برداشت پانصد سال دروغ در تاريخ،  كه به اندازه هزاران سال بوده،  زمان و حوصله مي خواهد.  در ابتدا فقط اشخاصي كه ذهن پيشرو علمي تاريخي دارند،  مي توانند آنها را درك نمايند،  داشتن مدرك و اسم و رسم دليل ذهن پيشرو علمي نمي باشد.

   پرسش:  چنانچه ممکن است بیوگرافی و سابقه کار علمی و پژوهشی تان را کامل بیان کنید.

   پاسخ:  آنچه که برای عموم لازم است،  در سخن وبلاگ و پروفایل وبلاگ نوشته ام،  درصورتیکه برای طرح و کار ویژه ای می خواهید،  خواهشاً نوع و دلیل آنرا بنویسید،  تا خصوصی ارسال نمایم.

   پرسش:  آيا من مي توانم وبلاگ شما را ترجمه نمايم؟

   پاسخ:  بله،  هر بخشي را كه تمايل داشتيد،  مي توانيد به هر زباني ترجمه نماييد.  چند بار كه اينترنت گردي نمودم،  ديدم پست هايي از وبلاگ را به زبان هاي روسي و ارمني ترجمه كرده اند،  بدون اينكه من در جريان باشم،  در وب هايي قرار داده بودند،  كه باعث خوشحالي من شد.

   پرسش:  من مداركي از دروغ حمله اعراب دارم با آنها چكار كنم؟

   پاسخ:  در صورت امكان در اينترنت منتشر نماييد،  و آدرس آنرا هم بمن بدهيد،  يا براي من بفرستيد،  تا من آنها را در اينترنت منتشر نمايم.  همانگنه كه بارها گفته و نوشته ام،  برداشت اينهمه دروغ،  كه حاصل قرنها دروغ پردازان حرفه اي بوده،  كار يك نفر و چند نفر نيست،  بلكه بسياري از اهل دانش،  كه ذهن پيشرو علمي تاريخي دارند را مي طلبد.  اين اشخاص يافتن و گرد آوري اطلاعات و دانش يكديگر را،  فقط مي توانند در اينترنت بيابند.

   پرسش:  مطالب وبلاگ شما خيلي مفيد است،  چرا در راديو يا تلويزيوني برنامه نمي گيريد؟

   پاسخ:  اين وبلاگ فقط براي اشخاصي مي باشد،  كه ذهن پيشرو علمي تاريخي دارند،  و اين اشخاص همگي در اينترنت هستند،  و براحتي وبلاگ را پيگيري مي كنند.

   پرسش:  اگر همين دروغها را به عنوان تاريخ داشته باشيم،  و قبول نماييم،  مگر چه مي شود؟

   پاسخ:  در اين باره چند بار توضيح نوشته ام،  تاريخ و تاريخ اجتماعي هم علمي مانند تمام علوم است،  و بايد آنرا با ديد علمي نگاه كرد.  در صورتيكه دروغها را بجاي تاريخ قبول داشته باشيم،  برنامه نويسان و نقشه كشان اقتصادي، اجتماعي، سياسي، در دريافت داده ها و تحليل هايشان اشتباه مي كنند،  و بر اساس اين اشتباه خسارات سنگين به كل بشريت مي خورد.  نمونه هاي آن براحتي ديده مي شود،  مانند صدام كه فكر مي كرد نبرد قادسيه واقعي است،  و به ايران حمله نمود،  خود و ملت عراق را بيچاره كرد،  همچنين كلي هم وطن عزيز من هم جان باختند و شهيد شدند.  يا آمريكا كه فكر مي كرد،  حمله و پيروزي راحت اسكندر مقدوني واقعي است،  به افغانستان و عراق لشكر كشيد،  و دردسر بزرگ جهاني ايجاد كرد.  گذشته و بويژه زمان قدرت استعماري انگليس،  كارگزاران استعمار انگيس مي دانستند،  كه اينها همه دروغ تاريخ است،  برنامه هاي خود را بر اساس اين دروغها نمي چيدند،  بهمين جهت هم بسيار موفق بودند.  ولي از ابتداي قرن 20 آلمان و روسيه و بسياري از سياستمداران قدرت هاي ديگر جهان،  با درس هاي دروغ هاي تاريخي آموزش ديده بودند،  و نمي دانستند كه دروغ است.  هيتلر و دارو دسته او،  بگمان همان دروغ هاي تاريخي برنامه ريختند،  و جهان را به نابودي كشاندند.  پس وظيفه مهم يك تاريخ دان اين است،  واقعيت ها را بيابد و بگويد،  تا جهان را نجات دهد،  كه بدنبال طرح هايي كه بر اساس دروغ است نروند.  به زباني روشن،  يك تاريخ دان و تاريخ نويس،  ممكن است در گوشه اي مانند چلاسر و جل نشسته باشد،  ولي كار مهمي مي كند،  و با افشاي دروغها و نوشتن واقعيت هاي تاريخي،  راهي نوين را در جهان مي گشايد.

