پرسش و پاسخ 18

      تعداد ديگري از پرسش و پاسخ هاي قابل توجه پست هاي مختلف وبلاگ و يا ارسالي با ايميل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و اين قبيل را حذف كردم،  و تا آنجا كه شده اشتباه هاي املايي و انشايي آنها را اصلاح نموده ام.  توجه:  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.

   نظر:  در صحبت های تان به نظرم آمد،  که با بحث ارتباط جنگ های صلیبی،  و شروع فراماسونری مخالفید.

   پاسخ:  من به تمام بحثها و پرسش و پاسخ های تاریخی علاقمندم،  ولی زمان می خواهد،  و هر پرسشی مطالعه و تحقیق نیاز دارد،  در آموزش و پروش قرن گذشته،  عادت داده اند که فوری و بدون تحلیل پرسیده شود،  و فوری بدون تحقیق هم پاسخ بخواهند.  در این وبلاگ قرار نیست گفته ها و نوشته های دیگران تکرار شود،  بهمین جهت همیشه به عزیزان که پرسش دارند،  گفته ام تا 15 روز ممکن است پاسخ دادن طول بکشد،  و تازه!  شاید پاسخ هم موکول به یک فصل دیگری شود.  تمام پرسش و پاسخها روان کننده گردونه و فرهنگ یادگیری است،  و اصلی برای ادامه علم است،  بهمین جهت برای هر پرسش و پاسخ ارزش خاص قائلم.

   پرسش:  به نظر شما شروع این قضیه به کجا بر می گردد،  و نظر شما در مورد تمدن های باستانی چیست؟

   پاسخ:  تاریخ سر داراز دارد،  و با یک کتاب و دفتر بسته و تمام نمی شود،  هر شخص که می خواهد از تاریخ و موارد و دوران های آن بدرستی بداند،  باید مطالعه و تحقیق زیادی داشته باشد.  این پرسش شما خیلی کلی است،  و خود بحث هایی باز می کند،  که زمان بر است.  برای اینکه من بدانم شما در چه اندازه پاسخ می خواهید،  باید به چند پرسش کلی و عمومی پاسخ گویید،  تا من بتوانم بر اساس آنها بشما پاسخ دهم:

   پرسش انوش:  منظور تان کدام دوره تمدن های باستانی است؟  آیا از ساختار های جزئی و زیرین تاریخ اجتماعی تمدن های باستانی میدانید؟  چه مقدار از تاریخ دین و آئین های باستانی میدانید؟  مثلاً،  آیا می دانید مصر باستان چند دوره اصلی تاریخ داشته؟  و هر دوره تاریخی چند سلسله بوده؟  و هر یک از این سلسله ها بر کدام دین و آئین استوار بوده است؟  آیا تا کنون در باره استعمار و امپریالیسم تحلیل داشته اید؟

   پرسش:  آیا می توان فراماسونری را به زمان آن ها عقب برد؟  با توجه به این که بعضی اعمال خارق العاده ای به این تمدن ها نسبت می دهند؛ مانند، ساخت اهرام مصر.

   پاسخ:  این موضوع به ساختار های تاریخی اجتماع و دوره های تمدنی مربوط است،  بعد از پیدایش بورژوازی و متعاقب آن استعمار،  استعمار گران به دو گروه عمده تبدیل شدند،  که در نهایت جنگ های اول و جنگ دوم جهانی پیش آمد.  کلیه نماد های میترایی و زرتشتی را آلمانها برگزیدند،  که خود را آریایی می دانستند،  و نماد های مصری را انگلیس و فرانسه گرفتند،  و با تبلیغات خاص خود،  بویژه از نوع استعماری،  و گاهاً روزنامه نگاری،  به بزرگ نمایی فراماسون و تاریخ آن،  و وابسته کردن این داستان به عمق تاریخ بودند.  با پیروزی ها انگلیس و فرانسه در دو جنگ مهم جهانی و شکست آلمانها،  براحتی نماد های مصری بر نماد های میترایی پیروز و تبلیغ شد.  تمدن مصر باستان در ادامه تمدن ایلامیها،  که من آنرا مرحله اول سلسله هخامنشیان می دانم بود،  و مصریان مانند تمام تمدن های همه دوران،  برای خودشان نماد های و نشانه ها و طلسم ها و غیره داشتند،  و اگر می دانستند روزی می خواهند آنها را مصادره نمایند،  فکر دیگری می کردند.  در کل نظر من این است،  که نباید اغفال ترفند های غربی شد،  و هر آنچه که آنها می گویند،  باید بخوبی و با دانش ملی و مردمی ایرانی بررسی کرد.

