چند پرسش و پاسخ آزی و آتی

   نظر و پرسش:  نکته ی جالب برای من این است که وقتی با اندیشه و نظریات عجیب و ساختار شکن شما آشنا شدم انتظارم این بود که شما قاطعانه سر حرف های خود می ایستید و نهایاتا یا ثابت می کنید و یا توجیه اما حرف شما مانند سقراط بر پایه ی ندانستن بود؛ یعنی یک چیزی به طور مسلم مشکل دارد و همین ما را ترغیب می کند که به سوی کشف حقیقت گام برداریم و بقیه اش که چیست،  نیازمند تحقیق است مثلا در صورت عدم حمله ی مغول، پس تیمور چه کسی بوده و غیره، نیاز به تحقیق دارد.

   پاسخ انوش راوید:  تاریخ یک علم است مانند تمام علوم و پایانی ندارد،  و با ایجاد پرسش در متن و در سئوال،  گردونه یادگیری می چرخد.  نمی خواهم مطالب را تمام شده بدانم،  زیرا بر خلاف تعریف از علم است،  بیشتر می خواهم روان کننده گردونه یادگیری باشم نه خود یادگیری.  من بارها نوشته ام وبلاگ من برای این است که جوانان باهوش علاقمند این گرایش اندیشه و تحقیق کنند،  که تاریخ می تواند متفاوت از داده های دروغی یا اشتباه باشد،  که عده ای از سر سادگی یا استعمار زدگی آنها را تاریخ واقعی دانسته اند.  قبل از پیدایش اینترنت و وب،  بخشی از مردمان بامیان و شمال افغانستان و ازبک و تاتار و غیره،  در خطه آسیای میانه اصطلاحی،  بنا به تعریف های استعماری،  می پنداشتند که با مغول آمده اند،  ولی با گشتی در وب های این مردمان،  براحتی متوجه می شویم،  که آنها فهمیده اند در یکی دو قرن گذشته چه کلاهی سرشان رفته،  و آنها مردمان سکستان بوده اند،  و زادگاه آنها از عشق آباد یا اشک آباد تا آلاسکا کشیده شده بود و می باشد.

      استعمار گران سعی در کوچک شمردن و متفرقه و دشمن کردن ملتها با یکدیگر داشته و دارند،  آنها از همه ترفندها استفاده می کنند،  دولت روسیه در سالها 1890 تا 1910 بارها به سکستان یا ساخا استان حمله کرد،  و متعاقب آن در 1921 تا 1950 دولت شوروی این کار را ادامه داد،  آنها بشدت مردم ساخا استان را که جعلی سیبری نامیده بودند،  همراه تمام مردم آسیای میانه سرکوب می کردند.  در یک وب ساخایی خواندم،  که در سال 1890 جمعیت آنها حدود 20 میلیون نفر بود،  که اگر سرکوب و کشته نمی شدند،  الان فقط سیبری یا سکستان با جمع اقوام،  ساخا، شمن، یاکوت و غیره،  یک کشور 100 میلیونی بود،  ولی اکنون کمتر از 10 میلیون نفر هستند.  عزیزان تاریخ را با این دید ببینید،  نه اینکه با اینهمه پیگیر این وبلاگ و پذیرفتن آن،  دوباره باز می گردید به دروغ حمله مغول،  واقعاً جای تعجب است.  خانات ازبک با در واقع آزبک یا درست تر آز بغ،  کاملاً ایرانی بودند،  شاید هم خود مادها یا هخامنشیان بودند.  آیا باید ما خودمان را کوچک بشماریم؟

      تا حدودی می دانم و قبول دارم،  که در تاریخ جغرافیای سیاسی،  تعریف برای مرز جغرافیای سیاسی،  قبل از تمدن بورژوازی در قرون جدید نداریم، در طول تاریخ مرزها بنا به ساختار های تاریخی اجتماع تعیین می شد.  قبل از صفویه مرز های جغرافیای سیاسی تعریف نداشت،  بلکه مرزها بر اساس جغرافیای قبیله ای بود.  در زمان صفویه ایران بزرگ به سه بخش عمده تقسیم شده بود،  حکومت صفویه، حکومت ازبک، حکومت بابری،  بزودی مشروح می نویسم.