   پرسش:  چرا عده اي در راديو و تلويزيون هاي فارسي زبان خارجي،  از حمله و كشتار و غارت اعراب در اين مي گويند،  آنهم با هيجان تمام كه انگار همين چند روز پيش بوده؟

   پاسخ:  در اين باره چند بار نوشته ام،  اينها همه در ادامه روش استعماري انگليس مي باشد،  كه مي خواهد بين ملت هاي ايراني و عربي و تركي و غيره دشمني ايجاد نمايد،  تا محيط را آلوده نمايند و نفت و گاز سيد كنند.  در اين ميان عده اي ساده دل ايراني هم،  كه غرق در دروغ هاي تاريخي هستند،  با حرات تمام بدون درك از نقشه هاي استعمار و امپرياليسم،  بدنبال طرح آنان مي دوند.  همانگونه كه در قبلا نوشتم وظيفه يك تاريخ دان واقعي اين است،  كه با افشاي دروغ و دروغگويي،  ايران و جهان را از جنگ خونبار و نابود كنند نجات دهد.  آنها با چاشني هاي ملي و ميهني،  مانند اينكه دارند شاهنامه فردوسي را مي خوانند،  بشدت به اغفال و شستشوي مغزي سادگان،  و نيز سعي در ايجاد خلل انديشه برنامه نويسان سياسي و اجتماعي ايران و قاره كهن مي كنند.

   پرسش:  در مورد مراغه و آثار انجا که میگویند مغولی است،  چیست؟  و آیا از این شهر بازدید نموده و موزه آنجا را دیده اید،  و ضمنا میگویند قبر مادر هولاگو در یک مدرسه قرار دارد.

   پاسخ:  حدود ده سال پيش بخشي از يك پروژه را در مراغه داشتم،  آثار بجاي مانده كه مي گويند مربوط به مغول مغولستان است،  همگي متعلق به خانات ايراني مي باشند،  و هيچ كدام نشان و اثري از مغول مغولستاني ندارند.  از اينكه مي گويند اينجا و آنجا از اين و آن است،  بي خيال،  اسناد و مدارك واقعي چه مي گويند و كجا هستند مهم است.

   پرسش:  آيا مي خواهند با دروغ حمله اعراب تمام مشكلات امروزه را،  به گردن اين حمله و اعراب 1300 سال پيش اندازند؟

   پاسخ:  شايد،  البته بررسي اين پرسش نيازمند كار و تحقيق در زمينه هاي سياسي و اجتماعي خاص است،  كه گمان نكنم به آن بپردازم.

   پرسش:  چرا بعضي مانند آقاي ... در گفته هاي سياسي و اجتماعي خودشان،  دائم از حمله اعراب و مغول مي گويند؟

   پاسخ:  ممكن است چند علت داشته باشد،  شايد براي اين باشد كه مي خواهند مشكلات و كم كاري هاي حكومت هاي تاريخي را بگرد آنها بياندازند،  شايد ذهن هاي هوشيار پيشرو علمي ندارند،  تا به دنياي امروزه و واقعي بيايند و بررسي كنند،  شايد كتابها و نوشته هاي در آن باره دارند،  و نمي توانند آنها را دروغ بگويند،  و يا موضوعات ديگري است.