   پرسش:  چرا می گویید سردرگمی تاریخ نویسی؟

   پاسخ:  بطور مثال،  بسیاری متوجه نشدند که چرا من می گویم:  سلسله هخامنشیان،  حکومت اشکانیان،  حکومت صفویه،  شاهنشاهی ساسانیان،  پادشاهی قاجار و یا پادشاهی پهلوی.  البته در این موارد چندین با توضیح نوشته ام،  ولی یافتن آنها در میان انبوه مطالب وبلاگ مشکل است،  و همچنین ممکن است،  با عدم سابقه ذهنی آموزشی،  درک آن نیز مشکل باشد.  زیرا دیده ام بهترین و معروفترین تاریخ نویسان هم،  با سردگمی و پراکندگی از پسوند ها و پیشوند های تاریخی استفاده می کنند.  بزودی صفحه ای بنام،  الف بای تاریخ نویسی،  برای این مورد پست می کنم،  امیدوارم هر چه زودتر فرهنگستان ملی و مردمی تاریخ ایران تأسیس شود،  و نسبت به تعریف های تاریخی اقدام کند.

   پرسش:  شما در جوهر قرمز نداریم،  از جنبش ضد وال استریت نوشته اید،  آنها چه کسانی هستند؟  آیا می خواهند رژیم آمریکا را براندازی کنند؟

   پاسخ:  جنبش ضد وال استریت یا جنبش 99 درصدی،  یک حرکت براندازی نیست،  آنچه که رهبران فرضی و روشنفکران آنها می گویند،  این جنبش برانداز نیست و قصد و قدرت چنین کاری را هم ندارد.  مفهوم بر اندازی رژیم ها در قاره کهن و آفریقا و لاتین،  مفهوم خاص خود را دارد،  که متفاوت با جوامع داری تاریخ مردم سالار هستند.  روشنفکران و افراد فعال این جنبش چه آنهایی که در پشت کامپیوتر نشسته اند،  و فیلم مستند و خبری می سازند،  یا آنهایی که در میدانی زیر چادر ها جمع میشوند،  بسیار دمکرات فکر می کنند.  این جنبش ایجاد یک اندیشه کلی است،  که می گوید:  بشر همیشه باید بفکر جایگزین های،  اقتصادی و اجتماعی و سیاسی باشد،  که هم از تخریب و انقراض جلوگیری شود،  و هم عدالت برقرار گردد.  هر چند که دیده می شود،  در جا هایی زد و خورد با پلیس کشور های غربی،  بویژه ایلات متحده آمریکا انجام شده،  و کم و کاست های دمکراسی بورژوازی را نشان می دهد،  ولی در کل و بزودی محیط کاملاً دمکرات و نبرد فرهنگی نوین بر آنها حاکم خواهد شد.

   نظر و پرسش:  عربها به ایرانی می گفتند،  فارس یعنی سوار کار،  و همچنین عجم یعنی گنگ و عقب افتاده،  آیا درست است؟

   پاسخ:  عربها بدلیل گرما خیز بودن،  همان دامن پوش بودن تاریخی،  که در دروغ مهاجرت آریایی ها نوشته ام،  بیشتر سواحل دریا های گرم جنوب قاره کهن را در دست داشتند،  و آنها براحتی می توانستند لفظ خود را گسترش دهند.  چون پ نداشتند ف بکار بردند،  و پارس بمعنی پارسا و پرهیزگار شد فارس،  و به همان دلایل دریا نوردی که گفتم،  واژه فارس بجای پارس جا افتاد.  اون سوار کار فاس است،  در شمال آفریقا چندین شهر به نام فاس است،  اسبان خوب و سوارکاران حرفه ای دارند،  مردمان این شهرها در قرن های 18 و 19 بدلیل سوار کاری،  چندین بار براحتی توانستند استعمار گران را شکست دهند.