   عکس آرامگاه تیمور گورکانی در سمرقند،  عکس شماره 5703 .  از ابتدای قرن 20 تلاش بسیاری برای اسمیله کردن مردم ایرانی و ترک در آسیای میانه و سیبری انجام شد،  بدین منظور تا توانستند در تاریخ دروغ گفتند و نوشتند.

   پرسش خواننده وبلاگ:  آیا نوشته های کتب قدیمی را می توان بعنوان سند و مدرک پذیرفت؟

   پاسخ انوش راوید:  قلبلاً در این باره زیاد نوشته ام،  ابتدا باید هر داده ای را به پرسش گرفت،  و آنرا در گردونه یادگیری انداخت،  مثلاً بپرسید:  آیا این کتاب تاریخی دقیقاً از روی کتاب خطی اصلی نوشته شده است؟  چند بار رو نویسی خطی شده؟  آیا چاپ آن برابر با کتاب اصلی است؟  آیا نویسنده آن کتاب تاریخی وابستگی دینی، فرقه ای، قبیله ای، میهنی و... خاص داشته؟   آیا درست و واقعی نوشته؟  آیا داده های آن کتاب با فرمولها و قوانین تاریخ اجتماعی و یا اصول جغرافیایی هم خوانی دارد؟  آیا موضوع مورد نظر آثار تاریخی و باستان شناسی دارد؟  آیا در جاه های دیگر از آن موضوع یاد شده و یا رو نویسی شده است؟  و صدها پرسش دیگر.  همانگونه که بارها نوشته ام،  داده های تاریخی خام هستند،  و باید با نسخه ها و فاکتور های امروزی پیچیده شوند،  حرفه ایها نباید هیچ موضوعی را ساده و چشم و گوش بسته بپذیرند.

    پرسش: 1 - این که فرمودید گز و غز یکی است زمانی امکان دارد که غز را به فتح غین بگیریم در حالی نام قوم غز به ضم غین است و از لحاظ تشابه اسمی قاعدتا تشابهی نمی توان پیدا کرد تا بر اساس آن تشابه اقوام را ثابت کنیم.

   پاسخ انوش راوید:  تشابه اقوام با تغییر آوا نام آنها ثابت نمی شود،  بلکه کار علمی قرن جدید می خواهد،   امروزه هم به روستاها بروید و از پیرمردان و پیرزنان مدرسه نرفته چند پرسش بکنید،  متوجه تغییر آوا در گفته های دو روستای نزدیک هم می شوید،  قبلاً در این باره توضیح داده ام.  ما در بین دو روستای چلاسر و جل زندگی می کنیم،  آخرین پیرمردان این دو روستا که یادشان بخیر،  کشاورزان زحمت کشان فوق العاده بی مانندی بودند،  جل و چلاسر را دو گونه تلفظ می کردند، Chelasar  و   Chalasar یا  Jal  و  Jalei یعنی هر یک نام روستای خودشان و دیگری را با آوای متفاوت می گفت،  درصورتیکه فاصله دو روستا فقط 1500 متر است.  حدود سی سال پیش در تهران یک مستأجر از یکی از شهرستان های آذربایجان داشتیم،  او بمن گفت غازم را چکار کنم،  منظورش این بود گاز من شهری نیست او را چه کسی برایم وصل کند،  براحتی گاز را غاز تلفظ کرد،  مثال زیاد است.  این موضوع بخوبی یادم است،  چون در پاسخ او گفتم در آپارتمان نمی شود غاز نگهداشت،  گفت غاز را می گم نه غاز.