   پرسش:  نوشته ايد كه تاريخ را بايد فرهنگستان تاريخ بنويسد،  چگونه مي شود؟

   پاسخ:  جوانان داراي ذهن هاي پيشرو علمي در هر رشته،  كه هوش و تحصيلات و تخصص دارند،  بايد بتوانند روش هاي مناسب ايجاد فرهنگستان هاي علمي منجمله تاريخ را بيابند.  در ادامه تمدن نوين،  اين فرهنگستان هاي مستقل علمي هستند،  كه بايد نتيجه تحقيقات علم و دانش را تأييد موقت كنند.  مثلاً در تاريخ امروزه كه مي خوانيم،  تقريباً تمام نوشته ها،  نظرات شخصي نويسندگان آنها مي باشند،  و هيچ كدام توسط يك فرهنگستان مستقل تاريخ،  كه هيئت علمي آن توسط دانشوران حرفه اي تاريخ و تاريخ اجتماعي باشد،  در محيط دمكرات علمي تعيين نشده است. 

   آغاز نظر و پرسش هاي يك نفر از هم ميهنان:

   نظر:  از جواب تان ممنونم ولی متاسفانه جواب های شما قانع کننده نبود،  این که من نوشتم حرف های شما در مورد حمله اسکندر و مغول جالب است،  به معنای تایید صد در صد آن نبود،  و برای شما ایجاد سوء تفاهم شد،  که به نظر من هم همه یا نیمی از تاریخ دروغ است،  ولی من مقداری برای آن مشخص نکرده بودم  وشاید یک درصد احتمال می دادم.

   پاسخ:  در علم و تحقيق متأسفانه نداريم،  بايد براي بدست آوردن نتيجه خواست نظريه و تحليل خود،  كار و تعليل بيشتر و بيشتر نمود،  قرار نيست كه گفته ها و نوشته هاي من مورد نظر و تأييد شما باشد،  اين وبلاگ سبك كار و طرح جديدي در تاريخ و تاريخ اجتماعي باز نموده،  و پاياني براي قانع شدن در علم متصور نيست.  چه سوء تفاهمي،  همانقدر كه متخصصين در فكر و انديشه تحقيق دوباره براي تاريخ رفته اند،  نيمي از كار تاريخي نويسي نوين انجام يافته است،  شايد در صد نتيجه نهايي علمي بودن اين وبلاگ،  هنوز براي من بسيار پائين باشد،  ولي دليلي نيست كه تحقيق و تعليل و تحليل را ادامه ندهم.

   پرسش:  آیا شما در این قضیه و این حرکت تنها هستید،  یا جمعی با شما همکاری می کنند؟

   پاسخ:  پاسخ در سخن وبلاگ.

   پرسش:  آیا استادان دانشگاه و محققان و صاحب نظران هم نظر شما را تایید می کنند،  و آیا از همکاری و هم فکری آنان بهره می برید؟

   پاسخ:  در اينترنت بگرديد و بيابيد كه چه مقدار اين نظريه را تأييد و يا حمايت مي كنند،  خودم آمارش را در نظرات وبلاگ و اينترنت مي يابم.  در ضمن من از هم فكري هر شخصي كه نظري و پرسش دارد بهره مي برم،  و تعداد و زمان براي آن مطرح نيست.

   نظر:  این حرکت عظیم به صورت فردی ممکن نیست،  یعنی این که یک باره فردی بیاید و این همه از تاریخ را انکار کند؛  حمله ی اسکندر اعراب مسلمان حمله ی چنگیز و... مطمئن باشید،  اگر تنها باشید،  حرکت شما شکست خورده است.  افراد زیادی آمده اند و خیلی از چیزها را منکر شده اند و حرف هایی زده اند ولی راه به جایی نبرده اند.