      من حافظه محوری کار نکردم،  و نخواستم کار کنم،  در قرن سنت گریزی توضیح داده ام،  بلکه ذهن تحقیقی و تحلیلی را بیشتر می پسندم،  یادم می آید مرحوم پدر بزرگم همیشه می گفت،  ما عجم هستیم و چند شعر فارسی و عربی هم در وصف عجم می خواند.  عجم یعنی فرزندان جم،  جم هم سرزمین باستانی ایران بود،  و جمشید پادشاه آن،  داستانش را همه می دانند.  همیشه و در طول تاریخ اعراب و بقیه مردم قاره مان،  برای زیارت به جمکران می آمدند و می آیند،  که دلیل محکم بر احترام به جم و ایرانی است،   جم = جمشید = ایران + کران = سرزمین.

   پرسش:  در مورد این که برخی می گویند اسکندر ایرانی با اسکندر مقدونی دو شخص جدا هستند،  و او نامش اشکندروس بوده،  می خواستم ببینم به نظر شما،  تا چه اندازه از شباهت دو اسم اشکندروس و اشک،  می توان استفاده کرد واعتقاد یافت که این دو یکی بوده اند؟

   پاسخ:  با مطالعه کتاب:  اسکندر تاریخ ایران،  الکساندر یونانی نیست،  پاسخ خود را بروشنی می یابید.

   پرسش:  امروزه تلاش هایی در مورد زدودن دروغ از تاریخ جنگ جهانی دوم در حال انجام است.  در ساده ترین حالت می دانیم که این برهه از تاریخ را فاتحان جنگ نوشته اند که خود،  ید  طولانی در جنایت داشته اند.  به دلیل عقل،  دروغ های بسیاری در کار است.  از سوی دیگر همان ها، کشور ما را اشغال کردند؛ پس چرا ما با آنها همنوا شده ایم. از صدا و سیما فیلم هایی نشان داده می شود که تبلیغ همان متفقین اشغال گر است. می خواستم بدانم استاد، چقدر در این زمینه کار و مطالعه داشته اید؟ و چقدر با این جنبش موافقید؟

   پاسخ:  در هر فرصتی مطلبی در این باره می نویسم،  به جنگ جهانی دوم بروید،  کلاً اینگونه تحقیقها و جنبشها باید توسط جوانان باهوش ایران،  با کار مستقل و شفاف انجام شود.  هر کار دولتی یا شبه دولتی،  که عملکرد تحقیقاتی آنها شفاف نباشد،  باز چیز دیگری از آب در می آید،  که ممکن است شک بر انگیز باشد.

   نظر و پرسش:  خواهش می کنم که یک نگاهی به این نوشته های من بندازید و ایراد هاش رو بگیرید!
" بسی رنج بردم در این سال سی <><> عجم زنده کردم بدین پارسی"
   شاید با شنیدن نام عجم بگین ایران دست تازیان افتاده که اینجوری شده زبونمون!
      ولی در زمان پیدایش اسلام تازیان تازه فهمیدن که می تونن با کوچیدن به ایران و سرزمین های سرسبز دیگر هم از بیابان گردی رهایی یابند و هم دین نوپاشون رو توی اونجا ها گسترش بدن تا نونشون توی روغن بیافته و...!
      پس با دسته های بزرگ به شهرهای بزرگی همچون تیسپون ، رگ (ری) ، خراسان ، پارس و ... کوچیدند و تراکنش (جمعیت) درون مرزهای ایران بالا رفت و چون تازیان زادگی (زاد و ولد) شون تند بود و هست هر روز بیشتر شده و نژاد های ایران با تازیان در هم آمیخت و کم کم ایرانیان هم مسلمون شدن و جنگ های دینی میان پاکدینان و مسلمونا در گرفت که از نمونه های اون میشه به افشین و بابک اشاره کرد!
      با این گفته ها بیشترین تراکنش ایران مسلمون شدند و مسلمون ها هم باید بسیاری کارها رو به تازی انجام می دادند همچون نماز و نیایش و ... پس زبون ایران داشت در هماورد با زبون بیگانه تازی میدون رو خالی می کرد که در زمانی فردوسی با شاهنامه اش آبی بر روی این آتش فروریخت که بیش از نیمی از آتش زبان تازی در سالهای پسین خاموش شد و ...
      دیدگاه من بود درباره "تازش زبان تازی بر پارسی"