   ادامه پرسش:  2- قوم گز، غز یا آز را فرموده اید هم ریشه با آذر است. در حالی که همه اتفاق دارند که آذر از آتور گرفته شده و اشاره به حاکم آذربایجان در دوره ی هخامنشی دارد.

   پاسخ انوش راوید:  آز = شعله و حرارت است و کاملاً متفاوت با آت و آتش است.  آذ یا آز حروف الفبا قرار دادی است به آوا توجه کنید،  حرف ر وقتی به آخر کلام اضافه می شود،  که مسیر و جهت دار شود،  در مطلب پست قبلی درباره اورسی نوشتم سی یعنی دیدن،  و وقتی سیر می شود،  یعنی اینجا را ببین.  در ضمن بعضی آتور را صرفاً بمعنی آتش گفته اند،  که از نظر من واژه ای دو سیلابی است،  و نمی تواند در چند هزار سال پیش به یک معنی بوده باشد،  بلکه ترکیبی است،  به مقاله کوتاه آت اور یا توران در زیر مراجعه شود. ،  آذرخش بمعنی شعله ای آسمانی است نه آتش آسمانی،  اضافه شدن ر برای جهت دار کردن آن بمنظور خش است،  و خش به معنی رعد،  که در جمع شده رعد و برق.  درست مانند سیر دیدن،  که می گویند سیر کن، آنجا رو سیر،  درصورتیکه سی یا آز بتنهایی نظری هستند نه واقعی،  مثال زیاد است.  آتور یا درست آن آثور رب النوع دریا نزد مصریان است،  آت اور، بمعنی آتش + اور =؟ است. 

   ادامه پرسش:  3- این که نام غزنوی و غزنین، فارسی و ایرانی است شکی نیست؛ البته ریشه یابی معنای آن که شما انجام دادید جای تقدیر دارد، اما این نام نمی تواند برای غزنویان ریشه ی غیر ترکی یا اصالت ایرانی فراهم کند چه همه می دانیم که این نام از شهر غزنین گرفته شده و غزنین هم شهری ایرانی بوده است و ارتباطی با تبار غزنویان ندارد.

   پاسخ انوش راوید:  لطفاً تبار غزنویان را تعریف کنید،  بنظر تحقیقات من و تا آنجا که می دانم،  آنها ایرانی بودند و از کشور چین و فرنگ نیامده بودند،  در تاریخ آمده است نسل آنها از خادمان خلفای بغداد،  و از نواحی مرکز ایران بودند.  شما تعریف کنید؟

      .... نباید یک واقعیت مهم در مرحله غزنویان را فراموش کرد،  و آن نحوه تفکر دستگاه خلافت عباسی در غزنویان است،  که دربار پرتجمل و بظاهر فرهنگی غزنوی را نیز تحت تاثیر شدید قرار می داد،  و از آن الگوی می گرفت.  در حدود یک قرن پیش از اعتلای غزنویان در خراسان،  بغداد مرکز بحث و انتقاد درباب اندیشه‌ های فلسفی و آئینی بود،  و این آزادی می توانست راه گشای جدید در تاریخ نیز باشد،  ‌اما با روی کار آمدن متوکل و جانشینان وی و بروز اختناق افکار،  وضع بکلی دگرگون شد،  و آن دوران طلائی آزادی فکر بکلی به نقطه پایان رسید،  و همه آن گروه که در بغداد عصر هارون و مامون گرد آمده بودند،  پراکنده شدند،   دسته ‌ای از ایشان به سوی ایران مرکزی و خراسان روی آور شدند،  و خیلی زود اصفهان و ری و بخارا جای بغداد را گرفت،  ‌تا اینکه محمود غزنوی ظهور کرد،  و به پیروی از روش حکومتی خاص خود،  بکلی تابع نظامات عباسیان شد،  که در آن دوران ترس و وحشت فوق العاده‌ای از شیعیان فاطمی داشتند،  و می خواستند هر طور که هست خود را از خطر دائمی این گروهها برهانند ....،  این داستان سر دراز دارد.