   پاسخ:  هميشه كسي بخشي از يك كار علمي را شروع مي كند،  و كس ديگر در جايي و زماني دگر ادامه مي دهد،  تا اينكه علم به اينجا رسيده و ادامه خواهد داشت،  آغاز نظريه اين وبلاگ،  مربوط به دانش خانوادگي است،  به راه راستي ايراني مراجعه شود.  بارها نوشته ام،  تاريخ در جاي واقعي خودش قرار گرفته،  و بحث علمي در سرمايه گذاري و توليد،  يا خريد و فروش كالايي نيست،  كه شكست و ناكامي داشته باشد.

   نظر:  من نگفتم که شما تیمور را انکار کرده اید،  بلکه منظورم همان کشور گشایی های او بود،  و شما منبع آن را سر جان ملکم نوشته بودید،  من هم گفتم منبع ما فقط او نیست شما در جواب،  لینکی در مورد منابع دروغین گذاشته بودید،  اما در آن فقط به تاریخ طبری و جهانگشای جوینی اشاره کرده اید،  پس این همه منبع مثل تاریخ بلعمی،  جامع التواریخ خواجه رشید الدین،  سیاست نامه خواجه نظام الملک،  مجمع التواریخ،  و القصص تاریخ بیهقی،  تاریخ گردیزی و بسیاری منابع تاریخی و کتاب های ادبی و دیوان های اشعار،  که این ها  نیز خود منابعی هستند چه می شود؟!

   پاسخ:  بخش دروغ نامه هايي بنام كتاب را به مرور ادامه مي دهم،  ولي همان گونه كه بارها گفته و نوشته ام،  اين اشاره اي براي اين است،  كه محقيق و متخصصين ذهن هاي پويا سبك كار و روش نوين در تاريخ نويسي و تاريخ خواني را بيابند،  و چشم و گوش بسته و به راحتي چيزي و مطلبي را نپذيرند.  همچنين بارها تكرار كرده ام،  كه ادامه تحقيق اين نظريه،  كار علمي تحقيقي و تعليلي و تحليلي جوانان باهوش موافق و مخالف نظريه را مي طلبد.  ترك كردن و فراري دادن از دست شستشوي فكري آموزش هاي سنتي قرن توليد انبوه زمان مي برد،  كه ديگر كسي پيدا نشود بگويد،  از اين نظريه خوشم آمد يا بدم آمد،  فهميدم يا نفهميدم و اينقبيل،  بلكه هر شخص بنا به علاقه و تخصص خود،  اقدام به كار و ايجاد سبك نوين نمايد،  و ايران را بسوي تمدن جديدي كنترل انرژي ببرد.

   نظر:  شما در جواب من و احساس خطری که در مورد انکار راستی های تاریخ به دست نا اهلان داشتم نوشته اید: ایرادی ندارد ؟؟!!

   پاسخ:  چه ايرادي دارد؟،  تاريخ واقعي در جاي خودش قرار دارد،  در تاريخ بسياري با دروغ هاي تاريخي جنگ ها و كشتار ها راه انداختند.  ولي اين زمان با وجود امكانات وسيع اطلااتي و ارتباطي براحتي مي توان دروغها را افشا نمود،  و مچ دروغگو را گرفت.  ولي اين كار فقط از عهده و توانايي مردمان كشور هايي بر مي آيد،  كه جوانان باهوش دارند،  و مي توانند دروغها را سريع درك كنند،  و با اين همه امكانات استعمار و امپرياليسم،  و بويژه امپرياليسم نو مقابله نمايند.  در غير اينصورت صدمات سخت و جبران نا پذيري به آن كشور خواهد خورد،  در هر صورت تأثيري به كار تحقيقات نوين علمي حرفه اي ها وارد نمي شود،  و در جا و زمان خودش ادامه مي يابد.

   پرسش:  شما می گویید مغول حمله نکرده،  پس در مدت هشت دهه حکومت ایلخانی چه کسی بر ایران حکومت می کرده؟  و همین طور در زمان حکومت اعراب؟  اگر عرب حمله نکرده پس اسلام چگونه وارد ایران شده (نه این که حتما باید از راه حمله این اتفاق می افتاده نه؛  منظور این است که اگر حمله ای نبوده پس جریان ورود اسلام به چه شکل بوده جواب شما برای این چیست؟) حکومت های بنی عباس و بنی امیه چگونه در ایران حکومت می کرده اند؟  تکلیف این همه واژه های عربی در زبان فارسی چیست؟  شما به این ها جواب درستی نمی دهید؟  و مشکل کسانی از این دست مثل شما که به تاریخ به حالت کلی می نگرند،  همین است شاید انکار خیلی از مسایل تاریخ راحت باشد،  ولی چه جایگزینی برای آنها داریم؟

   پاسخ:  از اين پرسشها معلوم است،  كه وبلاگ را نخواند و يا دقت نداشتيد،  ايلخانيان همان خانات ايراني هستند،  نه مغول مغولستاني،  كتابها و حاشيه هاي بي سند و مدرك نوشته شده توسط چهره ها و عوامل استعمار را به تحليل بگيريد.  به تاريخ دين  آئين در ايران و تاريخ ورود نام هاي عربي به ايران و بسياري از پست هاي ديگر وبلاگ مراجعه شود.  همانگونه كه چند بار نوشته ام،  علم  را نمي توان بصورت يك آمپول به اشخاص تزريق كرد،  بايد با حوصله و زمان،  كار و مطالعه و تحقيق نمود. 

   نظر و پرسش:  چرا چگونه و چه کسانی تاریخ های دروغین را نوشته اند،  آیا ما می توانیم امروز برای نسل آینده بنویسیم که در لیبی جنگ داخلی اتفاق نیفتاده،  که تصور می کنیم در گذشته نیز یک عده تاریخ های دروغین را برای گول زدن نسل آینده به خورد مردم زمان خود داده اند،  و آن ها هم پذیرفته اند؟  اگر به راحتی این دروغ ها را بافته اند،  چرا بیش تر از این ننوشته اند،  آیا  نمی توانسته اند؟  پس چرا امروز ما حجاری از زانو زدن امپراتور روم در برابر شاهنشاه ایران داریم؟

   پاسخ:  پاسخ به فراواني در ميان مطالب وبلاگ مي باشد،  شما مي خواهيد واقعيتها را با دروغ در هم آميزيد و بگوييد كه من نوشته و گفته ام.  اگر در جايي كار من كم بود،  شما خود ادامه دهيد و كم بيش آن را بيابيد،  حتماً من كه نبايد بجاي شما تمام پاسخ هاي تاريخ را بيابم و بگويم،  پس ذهن و هوش و درس هايي كه خوانده ايد چه مي شود.

   نظر:  به نظر من حرف های شما از جنس حرف های دشمنان است،  با این فرق که آن ها افتخارات را می کوبند،  و شما شکست ها را،  ولی در نتیجه به یک مقصد می رسید.  البته باز هم می گویم شما فرد ایران دوستی هستید،  و این از مطالب و نوشته های شما پیداست ضمن این که باز هم می گویم مطالب تان در مورد اسکندر و اعراب و مغول جالب است،  ولی من تایید نمی کنم،  که این ها نبوده اند.  جالب بودنش از این جهت است،  که در برخی جاها احتمال نوعی بزرگ نمایی هست،  از جمله مثلا در تاریخ طبری نیز برخی محققان اعتقاد دارند،  که در مورد نبرد های اعراب اغراق کرده،  و آمار بالایی از کشته های ایرانی داده است،  و همین دست آویزی برای برخی ملی گرایان تندرو ضد اسلامی شده است.

      ما امروز با دزدان تاریخی زیادی سر و کله می زنیم،  همان طور که یک دزد در کارش منطق و رو در بایستی نمی شناسد،  دزدان تاریخ نیز این گونه اند،  و چنان دروغ هایی می بافند،  که خود در حد لطیفه خنده دار و مایه تمسخر است.  ولی دزد که حیا ندارد و دریدگی و هوچی بازی و غربتی گری را پیشه خود ساخته،  نمونه اش انواع پان ها می باشد،  از جمله پان ترک ها مثلا ترک دانستن سومری ها،  بافتن سابقه چند هزار ساله برای ترکان در ایران.  انکار اصالت آریایی و ایرانی آذربایجانی ها،  پیوند دادن آذربایجانی ها به ترکان چین و از جمله مربوط کردن آذربایجانی ها،  به ماساژت ها و این که سرزمین ماساژت همین آذربایجان بوده!!  و کوروش با آذربایجانی ها جنگیده!!  و دیگر چرندیات مضحک دیگر بدون هیچگونه پشتوانه تاریخی.  حال در این موقعیت شما می آیید و می گویید،  اسکندر حمله نکرده،  نبرد ملازگرد نبوده اعراب حمله نکرده اند،  مغول حمله نکرده است تیمور آن کارها را انجام نداده است.  این ها که به راحتی این دروغ ها را می بافته اند،  کافیست این حرف ها را هم بشنوند،  آن وقت است که می گویند،  جمهوری اسلامی نبوده است،  ایرانیان مسلمان نیستند ابن سینا و سعدی و حافظ و ... افتخارات ایران نیستند و....

      همین طور هم شده کافیست حرف های برخی که افتخارات ایران و تمدن ایران پیش از اسلام را زیر سوال برده اند،  و کسانی که اسلام و شیعه را زیر سوال برده اند،  و حرف های شما را کنار هم بگذاریم آن وقت این پازل کامل می شود،  و معنا پیدا می کند و می بینیم هیچ چیز وجود ندارد،  اصلا هستی وجو ندارد!!  زرتشت نبوده،  کوروش نبوده،  آریایی ها نبوده اند،  سلمان و ابومسلم خراسانی وجود نداشته اند، مسلمانان حمله نکرده اند،  و تمام نبردها دروغ است،  حمله مغول و حکومت ایلخانی نبوده اند،  کشور گشایی ها و حکومت تیمور دورغ است؟  پس چه چیزی راست است؟  ضمن این که انکار حمله اسکندر و قبایل ترک و مغول به نظر شما انکار جنایات آن ها و رو سفید کردن شان نیست؟

   پاسخ:  بمنظور نگهداري و نگهباني آزادي انديشه و قلم،  به نظر شما احترام مي گذارم،  و نوشته شما را محفوظ داشته،  و تمام آنرا كپي پيس نموده ام.  اما كاملاً پيداست جوان احساسي هستيد،  و همان گونه كه در بالا نوشتم،  وبلاگ را نخوانده يا دقت نداشته ايد.  پراي بارها و بارها تكرا مي كنم،  تاريخ و تاريخ اجتماعي يك علم از جغرافيا ـ تاريخ است،  اگر تاريخ را علمي نبينيم،  و دروغها را تمام دانش تاريخ يشماريم،  مورد سوء استفاده قرار مي گيرد،  و آنوقت همان مي شود كه در بالا نوشته ام.  با دروغ هاي بي سند و مدرك واقعي تاريخ است،  كه عده اي مي توانند دروغ هاي بي سند بيشتري بگويند،  و در سياست بازي يكديگر را دروغگو در تاريخ گويند.  اميد است جوانان با هوش ايراني،  تا دير نشده بخود آيند،  و جملگي سريع نسبت به برداشت دروغها،  و رفتن بسوي واقعيت هاي تاريخي و اجتماعي گام بردارند.

   پايان بخش دوم نظر و پرسش هاي يك هم ميهن.

   عكس يكي از نقشه امپرياليسم براي قاره كهن،  مشروح در يكي از پست هاي ايران و ايرانيان،  عكس شماره 4125.

   كليك كنيد:  خليج فارس

   كليك كنيد:  تاريخ زبان فارسي

   كليك كنيد:  تاريخ شهر هاي باستاني ايران

    توجه:  اگر وبلاگ،  به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid ///    

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،    http://ravid.ir