   پاسخ:  عجم یعنی فرزندان جم،  حتماً منظور فردوسی از عجم،  فرزندان جم یا کشور جم بوده،  مطمئنا لال و گنگ و... نبوده است.  دروغها و پرت و پلاها محصول کار مشترک استعمار و فراماسون و بی سواد های مدرکی بوده و می باشد.  با آزمایشات ژنتیکی و نمونه برداری از 4000 نفر مردم سراسر ایران متوجه شده اند ژن یا دی ان ای عربی فقط در گوشه هایی از خوزستان تا سواحل بوشهر دیده شده است،  در وبلاگ توضیح نوشته ام.  عربها یا هر قبیله ای از هر تیره انسان هموساپین،  هرگز در دوران قبایلی که زندگی تجربه خاص برای هر جغرافیا را می طلبید،  نمی توانستند براحتی به هر کجا مهاجرت کنند،  امکان وفق دادن با زندگی جدید و سرزمین نو با دانش محدود آنها امکان پذیر نبود.  دانش و زندگی قرنها 20 و 21 را به تاریخ منتقل نکنید،  که اگر بجایی رفتید راحت با مقداری پول در پناه قانون می توانید زندگی کنید،  یا مانند تولید مثل در آن زمان،  که همه به یک اندازه تولید مثل و افزایش جمعیت و مرگ و میر داشتند.  ولی امروزه عربها با داشتن پول دارند به ایران می آیند،  و در این چند سال گذشته زیاد آمده اند،  که در شرایط دمکراسی هیچ مشکلی ندارد.

       در تاریخ آن زمان دسته های بزرگ نداریم،  بلکه بخش هایی از قبیله ها هستند که قبل از اسلام در زمان ساسانیان تعدادی از قبایل عرب را به بیابان های خراسان جنوبی منتقل کردند،  که هم اکنون ساکن روستای عربخانه هستند.  در دوران کتاب و دفتر تلویزیون قرن 20 و 21 بیش از یک قرن طول می کشید تا زبان مردمی عوض شود،  مانند همین زبان فارسی که ما حرف می زنیم و می نویسیم،  که لهجه مخصوص تهرانی است،  و به آن فارسی فتحعلیشاه می گویند،  می بینید بیش از دو قرن کار برده تازه یک لهجه متفاوت از بقیه نقاط ایران گردیده است،  چه برسد به دوران قبل از قرن 19 تغییر زبان زمان های بسیار طولانی می برد،  تا آنجا که من می دانم بیش از ده قرن طول می کشید،  به همین گونه یک دین و مکتب و فلسفه هم زمان های طولانی می برد،  تا تغییر کند به،  تاریخ ادیان در ایران،  و تاریخ ورود نام های عربی به ایران، مراجعه نمایید.

      در طول تاریخ زبانها در کنار یکدیگر رشد و تکامل یافته اند،  و از یکدیگر واژه و دستور گرفته اند،  آنچه که من می دانم،  زبان پارسی قدمتی بیش از زبان عربی دارد،  زبان عربی از زبان سواحلی، قبطی، کلدانی، پارسی،  شکل گرفته،  و دستور زبان عربی را نیز ایرانی های پارسی زبان نوشته اند.  زبان فارسی کنونی از ترکیب زبان پارسی و عربی و عبری است،  همانگونه که گفتم این کار تخصصی می باشد،  که باید بدور از دروغ های تاریخ درباره آن کار و تحقیق شود.  لازم است با یک کار جمعی،  از ابتدای آمدن انسان های هموساپین به قاره کهن،  مسیر اقامت و مهاجرت آنها در طول تاریخ پیگیری شود،  و دانسته شود چند طایفه بوده و از کجا آمده بودند.  مهاجران سواحلی دوران تاریخی چگونه واژه هایی از زبان خود را به جنوب ایران دادند،  و بسیار موارد دیگر،  الکی و سرسری که نمی شود کار علمی کرد،  آنچه تاکنون گفته و نوشته اند،  پایه و اساس تاریخ بشری ندارد.

    پرسش:  چرا بعضی ها که در بخشهای مختلف تاریخ تحقیق می کنند،  از حمله های این و آن به ایران می گویند،  و یکی را نمی پذیرند و دیگر حمله را قبول دارند؟

   پاسخ:  آنها منابع کم می آورند و تنها بهانه آنها این می شود،  که عرب ها حمله کردند منابع و کتاب های ساسانیان را نابود کردند،  مغولها حمله کردند منابع دیگری و همین گونه تا آخر تاریخ بهانه می گیرند،  تا گفته خود را به کرسی بنشانند،  در این باره قبلاً تحت عنوان،  کم آورده ها نوشته ام.