      در مورد تعریف نام غزنویان در تاریخ،  از یکدیگر رو نویسی بدون تحلیل شده،  و می گویند از محل حکومت آنها بوده است،  در صورتی که این اشتباه است،  هرگز نام یک شهر نمی تواند نام نوی یا نبی افراد را بخود بگیرد،  مانند این است که ما بگویم قمنوی یا قمنبی،  که نمی شود،  و با عقل و دانش نام و فامیل جور در نمی آید.  در ضمن اگر حکومتی بدون ریشه در یک محل و دیار تشکیل شود،  براحتی سرنوشت دولت گرگین در قندهار را پیدا خواهد کرد،  تعریف آنرا در مأمور اصفهان در قندهار نوشته ام،  نمونه در تاریخ زیاد است.

   پرسش از عموم:  آیا می دانید نام شهر غزنین کشور افغانستان در دوران باستان چه بوده؟  آیا از تاریخ غزنین می دانید؟

   توجه:  عزیزان پرسش و پاسخ راهگشای فنی خوبی برای یادگیری است،  آنچه که هر شخص،  من یا دیگری به هر پاسخ می دهیم،  صرفآً نمی تواند تمام علم و پاسخ درست باشد،  بلکه باید با طرح پرسش از پاسخ،  بیشتر و بیشتر گردونه یادگیری را چرخاند.  فرا دادن پرسش کردن به نوجوانان،  درهم کوبیدن آموزش و پرورش سنتی است،  و این موضوع می تواند روند تولید علم در ایران را دگرگون کند،  و بشدت رشد دهد،  مشروح در قرن سنت گریزی.

   پرسش:  اگر قوم خیونی همان یونی ها هستند, ایا اتیلا شاه معروف خیونی ها,  یونی است؟

   پاسخ انوش راوید:  در این باره پژوهشگر گرامی بانو پرنیان حامد در پرسش و پاسخ 55 پاسخ گفته اند،  من نیز کوتاهی از نظر تحقیقات خودم می نویسم،  خیون، هیون، یونی آن، ایر آن،  و این قبیل ن یا ان که به طوایف و قبیله های ختم می شوند،  ریشه در تیره یا زیر نژاد ندارند،  بلکه نام مردم در سرزمینی هستند،  که قابل تغییر است،  هر کجا نام قوم به ان یا آن یا ن ختم می شود،  نام مردمی و قومی است،  که در یک سرزمین هستند،  و به نام آنها پسوند می شود،  ولی این سرزمین در مالکیت قومی آنها نیست.  ولی اگر نام تیره ای از هموساپین با وین یا مین ختم شد،  این سرزمین دارای مالکیت قومی نیست،  بلکه مالکیت سرزمینی برای تیره و زیر نژاد است،  مانند گزوین (گز+ وین = مین = زمین).  برای همین در تاریخ می بینیم خیون و هون یونی آن و غیره همه کوچ کرده و جابجا شده اند،  ولی زیر نژادها که شامل اقوام گوناگون هستند،  همیشه از ابتدا تا ابد تاریخ زمین خود را داشته و دارند،  مانند قزوین و کاشان،  بزودی توضیح بیشتر می نویسم.

   پرسش:  آیا نژاد ژرمن و نوردیک،  با آریایی یکی است؟

   پاسخ انوش راوید:  نژاد نوردیک یا نژاد ژرمنی،  واژه ایست که مردم‌ شناسان در نیمهٔ اول قرن 20 به تیره ‌ای از نژاد سفید دادند،  و بیشتر ایدئولوژیکی بود تا علمی،  امروزه علوم جدید در این باره تعریف دیگری را می گویند.  نوردیسیسم یا نوردیک ‌گرایی در دوران سیاست بازی های امپریالیسم ابتدای قرن 20 پایه ‌ریزی شد،  که بر اساس آن مردم ژرمن نژاد برتر شمرده‌ می ‌شدند.  این نظریه در پایان سدهٔ نوزدهم و آغاز سدهٔ بیستم،  در اروپای غربی و آمریکای شمالی تعدادی طرفدار داشت،  و نیز مورد پشتیبانی و سوء استفاده آلمان نازی قرار گرفت.

   عکس تقسیم‌ بندی نژاد های اروپایی بر حسب رخسار:  ۱ - نوردیک،  ۲- دیناری،  ۳- مدیترانه‌ای،  ۴- آلپی،  ۵- بالتیکی غربی، ۶ - ترک،  ۷- بدوی،  ۸- افغان،  عکس شماره 5749،  عکس از ویکی پدیا.  توجه نمایید ایران و ایرانی در این لیست نیست،  درصورتیکه امروزه متوجه شده اند،  یکی از مهمترین اقوام مهاجر متمدن دوران اولیه به اروپا،  ایرانی ها بودند.  این موضوع باعث سوء استفاده آلمان نازی شده بود،  و با ایجاد ترفند سیاسی آریایی،  می خواست ملتها و ارتش های ایران و ترکیه را بنفع آلمان وارد جنگ بکند،  ولی غافل که انگستان زرنگتر است.

      آنچه که ما از تاریخ می دانیم،  و در کتاب اسکندر تاریخ ایران،  الکساندر یونانی نیست،  هم به آن اشاره شده، ایرانیان به رهبری اسکندر فاتح اروپا بودند،  و خود بخود متعاقب آن ایرانیان چندین مهاجر نشین در اروپا ایجاد کردند.  البته قبل از تاریخ،  مهاجران زیادی از ایران به اروپا رفته بودند،  که اندکی در تاریخ نیک نوشته ام،  ولی این موضوع تاریخی،  نیاز به تحقیق و تحلیل های نوین ایرانی دارد،  تا چگونگی آن بیشتر آشکار شود.  استعمار و امپریالیسم در ادامه دروغ پردازی های تاریخی و نژادی،  چه بازیها و بلا هایی سر مردم ساده و اغفال شده آورده و می آورند.  جوانان باهوش هوشیار باشید،  و در دام این ترفند های نیافتید،  ولی از حق و حقوق تاریخی خود دفاع نمایید.

معروف ترین نام های ایرانی

      پایتخت های عراق و آذربایجان نام های ایرانی است،  برگردان بغ (bagh )، بگ ( bag) و بک (bak ) در زبان پهلوی خدا، سرور و شاه می باشد.  روستاها و شهر هایی که ریشه در این واژگان دارند،  از این قرارند:  روستای بغبغو در خراسان رضوی، روستای بغداد آباد در نزدیکی مهریز یزد،  بغداد پایتخت عراق و باکو پایتخت جمهوری آذربایجان،  اینها واژگانی از زبان پهلوی است،  که از ریشه بغ و بک به معنای خدا می باشد.  روستای بغداده در خراسان جنوبی، بغرایی در خراسان جنوبی، بق در استان سمنان، روستای بق بقاب در خوزستان، بق مج در خراسان رضوی، روستا های بکان و باکان (بکان) در استان فارس، روستای بکتاش در آذربایجان غربی.  تاش در زبان پهلوی از ریشه تاشیت به معنای آفریده است،  بنابر این بکتاش می شود آفریده خدا،  همان گونه که مهرتاش می شود آفریده مهر،  بکران در استان سمنان، بکیان در استان فارس، بگه جان در استان کردستان، بگدانه در استان فارس و بگ وبگان در استان سیستان و بلوچستان.  

آت اور یا توران

     سال 1355 یک دوست اهل یکی از روستا های شهرستان بیجار استان کردستان داشتم،  او برایم از آثار تاریخی شهرستانش و گنبد سلطانیه و تپه های باستانی می گفت،  و تعریف می کرد خیلی ها از آنجاها وسایل باستانی و بعضاً مهم و قیمتی پیدا کرده اند.  یک روز وسط تابستان این دوست را پشت موتورسیکلت سوار کردم،  و از تهران راهی شهر بیجار و روستا شدیم،  بعد از آسفالت حدود 40 کیلومتر جاده خاکی،  و سپس حدود 10 کیلومتر راه مالرو را با موتور طی کردیم،  و عصر به آنجا رسیدیم.  نه برقی بود و نه لوله کشی آب و غیره،  فقط و فقط طبیعت بود و عمق تاریخ ایران،  از ابتدای شب تعدادی از اهالی مهربان و فامیل های دوستم بدیدن ما آمدند،  و کلی درباره محصولات و زندگی روستا،  و نیز آثار تاریخی و گنج حرف زدیم.

      بالاخره صبح بعد از خوردن صبحانه کاملاً طبیعی،  که احساس کردم در زمان ناصر خسرو قبادیانی هستم،  و البته خودم را چون او فرض کردم،  راهی دیدن جا های جالب روستا شدیم.  در یکی از تپه های باستانی که مردم بدنبال گنج آنرا سوراخ سوراخ کرده بودند،  پیرمردی حدود 65 ساله از یک تونل دو متری گنج جویی بیرون آمد،  با او  سر صحبت را باز کردم،  البته با کمک ترجمه دوستم.  پیرمرد که چهره ای زحمت کش داشت،  و او هم گویا از عمق تاریخ آمده،  گفت اینجا چیز های بدرد بخوری نیست،  ما می خواهیم آتور (آت اور)  را پیدا کنیم،  آنجا کلی گنج داره،  سرتاسر شهر طلاست،  پدران ما گفته اند هر کس آتور را بیابد، همه چیز شده و...  تا اینجا بگذریم،  و ادامه را در سفر های انوش راوید می نویسم.

      برای اولین بار بود که آت اور را می شنید،  آیا این همان توران است،  آت بمعنی آتش است،  و آیا اور بمعنی یک قوم است،  یا اور فقط بمعنی شهر است.  اگر اور بمعنی یک قوم باشد،  دو نام یعنی آتش با اور در کنار هم بی معنی می شود،  ولی اگر اور بمعنی شهر باشد،  معنی شهر آتش را پیدا می کند.  آیا رابطه ای بین اور و روم است،  آیا آنها یکی هستند؟  اگر اور تاریخی در بین النهرین است،  پس اینجا چه می کند،  چرا تخته بازی و تعدادی از سفال های اور بین النهرین،  با تمدن جیرفت یکی هستند؟  و ده ها پرسش دیگر،  که پاسخ آنها را در هیچ کجا پیدا نمی شوند،  فقط و فقط بمنظور پاسخ،  باید تحقیق و تحلیل های جدید و نوین از تاریخ داشت.

      در ضمن یک پرسش مهم دیگر هم بی پاسخ ماند،  چرا پدران و اجداد آن پیرمرد می دانستند،  که در آت اور گنج است،  ولی جایش را نمی دانستند.  آیا تغییر و تحول و جابجای و کوچ و مهاجرت قومی در برهه ای از تاریخ،  باعث جدا شدن دانش تاریخی منطقه از باشندگان شده است؟  اگر چنین است این مهاجرت ها چگونه و برای چه بوده است؟ آیا حاکمان در زمانی آنهایی را که از محل شهر آت اور خبر داشتند کشتند،  تا خود بتنهایی به گنج برسند و خود نیز باختند؟  آنچه که من می دانم،  در هر گوشه ای از اطرافمان،  تاریخ پر است،  باید پرسش کرد تا بتوان به پاسخ رسید،  نه اینکه با سادگی از کنار مطالب و موضوعات گذر کرد،  و هر پرت و پلایی را بنام تاریخ پذیرفت.

عکس اثر جویندگان گنج،  مشروح در تاریخ گنج و گنج جویی ،  عکس شماره 5788.

کلیک کنید:  تمدن جیرفت

کلیک کنید:  تاریخ زبان پارسی

کلیک کنید:  تاریخ اسباب بازی در ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

    جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

http://www.ravid.ir