   پرسش:  اسلامگراها معتقدند ایرانیان باستان آتش پرست بودند،  آیا این مطلب درسته؟

   پاسخ:  در هر مکتب و مرام و ملت،  عقاید و دانایی های متفاوت وجود دارد،  که گاه متضاد با یکدیگر هستند،  اکثر این دانشها از طرف یک مجمع یا فرهنگستان تأیید نشده هستند.  در محیط دمکرات هر کس می تواند نظر و عقیده خاص خودش را داشته باشد،  و این نباید مشکلی ایجاد کند.  برای اینکه بدانیم که تاریخ چه می گوید،  و آیا ایرانیان باستان آتش پرست بودند یا نه،  نیازمند تحقیق و تحلیل های مفصل و طولانی و زمان بر تخصصی است،  که باید بدور از دروغ های تاریخی انجام پذیرد.  آنچه که من می دانم و در تاریخ استون هنج نوشته ام،  ایرانیان بدلیل اینکه در سرزمین آفتابی و با آسمان صاف و خوش آب و هوا زندگی می کردند،  خود بخود به نجوم منجمله خورشید دید دگری داشتند و نیز به آتش علاقمند بودند.  جغرافیای تاریخی ایران باعث شده بود،  تمرکز دانش و دانایی در این سرزمین بیشتر شود،  در ایران و ایرانیان توضیح داده ام.

      گاه دشمنان تاریخ ایران و قاره کهن با نشر و پخش بعضی از پرت و پلا های تاریخی و اجتماعی،  و با انواع شگردها می خواهند مردم این قاره را،  رو در روی هم قرار دهند یا کوچک کنند،  ملت هایی که در طول تاریخ کنار یکدیگر بودند،  و با هم رشد و تکامل داشته اند.  وظیفه عزیزان و جوانان باهوش ایرانی است،  که این ترفند ها را بشناسند و مچ دشمنان تاریخی را بگیرند و آنها را افشا کنند.  این دشمنان تاریخی که کلی دروغ در تاریخ قاره کهن جا داده اند،  با این برنامه ها و دروغها و ترفندها می خواهند با ایجاد جنگ و تفرقه منافع و منابع ببرند.  باید توجه داشت استعمار و امپریالیسم با نفوذ در حکومتها و مراکز آموزشی کشورها،  شگرد های استعماری را بخوبی اجرا کرده اند.  برای بهتر دانستن این موضوع مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک است.

   پرسش:  آیا عجم معنی بدی دارد؟

 * بسی رنج بردم در این سال سی  <><><>  عجم زنده کـردم بدیــن پــــارسی *

   پاسخ:  عجم یعنی فرزندان جم،  حتماً منظور فردوسی طوسی از عجم،  فرزندان جم یا کشور جم بوده،  مطمئنا لال و گنگ و... نبوده است.  دروغها و پرت و پلاها محصول کار مشترک استعمار و فراماسون و بی سواد های مدرکی بوده و می باشد.

   عکس شیئ کشف شده،  تمدن باستانی که این چرخ دنده را تراشیده،  خیلی کار های خارق العاده تر از تمدن مصر باستان می کرده،  و برای همین هم توانستند به راحتی مصر را فتح کنند،  و کانال بسازند و شهر های جدید در مصر بنا کنند.  آیا این چرخ دنده برای باز و بسته کردن درب های تخت جمشید بوده؟  هر شخص اطلاعاتی از این چرخ دنده باستانی دارد لطف کند بنویسد.  خیلی وقتها دیده ام که عده ای بویژه غربیها،  اشیای باستانی ایران را ربوده،  و به نام یونانی یا رومی می گویند،  که هم بتوانند راحت در حراج های باستانی فرنگ بفروشند،  و هم از تعقیب قانونی بگریزند.  وظیفه جوانان با هوش علاقمند است،  که این حقه بازی ها و قاچاق کاریها را دنبال کنند،  و افشا نمایند،  عکس شماره 5680.

   كليك كنيد:  تاریخ سفال گری در ایران

   كليك كنيد:  تاریخ مزدوران بیگانه در ایران

   كليك كنيد:  تاریخ گنج و جویندگان گنج در ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   انوش راوید //  Anoush Raavid  ///    

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

   جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir